اسلایدر / مهمترین مطالبموسسه مطالعات و بررسی‌های سیاسی و رسانه‌ای اندیشه و قلم

راه حل برای مشکلات تهران هست البته اگر بخواهند و بگذارند

بدون تعارف تهران شهر زندگی نیست بلکه موقعیتی است برای دوندگی بی امان برای زنده ماندن در برابر غول‌های گرانی و ترافیک و آلودگی هوا و کلاه برداران و کیف قاپها و راهزنان جیب و آرامش و فرهنگ. فرقی هم نمی کند ساکن الهیه و زعفرانیه و نیاوران باشی یا پاسگاه نعمت اباد و دور قوز اباد و خلازیر.  شهری که روزها پذیرای  ۱۴ میلیون  جمعیتی است که تنها نیمی از آنها ساکن تهران هستند شهر نیست جنگل مولاست .بعنوان پژوهشگر توسعه معتقدم  این وضعیت هر چند به تدریج و بر اثر سیاستهای غلط تمرکز گرای پهلوی و جمهوری اسلامی ایجاد شده اما استمرار و لاینحل ماندن آن کاملا عامدانه است  زیرا نفع اقتصادی و سیاسی سرشاری نصیب کسانی می کند که ماهی خود را از بی نظمی و آشوب و بی سرو سامانی در تهران می گیرند . حکایت مخالفت صافکاری بود که با اصلاح معبر حادثه خیز مخالف بود به او گفتند جان مردم را چه می کنی گفت آن را از مالک بیمارستان سر خیابان بپرس من موافق تصادفات  خسارتی هستم او هم موافق تصادفات جرحی است  !!!

درد آور اینجاست بلای تهران مانند اپیدمی در حال سرایت به دیگر کلان شهرها مانند کرج و مشهد و اهواز و اصفهان و شیراز و رشت و تبریز است و اگر از اینجا شروع نشود شاهد متاستاز آن در سراسر ایران خواهیم بود.

اما سوال اینجاست که آیا این یک بن بست مدیریتی است ؟ و باید با آن ساخت تا کاملا سوخت و جزغاله شد . پاسخ توده مردم بی گناه همین است اما از منظر متخصصین پاسخ چیز دیگری است  زیرا برای انسان خردمند و متخصص و دانشور و مجرب هیچ مشکلی لاینحل نیست . و از منظر خردمندان زندگی چیزی نیست جز مواجهه دردمندانه و مسئولانه با مشکلات و حل انها به سرپنجه عقل و علم و تجربه و البته ایمان.  ۲۰ سال پیش مکزیکو سیتی یکی از الوده ترین و پرترافیک ترین شهرهای جهان بود ۱۴ سال پیش که سفری علمی به این کشور داشتم مطلع شدم با محوریت کارشناسان و حمایت صندوق بین المللی پول  در صدد حل مشکل هستند و امروز این شهر با ۹ میلیون جمعیت جزو شهرهای پاک جهان است .

در خصوص معضلات تهران هم پاسخ این است که جابجایی پایتخت در کوتاه مدت بخشی از مشکلات را حل می کند اما مشکلات ساختاری همچنان پابرجاست . (البته که من با انتقال پایتخت به دلایلی به قم یا کاشان موافقم  که شرح ان مجال دیگری می طلبد ) حل مشکلات تهران به یک بسته راهبردی جامع مشترک یا برجام ۲ نیاز دارد که در آن همه ی مسایل زیست محیطی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته شود اما ستون فقرات این بسته جامع ؛ مساله ترافیک و مکمل آن قیمت سوخت است . لطفا سریع داوری نکنید و  نگران نشوید کمی صبر کنید و واژه ها را با دقت بخوانید و درباره آن فکر کنید . من با کمی امار و ارقام به شما کمک می کنم تا مساله روشن شود. ما برای عبور از این وضعیت نیازمند گفتگوی ملی هستیم .

