یادداشت‌ها و مقالات شخصی

تحول در نظریه‌های روابط بین‌الملل – نظریه فمینیسم

فمنیسم (زن باوری)

(شامل جزوه کلاس دکتر امیر دبیری‌مهر)

یک جنبش اجتماعی برای دگرگونی در ساختار اجتماعی و حق با روش‌های فرا نهادی (کنار گذاشتن نهادینه شده‌ها مثل حمایت از هم جنس گرایی)

با اعتراض به نوع شناخت و حمله به گفتمان‌های هژمونیک مانند انسان شناسی، جامعه شناسی و نقل ادبی انها معتقدند مطالعات در حوزه‌های مختلف علمی از پزشکستا روانشناسی به گونه ای هدایت شده که یا زنان در آن‌ها نادیده گرفته شده‌اند و می‌شوند یا به مسائل و مشکلات انان توجه نمی‌شود و در حاشیه هستند و یا تصویری از زن ارائه می‌شود که گویا شکل تحریف شده ای ازمرد به‌عنوان نمونه آرمانی انسان است.

این علوم زن و زنانگی را  به شکل سنتی که متضمن فرود است احساساتی و غیر عضلانی (ضعیفه)، نابخرد و نا به هنجار باز تولید می‌کنند (علوم جاری) و وضعیت اجتماعی زنان را که محصول تاریخ است طبیعی جوهری و ذاتی  نشان می‌دهند و تداوم انرا برای جامعه ضروری می‌دانند.

ایجاد رشته مطالعات زنان برای کنترل مردسالاری و پدرسالاری در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط فمنیستها با هدف ایجاد صدایی برای زنان

روابط بین‌الملل از منظر فمنیست ها:

باید به جنسیت به‌عنوان برساخته اجتماعی حساس باشد و باید فهمید که چگونه فعالیت‌های بین‌المللی بازتاب روابط جنسیتی‌اند و به انها شکل می‌دهند و چرا نظریه‌های بین‌المللی مرد مدار هستند؟

چرا بودجه‌هایی که باید صرف بهبود وضعیت اجتماعی، آموزشی و بهداشتی شود صرف مسائل دفاعی و بین‌المللی می‌شود؟

فمنیسم ها معتقدند از بشریت (زنان) هزینه‌های نگاه مردسالارانه به روابط بین‌الملل را پرداخت می‌کنند؟

فم نیسم ها به‌واسطه نگاه انتقادی در حاشیه روابط بین‌الملل جای دارند زیرا تلاش می‌کنند چگونگی شکل گیری نظم جاری بین‌المللی را توضیح دهند و در برابر واقع گرایی قد علم کنند.

آن‌ها قصد ندارند نظریه رقیب ارائه کنند بلکه بیشتر به مداخله راهبردی توجه دارند که واقع نمایی هایی اداعایی جریان اصلی را زیر سؤال می‌برد.

سه بعد جنسیت از منظر فمنیست ها:

  1. نمادین: ارزش گذاری مثبت برامور مردانه و منفیر بر امور زنانه
  2. ساختاری: بیان نابرابری‌های موجود در روابط جنسیتی به‌عنوان رابطه قدرت
  3. بعد فردی: یعنی برای مردان و زنان از منظر جنسیتی سلسله مراتب قائل شدن

شش نقد بر واقع گرایی از منظر فمنیست ها:

عینیت در پیوند با مردانگی تعریف شده است در حالیکه سرشت انسانی هم مرد است و هم زن

منافع ملی صرفاً بر اساس قدرت تعریف نمی‌شود و راه حل مشکلات جهانی مثل محیط زیست و رفاه مستلزم راه حل مبتنی بر همکاری است.

قدرت رویکرد مردانه دارد و به مردانگی امتیاز می‌دهد در حالیکه باید زنانگی را نیز در نظر بگیرد.

همه کنش‌های سیاسی واجد اهمیت اخلاقی‌اند، عدالت در کنار نظم مهم است (نادیده گرفتن حقوق زنان به بهانه نظم مردانه صحیح نیست.)

عناصر اخلاق مشترک را باید در آرمانهای انسانی یافت تا بتوان به‌واسطه آن تعارضات بین‌المللی را کاهش داد.

خودمختاری  امر سیاسی قابل پذیرش نیست در حالیکه جهان بینی مردانه زنان را در کثرت گرایی نمی‌بیند.

سه جریان فمنیستی:

تاریخی: مدافع حقوق زنان (حق رأی/ حق طلاق)

خواهان برابری حقوق مردان و زنان

 بازخوانی تاریخ مردانه و بازسازی زندگی زن مدار (فمنیست های رادیکال) فعالان در عرصه سیاست و روابط بین‌الملل  نماد آن هم حضور زنان در عرصه‌های سیاسی کلان در غرب

+ منبع: وبلاگ دانشجویان کارشناسی ارشد سال ۱۳۹۲

+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی

تبصره: مدیر وب‌سایت پیشاپیش از وجود اشکالات ویرایشی و غلط‌های املاء که برخی از آنان به دلیل کمبود وقت اصلاح نشده‌اند، عذرخواهی می‌نماید.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

    1. با سلام
      نظر به تفکر خاص فمینیست‌ها به خانواده دید آن‌ها به رفتار جنسی افراد هم تغییر می‌کند. برداشت فمینیست‌ها به رفتار جنسی انسان منجر به عقاید و ایدئولوژی‌ ویژه‌ای شده است که این عقاید باعث شده که دید سنتی نسبت به ازدواج و رفتار جنسی از بین برود و فمینیست‌ها را به همجنس‌گرایی کشانده است.
      درباره خانواده نگاه فمینیستی یکسانی وجود ندارد در موج اول، خانواده به ندرت در مقام یک نهاد دچار تردید می‌شد اما در موج دوم، نگاه بیشتر فمینیست‌ها به خانواده بسیار انتقادی بود و بیشتر به نقش خانواده در فرودستی زنان توجه می‌کردند. استدلال کلی آن‌ها این بود که موقعیت زنان به مثابه همسر و مادر و همچنین فرآیند جامعه‌پذیری در خانواده، که نگرش‌های مربوط به زن و مرد و زنانگی و مردانگی را به نسل‌های بعد منتقل می‌کنند، نقش اصلی را در فرودستی زنان و تداوم تقسیم کار جنسیتی و روابط قدرت میان زن و مرد دارند.
      با از میان رفتن نهاد خانواده و بی ارزش شدن امر ازدواج، طبیعی است که مردان و زنان خارج از این امور در پی آزادی‌های بی حد و حصر به ارتباط‌های جنسی روی آورده و سر انجام سر از همجنس بازی درآورند.

      برای مطالعه بیشتر به این لینک مراجعه فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 5 =

دکمه بازگشت به بالا