آیا بن بستشکنی در سیاست ایران در راه است؟
گمانه زنیها دربارهی نامزدهای ریاست جمهوری آغاز شده و اغلب حدسها بیشتر از آنکه ناظر به واقعیت میدان سیاست باشد ناظر به طرح اسامی افرادی است که مطرح کنندهگان نفع و سود و جاه خود را در طرح آن نام میبینند.از این رو این اسامی و عکسها و شبه تحلیل ها را جدی نگیرید بیشتر از جنس آرزو و رویا پردازی است تا تحلیل .
سازوکار رییسجمهور شدن در جمهوری اسلامی پیچیدهتر و پنهانتر از این حرفهاست.انتخاب رییس جمهور درایران عملا چند مرحلهای و نوعی انتخابات الکترال از نوع ایرانی است و انتخاب مردم درمرحله آخر آن قرار دارد که درهرصورت برنده آن نظام سیاسی است .نظام سیاسی هم با خاتمی استمرار پیدا کرد هم با احمدی نژاد هم با روحانی وهم با رییسی. آینده هم همینطورخواهد بود.
مکانیسم اینگونه است که حلقههای سخت قدرت اعم از لشکری وکشوری باید روی نامزدهای نهایی توافق کنند یعنی اینکه امکان تعامل و همکاری با او را احراز کنند. تجربه سالهای گذشته نشان داده گاهی رجالی مانندهاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی هم در پوشش یک نامه محرمانه یا یک جلسه خصوصی نمی توانند از این حلقه عبور کنند و ردصلاحیت میشوند.در این فراینداز همه مهمتر و بر اساسی خوانشی از اصل ۱۱۰ قانون اساسی نظر مقام رهبری ارجح است که مکانیزمهای واسطه مثل شورای نگهبان و معتمدین ایشان در دفتر رهبری سیگنالهای موافقت ومخالفت را صادر می کنندو هرگونه اشتباه و خطا از جانب دریافت کنندگان قابل پذیرش نیست.از این رو تردید نکنید رهبری با رییسجمهور شدن خاتمی و روحانی مخالفتی نداشت حتی اگر رای دیگری داشته است .
باری نکته مهمتر از نامزدهای احتمالی که این روزها بازار آن در حال گرم شدن است فضای کلی حکمرانی در جمهوری اسلامی است که باید آن را فهمید و تحلیل کردکه آیا در سپهر آینده حکمرانی میخواهد پروژهشکستخورده خالصسازی با دفع حداکثریادامه پیدا کند و مردم هر روز از نظام سیاسی فاصله بیشتری بگیرند ومشکلات اقتصادی ومدیریتی کشور بیشتر انباشته شود؟
یا هسته سخت قدرت ورهبری تصمیم دارند به بن بستشکنی دست زده و بیش ازاین اجازه ندهند به بهای چاق و چله شدن جریان تندروی حاکم بر کشور،از سرمایه و مشروعیت نظام کاسته شود و درضمن از مشکلات اقتصادی ومدیریتی و بویژه سیاست خارجی گره گشایی شود.
برای رفع شبهه تاکید می کنم به هیچ وجه منظورم جایگزین شدن اصلاحطلبان با تیم حاکم بر دولت نیست، زیرا همانطور که قبلن گفتم و نوشتم دوران دوگانهی اصلاح طلب و اصولگرا منقضی شدهاست و میزان تعهد به عقلانیت سیاسی و تجربه بشری و تعامل جهانی مرزکشی ها را روشن می کند.
این رویکرد و رهیافت است که رییس جمهور بعدی را برسرکار می آورد نه چیز دیگر.
به نظر من اتفاقات دو تاسه هفته بعد و از همه مهمترسخنان ومواضع آشکار و علنی رهبری و تصمیمات متخذه غیر علنی که از رفتارهای پسینی بازیگران سیاسی قابل استنباط است نشان خواهد داد کدام گزینه روی میز نظام سیاسی است .این رویکرد است که می تواند بعنوان یک متغیر مستقل بر میزان مشارکت مردم نیز اثرگذار باشد. مردمی که در انتخابات اخیر نشان دادند در زمین سوخته خانه نمی سازندو فقط زمانیحاضر به مشارکت هستند که باورکنند رای آنها اثرگذار و تعیین کننده است نه اینکه امضایی باشد روی سند سیاست پیشه گان