یکی از ریشه ای ترین علل انباشت مشکلات تهران تردد حجم بالای خودرو در تهران است و این واقعیت نیاز به استدلال ندارد اظهر من الشمس است . به همین دلیل تهران در نیمه اول فروردین به شهر آرزوها تبدیل می شود زیرا از این همه خودروی لعنتی خبری نیست . طبق آمار رسمی از ۲۰ میلیون خودروی موجود در کشور ۴ میلیون پلاک تهران دارد اما جالب است بدانید هر روز ۴ میلیون خودرو نیز از دیگر شهرها بویژه اطراف تهران وارد شهر تهران می شوند این یعنی تهران هر روز ۶ برابر ظرفیت ترافیک خود پذیرای خودروست . این اعداد شوخی نیست این اعداد و امار و رقم ها  یعنی ترافیک ، تصادف ، تخلف ، جریمه ؛ محدودیت و ممنوعیت ؛ ماشین خوابی ؛ مشاجره  ؛ دادگاه ؛ اختلالات روانی و آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی . به این وضعیت وحشتناک حضور  حداقل ۲ میلیون موتور سیکلت را هم اضافه کنید که اکثر انها در تردد هیچ قید و قاعده ای ندارند و چهره ای کریه از شهر و شهروندی به نمایش می گذارند . شاخص ترین مصداقهای این انارشی شهری  حرکت حق به جانب و طلبکارانه موتورها در پیاده رو و خلاف جهت در خیابان و بزرگراههاست . حمل و نقل عمومی در تهران در خوش بینانه ترین وضع توان پاسخگویی به ۳۰ درصد مسافران را دارد و از ساعت ۸شب تا ۵ صبح هم جز برخی خطوط تندرو اصلا خدماتی ارایه نمی شود . خدا پدر و مادر تاکسی های اینترنتی را بیامرزد که با ۲۰۰ هزار خودرو هم اشتغال ایجاد کردند و هم به بخشی از تقاضای حمل و نقل پاسخ می دهند  زیرا ۳۰۰ هزار تاکسی نارنجی و سبز تهران پاسخگوی نیازهای عمومی  نیست . وضع اتوبوس و مترو هم که بویژه در ساعات پیک مشخص است. طبق شبکه  حمل و نقل  مترو و اتوبوسرانی و تاکسی رانی برای توسعه سالانه حداقل یک میلیارد دلار بودجه نیاز دارد که  متاسفانه طبق معمول پول کافی موجود نیست؟؟!! (می دانید که دولت ایران بویژه در بخش تامین هزینه نهادهای فشل فرهنگی دولت پرخرجی است و اغلب مخارج ان هم بخاطر احتمال سو استفاده دشمن در شرایط حساس کنونی محرمانه و غیر قابل اعلام است )  اما دقیقا راه حل همینجاست راه حلی که به شرح زیر پول و اعتبار آن هم فراهم است .  راه حلی دو ستونی  و دو محوری که اولین محور آن  واقعی کردن  هزینه ترددهای  غیر ضروری در شهر  و محور دوم توسعه شبکه حمل و نقل عمومی در حد استانداردهای بین المللی است  . به گونه ای که بطور منطقی استفاده از وسایل شخصی برای تردد غیر ضروردر شهر به صرفه نباشد و جاذبه های حمل و نقل عمومی و تنوع آن شهروندان را به سوی انتخاب یکی از انها سوق دهد . پیاده روی از معابر امن ، دوچرخه سواری ، وجود اتوبوس و مینی بوس های شیک و مدرن و مجهز در همه معابر ، تجیهیز و گسترش ناوگان مترو و تراموا و منوریل از مهمترین اولویتهای این طرح بزرگ ملی است .  در سفر چند سال قبل به کشور افریقایی کنیا مشاهده کردم شهرداری پیاده روهای مناسبی طراحی کرده و بسیاری از مردم برای رفتن به محل کار روزانه ۴۵ دقیقه در مسیری امن پیاده روی می کنند تا در ترافیک اسیر نشوند و با نشاط و روحیه بهتری روز کاری خود را شروع کنند اما در تهران بسیاری از معابر اصلا پیاده رو ندارد و اساسا تهران شهر ماشین روست نه انسان رو !  مهم این است با واقعی شدن هزینه تردد در شهر  هزینه های گزاف اخذ شده بابت عوارض تردد غیر ضرور برای توسعه همین شبکه حمل و نقل عمومی هزینه خواهد شد. این سیاست کاملا انسانی و عادلانه و در راستای انسانی تر شدن مناسبات در شهری مثل تهران است .اما سوال اینجاست چگونه می توان حدود ۱ میلیارد دلار بودجه سالانه مورد نیاز را برای این خانه تکانی در حوزه حمل و نقل عمومی در تهران فراهم کرد؟ و به تدریج همین سیاست را در دیگر شهرهای بزرگ کشور هم پیاده سازی کرد و بودجه آن را تامین کرد؟

