لعنت به جنگ
این جوان رعنا دانشجوی عراقی من است که هفته پیش از رساله کارشناسی ارشد خود دفاع کرد. من استاد راهنمای او بودم در دانشکده ارتباطات و مدیریت رسانه . خندان کنار هم و دستهای ما در دست هم بدون هیچ کینه و دشمنی و بغضی. بقیه دانشجویان عراقی هم اینگونه هستند دلیلی ندارد ما مردمان دشمن هم باشیم و به روی هم گلوله شلیک کنیم اما بخاطر مکر و حماقت و جهل و قدرت طلبی سیاست پیشه گان دور از اخلاق و انسانیت ما مردمان هشت سال با هم جنگیدیم و حدود یک میلیون نفر در این منازعه کشته شدند و صدها هزارمجروح و معلول جسمی و روانی. چه بسا شهید ابوالفضل دمیرچی پسر دایی پدرم که ما او را امیر خان می نامیدیم اگر در سال ١٣۶۵ به قدست یک عراقی در فاو شهید نشده بود امروز به جای من کنار این جوان عراقی ایستاده بود و دانشجوی عراقی فرزند همان نظامی بود که او را در فاو شهید کرد.
از این زاویه به همه دشمنی ها نگاه کنید و به پوچ و باطل بودن بسیاری از مرزکشی ها پی می برید خنده ام می گیرد وقتی در دوران کودکی چقدر ذوق داشتم جنگ ادامه پیدا کند تا بتوانم اجازه پیدا کنم در کشتن عراقی ها تحت عنوان سربازان صدام مشارکت کنم