مناظره درباره مقایسه مطهری و مصباح
⭕️سطح اندیشه ورزی جمهوری اسلامی از مطهری و بهشتی و طالقانی، به مصباح و صدیقی و علمالهدی تنزل یافته
🎙دکتر امیر دبیری مهر:
🔹مرحوم آقای مصباح را متفکر و فیلسوف اثرگذاری می دانم که هاله ای از تجلیل اغراق گونه و انکار غیرمنصفانه مانع شناخت واقعیت اندیشه او شده است.
🔹اندیشه آقای مصباح به دو دلیل به درستی شناخته نشد: یکی حامیانی که با قدیس سازی اجازه نقدش را ندادند و دوم مخالفان که نوعاً با رویکرد سیاسی بویژه در اواخر دهه هفتاد به نقد مواضع سیاسی او پرداختند.
🔹الان انقلاب و جمهوری اسلامی از اندیشمندانی چون مطهری، بهشتی، طالقانی و شریعتی رسیده به آقایان مصباح، صدیقی، علم الهدی و پناهیان و این باعث شده از مسائل اساسی مانند توسعه و عدالت به مسائل فرعی و انحرافی نظیر درگیری بر سر حجاب برسیم و این عین ارتجاع است.
🔹منکر شباهتهای مطهری و مصباح نیستم ولی تفاوتهای آنها بسیار بیشتر است. مرحوم مصباح یزدی از نظر حساسیت به مسائل زمان و فعال بودن در فضای اندیشه اسلامی شبیه استاد مطهری بود، اما اندیشههای او و پاسخهایش به موضوعات و مسایل زمان ، شباهتی به استاد مطهری نداشت هر چند زمانه های متفاوتی داشتند. برای مثال آقای مصباح تمایل به همکاری و مدح قدرت داشت و اهل نقد قدرت نبود اما شهید مطهری در مواجهه با قدرت باابزار اندیشه انسان شجاع و اثرگذاری بود.
🔹ما در بررسی اندیشه و عملکرد متفکران به مسائل کلیدی جامعه نگاه می کنیم مانند ایران ، حقوق بشر، رای مردم، صلح، توسعه و عدالت و بررسی میکنیم متفکر به این مسایل چگونه پرداخته.و حتی به نیندیشیده های متفکر هم توجه داریم. برای مثال آقای مطهری درباره هر شش محور مذکور بحث داشته، اما آقای مصباح دغدغه ایران و وطن نداشت و حتی به مساله مهمی مانند توسعه و رفاه هم نپرداخته، چون اساسا این مسایل دغدغه او نبوده است.
🔹خلاصه دیدگاه آقای مصباح این بود که رای مردم درتشکیل و اداره حکومت ارزشی ندارد، در حالی که استاد مطهری در کتاب جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی میگوید درباره ساختار رای دموکراتیک جمهوری اسلامی کاملاً تسلیم هستیم و امام هم در پاریس همین نظر را دارد، اما آقای مصباح رای مردم را زینتی و مردم را تنها کمک کار حکومت میداند و معتقد است وقتی حکومت اسلامی شکل گرفت، مردم هر جا حکومت تشخیص داد، باید کمک کنند. او مردم را واگن میداند، نه لوکوموتیو! آقای مصباح در منظومه گفتمانی خود برای رای مردم اصالت قائل نیست.
🔹این بی اعتنایی به رای مردم به جهان بینی دینی و فقهی آقای مصباح باز می گردد. ایشان معتقد است هر جا دین حکمی دارد انسان حق انتخاب و اندیشه ندارد و از آنجا که از منظر ایشان دین در همه حوزه ها حکم دارد پس جایی برای رای مردم و انتخابشان باقی نمی ماند در حالی که بسیاری از روحانیون و علما از جمله اقای مطهری به منطقه الفراغ قایل بودند یعنی جایی که دین حرف تکنیکال ندارد و أمور را به عقل واگذار کرده است.
🔹خیلی از بزرگان معتقدند دین منبع تعیین ارزشهاست نه روشها اما آقای مصباح معتقد است ریز و درشت مسائل در دین هست و اصلاً منطقه الفراغی نمیگذارد که مردم نظر دهند. برای هر موضوع، چیزی از دین میآورد، اما مشی استاد مطهری این نبود.
🔹مطهری میگوید فرمانی که پیغمبر از موضع رهبر اجتماع بدهد، غیر از فرمانی است که در مقام ابلاغ کننده وحی خدا اعلام میکند، اما مصباح میگوید آیا اسلام به ما اجازه میدهد در جنبه فردیبنده خدا باشیم و در جنبه اجتماعی بنده مردم؟
🔹ین باور نتایج مهلکی دارد از جمله بی اعتنایی به تجارب و دانش بشری بویژه در حکمرانی که نتایج آن را امروز در کشور می بینیم و ناکامیهای مختلف در تمشیت امور عمومی ناشی از همین اندیشه است مانند اقتصاد ضعیف و غیر مولد و انزوای بین المللی و ..
🔹 نقد اساسی من به نظرات اقای مصباح نیست، اتفاقا ایشان به صراحت می گفت رای مردم جایی که در تضاد با رای حاکم باشد ارزشی ندارد، اما تعجب می کنم چرا شاگردان و طرفداران او که امروز همه مصادر قدرت را تصرف کرده اند تلاش میکنند خوانشهای مُد روز و مردمی از از نظرات آقای مصباح ارائه دهند، درحالیکه ایشان صراحت دارد اصالتی برای رای مردم قائل نیست. زیرا اگر در اندیشه ایشان رای مردم اصالت داشت امروز شاهد اجرای تصمیمات و سیاست هایی نبودیم که با مقاومت و مخالفت اکثریت مردم مواجه است.
نظرات اقای ابو طالبی را اینجا بخوانید
📡@andisheqalam