درس گفتارموسسه مطالعات و بررسیهای سیاسی و رسانهای اندیشه و قلمیادداشتها و مقالات شخصی
ایا بدبختی یا خوشبختی را انتخاب می کنیم ؟
انسانها موجودات عاقلی هستند و در زندگی دست به انتخابهایی می زنند که تصور و احساس می کنند درست است و حال آنها را بهتر می کند اما واقعیت این است که ماجرای انتخابهای ما انسانها پیچیده تر از این حرفهاست. همیشه انتخاب های ما به نفع ما نیست و هر چند در کوتاه مدت رضایت بخش است اما در میان مدت حال ما را لزوما بهتر نمی کند. برای مثال ما افسردگی ، ناراحتی ، اضطراب و احساس بدبختی را انتخاب نمی کنیم بلکه قبل از آن ، در زندگی انتخاب هایی می کنیم که منجر به بدبختی و ناراحتی یا بالعکس خوشبختی وخوشحالی می شود. مثلا ما گرفتگی عروق قلبی را انتخاب نمی کنیم اما سبک زندگی ای را انتخاب می کنیم که منجر به بیماری های قلبی و عروقی می شود. زمانی که از خوردن قند و چربی لذت می بریم در واقع بیماریها را انتخاب می کنیم اما توجه ما معطوف به لذت است. برعکس این هم درست است اگر تندرست و خوشحال و موفق و سرزنده هستیم اینها نتیجه رفتار کلی ماست. یعنی ترکیبی از اعمال و افکار و احساس و فیزیک ما.برای مثال وقتی ورزش می کنیم نشاط را انتخاب می کنیم مساله جالب شد نه؟ بنا براین می توان گفت در واقع ما افسرده نیستیم بلکه افسردگی می کنیم بدبخت نیستیم بدبختی می کنیم خوشبخت نیستیم خوشبختی می کنیم. مبادا این صفات را به تاریخ و تقدیر و جغرافیا و شهر و خانواده نسبت دهیم . اینها نتیجه منطقی و طبیعی و قابل اندازه گیری انتخاب خرده رفتارهای ماست.مساله اینجاست که تشخیص این فرایند در حوزه تخصص دانشوران علوم انسانی و علوم اجتماعی است نه توده های مردم. بنابر این باید تلاش کنیم نه به خودمان و نه به دیگران صفت ندهیم ونگوییم من یا او ناراحت و افسرده و فقیر و بی سواد و بی ادب هستم بلکه در واقع او و ما افسردگی و فقر و بی سوادی و بی ادبی را انتخاب کرده ایم و می توانیم انتخاب دیگری داشته باشیم یعنی شاد و غنی و دانا و مودب باشیم . زیرا وضع هر کس نتیجه رفتارهای اوست. وضع جوامع و ملتها هم اینگونه است. فقط خطای ذهنی اینجاست که ما وضع حال خود را نتیجه آخرین عمل خود می دانیم نه نتیجه فرایند انتخابهای خود. اینگونه می توان مسوولیت کامل وضع حال خود را بپذیریم و زندگی اصیل تر و شادتر ی داشته باشیم ولی این مسیر به تنهایی پیمودنی نیست و با روان شناسی زرد و انگیزشی هم حاصل نمی شود بلکه مربی و مشاور و همراه و منتور می خواهد . روان شناسی زرد به دروغ می گوید تو می توانی حال بهتری داشته باشی اما بلد نیست بگوید چگونه؟پول متقاضیان حال بهتر را می گیرد و می گوید بهتر شو؟ در حالی که بهتر شدن یک وضع ذهنی نیست که با اراده ما بدست اید بلکه نتیجه ترکیبی تدریجی از افکار و اعمال و احساسات و امکانات فیزیکی است و رسیدن به آن منتور دانا و متخصص و حکیم می خواهد. امیر دبیری مهر