اینجا لازم است مقداری درباره سوخت و هزینه های تمام شده آن و سوبسید های دولت صحبت کنیم که داغ دل مقامات ما شده است و هر از گاهی منت پرداخت آن را بر سر مردم می گذارند.

(به یادداشت قبلی بنده در این خصوص در https://www.dabirimehr.ir/?p=9102 نگاه کنید)

روزانه در کشور ۱۲۰ میلیون لیتر بنزین مصرف می شود و ۲۰ میلیون لیتر آن در تهران دود می شودکه به گفته مقامات رسمی دولت بابت آن روزانه ۳۰ میلیون دلار  و ماهانه حدود یک میلیارد دلار و سالانه ۱۱میلیارد دلار یارانه می دهد.مبنای این عدد قیمت تمام شده هر لیتر بنزین معادل ۱۸ هزار تومان است که ۳هزار تومان آن را مردم در پمپ بنزین ها پرداخت می کنند.

این ولخرجی نابخردانه زمانی معنا پیدا می کند که بدانید کل امکانات  مالی دولت در ایران با این همه دم و دستگاه ۵۰ میلیارد دلار است یعنی پول بخور و نمیر در حالی که ایران برای قرار گرفتن در ریل توسعه سالانه به ۲۰۰ میلیارد دلار پول نیاز دارد . در این شرایط وانفسا  ۲۰ درصد همین بودجه بخور و نمیر هزینه یارانه بنزین می شود تا در ترافیک  و جاده های شمال بسوزد و سالانه ۲۰ هزار نفر را هم در تصادفات راهی قبرستان کند. می بینید چه زندگی قشنگی داریم!! وقتی عقلانیت تعطیل می شود همین است و جز این نیست .در حالی که اگر با تدبیرات و شرایط زیر جلو این ولخرجی ملی گرفته شود و عایدات ناشی از آن به توسعه و تجهیز حمل و نقل عمومی اختصاص یابد در مدت کوتاهی هم شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ جانی تازه می گیرد و هم بسیاری از معضلات شهری بخاطر از بین رفتن علل موجده و سازنده انها مرتفع خواهد شد.  از جمله اینکه شوق مهاجرت کاذب هم به شهرهای بزرگ کاهش می یابد زیرا هر چه شهرها تابع قانون و مقررات و ضوابط باشند برای افراد قانون گریز و بزه کار کمتر جاذبه دارند .( نظریه فروید در خصوص رابطه غریزه و تمدن در این خصوص روشنگر است.

https://courses.washington.edu/freudlit/Civilization.Notes.html

 

از ادعاهای نگارنده  تعجب نکنید انچه می نویسم نه تنها محصول حضور ۲۵ ساله در محیط دانشگاه و تحقیق بلکه نتیجه سالها حضور در نظام دیوان سالاری است اگر صبر کنید با مثال های عینی و علمی قانع می شوید برای مثال صاحب نظران شهرسازی بر این باورند اگر خطوط قطار پرسرعت شهرهای اقماری مانند دماوند و رودهن و بومهن و اندیشه و رباط کریم و ملارد و هشتگرد و خاور شهر و مامازن و ورامین را به تهران متصل کند کدام آدم عاقلی حاضر خواهدد بود با خودروی شخصی  راهی تهران شود و مثلا برای ده لیتر بنزین ۱۸۰ هزار تومان هزینه کند در حالی که مثلا می توان با ۳۰ هزار تومان همین مسافت را امن و مطمئن برود و برگردد؟ از این مهمتر می دانید همین شبکه ریلی چه تاثیر عجیبی بر کاهش تقاضا برای خرید ملک درتهران و کلان شهرها و کاهش قیمتها خواهد گذاشت؟وقتی من بدانم می توانم از قزوین با قطار یکساعته به تهران بروم چه ضرورتی دارد ساکن تهران شوم و اجاره سرسام آور خانه بدهم. امروز با همین منطق در اروپا بسیاری محل کارشان نه تنها در شهر دیگری بلکه در کشور دیگری است اما صبح باقطار تندرو می روند سرکار و شب باز می گردند ! به همین سادگی . نمونه بارز آن تونل ۵۰ کیلومتری مانش بین انگلستان و فرانسه است که ۳۷ کیلومتر آن زیر اب است . مثال دیگر تونل ریلی برنر است که از شهر اینسبروک در اتریش آغاز می شود ۵۵ کیلومتر امتداد داشته تا به فورتتزا در ایتالیا می رسد . بگذریم تا افسردگی نگرفتیم برگردیم به تهرون خودمان!

