رقابت شدید روایت ها در ایران در پاسخ احتمالی به اسراییل
نویسنده :امیر دبیری مهر
بعد از از اینکه هیجانات اولیه ناشی ازحمله محدود اسراییل به ایران سپری شد چند روزی است برخی مقامات ایرانی از قطعی بودن پاسخ ایران به اسراییل سخن می گویند. رییس جمهور و رییس مجلس و وزیراموخارجه و فرمانده کل سپاه و وزیر کشور ایران از جمله مقامات ارشد ایرانی هستند که در چند روز اخیر اعلام کرده اند پاسخ ایران به اسراییل قطعی است . این افراد غیر از سمت رسمی که در ساختار نظام جمهوری اسلامی دارند از اعضای شورای عالی امنیت ملی ایران هستند نهادی که رهبرجمهوری اسلامی تصمیم گیری در خصوص شیوه و زمان پاسخ به اسراییل را به آنها واگذار کرده است. از این رو به نظر می رسد این شورا در خصوص پاسخ نظامی به اسراییل برای سومین بار تصمیم خود را گرفته اما زمان و شیوه آن را اشکار نکرده است .
در ایران هر چند درباره حفظ تمامیت ارضی وضرورتایستادگی در برابر تجاوز خارجی کشوری مثل اسراییل اجماع و همبستگی ملی وجود دارد اما در خصوص ادامه بازی پینگ پنگی و درگیری نظامی با رژیم صهیونیستتوافق نظر وجود ندارد. و این نگاه مختص جامعه ایرانی نیست که در مقاله قبلی در النهار به ان اشاره کردم. بلکه این تفاوت نگاه در سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری در کشور هم مشاهده می شود.
افزایش ۱۰۰ هزار ریالی قیمت دلار درکمتر از یک ماه (از ۶۰۰ هزار ریال به هفتصد هزار ریال) که تاثیری غیر قابل انکار بر قیمت همه کالاها و خدمات می گذارد یک نشانه و شاخص اشکار اثرات مخرب هر گونه تنش و درگیری بین ایران واسراییل واز آن بالاتر درگیری با امریکاست که همیشه خود را متعهد به حمایت از اسراییل می داند. این لایه تصمیم سازی در سطوح میانی جمهوری اسلامی بر این باور است ایران ضمن حفظ رویکرد دفاعی خود در برابرهر گونه تعدی و تجاوز خارجی باید رویکرد های تهاجمی را در سیاست های خارجی و دفاعی و امنیتی خود کنار بگذارد زیرا دو شرط ضروری اتخاذ سیاست تهاجمی در ایران وجود ندارد.
اول اقتصاد شکوفا و قوی دوم امادگی روحی و روانی جامعه وضرورت حمایت قاطع ان از سیاستهای حکومت.
در مورد اولی امارها نشان می دهد ایران بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار برای اجرای طرحهای توسعه کشور کسری بودجه دارد و ورود کشور به یک جنگ نظامی این بحران مالی را تشدید می کند از سوی دیگر اتفاقات سالهای اخیر بخش قابل توجهی از مردم را ازسیاست های حکومت سرخورده و نگران کرده به گونه ای که احتمال می رود در مواقع حساس پشتیبان تصمیمات نظام سیاسی نخواهند بود.
بنا براین سطوحی ازحاکمیت در ایران به همین دو دلیل معتقدند الان زمان مناسبی برای وارد شدن ایران به معرکه و درگیری مستمر با اسراییل وامریکا و احیانا غرب نیست و جمهوری اسلامی باید با خویشتنداری هدف غایی خود را برقراری اتش بس در غزه و لبنان قرار دهد نه تادیب و تنبیه اسراییل .شاید سکوت معنا دار محمود احمدی نژاد و حسن روحانی و محمد خاتمی روسای جمهور اسبق ایران و بسیاری دیگر از سیاست مدارانایرانی در هفته های اخیر را بتوان شاهدی بر این ادعا دانست. ناگفته نماند این دیدگاه به شدت از جانب ستیزه جویان و رادیکال های سیاسی در رسانه ها مورد حمله و نقد و حتی تهدید واقع می شود و حامیان این دیدگاه غرب زده و ترسو و لیبرال خوانده می شوند اما واقعیت این است که وجه واقع گرایانه مبتنی برمنافع ملی در این دیدگاه بر شور ایدیولوژیک و ماجراجویانه غلبه دارد این گروه منافع بلند مدت ایران را بر هیجانات سیاسی زودگذر ترجیح می دهند و نمی خواهند جمهوری اسلامی همین قدرت و اعتبار کنونی خود را در تقابل با امریکا و اسراییل از دست بدهد.
انچه که بعنوان پیش بینی می توان گفت این است که رویکرد اخیر هرچند بعنوان گزینه نهایی تصمیم گیران جمهوری اسلامی درمقابله با اسراییل در دستور کار قرار ندارد و پاسخ ایران به اسراییل اجتناب ناپذیر می نماید اما بدون تردید بر تصمیم نهایی تهران اثرات خود را خواهد گذاشت و از شدت و سرعت آن خواهد کاست . رویکردی که به نظر می رسد اسراییل را هم در یارگیری علیه ایران ضعیف خواهد کرد.