یادداشتها و مقالات شخصی
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دارُ الملک ایمان را مجرّد بیند ازغوغا
ما از پیامبر وارسته زیستن را اموختیم و زین سبب ما مناسبتها را تلنگری برای اندیشیدن و تعالی و رشد و خردمندانه تر شدن می دانیم و آنها فرصتی برای خودنمایی وتظاهر وتناول اطعمه واشربه و گریه و زاری و غمین شدن.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارُ الملک ایمان را مجرّد بیند ازغوغا
عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی
که از خورشید جز گرمی نبیند چشم نابینا
بحرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا”
ز راه دین توان آمد به صحرای نیاز ار نی
به معنی کی رسد مردم گذر ناکرده بر اسما
درون جوهر صفرا همه کفرست و شیطانی
گرت سودای این باشد قدم بیرون نه از صفرا
چه مانی بهر مرداری چو زاغان اندرین پستی
قفس بشکن چو طاووسان یکی بر پر برین بالا