اما در مسیر اجرای این اقدام با برجام ۲ چند مانع جدی وجود دارد که اگر از اول دیده نشود و تدبیر نگردد بهتر است عطای ان را به لقایش بخشیده شود.

اول اینکه افزایش قیمت بنزین نباید شامل خودروهایی شود که به عموم مردم خدمات می دهند مانند تاکسی های شهری و اینترنتی و امبولانسها و کامیونت های حمل سوخت و غذا و غیره بلکه باید قیمت سوخت برای این شبکه کاهش هم پیدا کند . در این بخشها سوبسید دادن عین عدالت است نه ولخرجی .جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی هم که در ایران خیلی شایع است امروزه با فناوری بسیار ساده و عملیاتی است . تبعات عمومی تورمی افزایش قیمت بنزین هم با برخی مسکن های موقت حمایتی قابل کنترل است در گذشته هم این نجربه را دیگر کشورها داشته اند و ما نیز داشته ایم.

دوم اینکه درامدهای ناشی از ازاد سازی قیمت بنزین باید بطور شفاف و علنی صرف توسعه حمل و نقل عمومی و حفظ محیط زیست و رفاه شهروندان ایرانی در سراسر کشور شود و حتی باید سامانه ای برخط یاانلاین نشان دهد هر روز چه درامدی حاصل شده و کجا هزینه می شود . تا اعتماد از دست رفته مردم برای همراهی با این طرح جلب شود. طبیعی است مردم اگر این تلقی را داشته باشند که عواید ناشی از آزاد سازی قیمت بنزین به جیب دولت می رود نه جیب مردم و در جاهایی خرج می شود که به توسعه کشور و رفاه مردم ارتباطی ندارد نه تنها راضی نخواهند بود بلکه همراهی و همکاری هم نخواهند کرد و یک فرصت به تهدید تبدیل می شود. توجه کنیم بحران ابان ۹۸ ریشه اقتصادی نداشت منشا بی اعتمادی داشت.

سوم اینکه بدانیم همین که این طرح مطرح شود و در دستور کار قرار گیرد مافیای وارات بنزین و قاچاق سوخت و ماهی گیران و فرصت طلبان آشوب موجود در تهران پشت مردم تهی دست پنهان شده و شروع به جیغ و داد و و قرشمال بازی و کارشکنی می کنند تا وضعیت اسفناک موجود ادامه یابد. اینجاست که من معتقدم هر چند طرح مذکور ساده و عملیاتی و اجرایی و عدالت محور و به نفع مردم است اما غولهای هفت سر حرام خوار و رانت طلب با تمام وجود علیه آن وارد میدان شده و برای جلوگیری از اجرای آن از هیچ شیطنت و حتی توطئه ای  پرهیز نخواهند کرد. ااطاله کلام شد اما بسیاری نکات و ظرایف ناگفته ماند که انشالله در نوبتی دیگر عرض خواهم کرد.

این گوی ما پژوهشگران مستقل توسعه و این میدان شما سیاست مداران و تصمیم گیران دولت و حکومت و میلیونها مردم چشم انتظار ساماندهی وضع اسفبار شهر تهران و دیگر کلان شهرها . بسم الله

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج + 14 =

دکمه بازگشت به بالا