جامعه شناسی چرخه تباهی
چرا از زمین و زمان اخبار و رخدادهای بد می بارد؟
جامعه شناسی چرخه تباهی
چرا از زمین و زمان اخبار و رخدادهای بد می بارد؟
امیر دبیری مهر
کار نظریه پردازان ربط دادن امور به ظاهر نامربوط به هم است به گونه ای که مجهولات جاری زندگی به معلومات تبدیل شود و به پرسشهای معمولی پاسخ داده شود اما مبتنی بر داده و روش و منطق.
گاهی این سوال منطقی برای مردم ایران پیش می آید که چرا با اخبار بد میخوابیم و با اخبار بدتر بیدار می شویم شب با اخبار کشتار در فلسطین و صبح با خبر قتل داریوش مهرجویی و قس علی هذا ….
در پاسخ باید گفت پشت علل مشهود و رویین وملموس این همه فلاکت ، علل ریشه ای تر و مبنایی تری و کلان تری وجود دارد که ادارک و تبیین آن وظیفه پژوهشگران علوم انسانی است تا سررشته این کلاف سر درگم پیدا شود که اگر روزی روزگاری عزمی برای رهایی و پیشرفت و خوشبختی ایران و ایرانیان پیدا شد بدانیم از کجا باید و می توان شروع کرد.
آنچه در این نوشتار می آید فقط عنوان های چرخه تباهی در ایران است که هر کدام نیازمند شرح و بسط دقیقتر در کلاس و کارگاه مستقل است.
چرخه های جامعه شناسی تباهی در ایران عبارت است از :
١- تمرکز گرایی در حکمرانی و تصمیم گیری بعد از تشکیل دولت ملی »
٢- تخصیص منابع و امکانات و اختیارات بیشتر به مرکز یا شهرهای بزرگ و القای حس محرومیت به پیرامون یا شهرستانها و روستاها »
٣- مهاجرت وسیع و مستمر از پیرامون به مرکز به امید واهی رشد و خوشبختی و به بهانه تحصیل و درمان و اشتغال »
۴- روی آوردن به دلالی و مشاغل غیر مولد و گاهی فساد مالی و بزهکاری برای برخورداری مادی و عقب نماندن از مسابقه موفقیت!
۵- ظهورمشکل اشتغال و منزلت و هویت در مرکز و ظهور زمینه های فاشیسم و توتالیتریسم»
۶-افزایش تقاضا و قیمت مسکن بعنوان نماداسکان دایم و مکنت مالی و ورود دولت به این بازار پر سود
«
٧- تبدیل شغل و کار به ابزاری صرفا برای کسب پول انهم برای بقا بجای رفاه »
٨- افزایش تقاضا ی خودرو بعنوان دومین نماد برخورداری برای داشتن حس برخورداری و رفاه نداشته»
٩- افزایش تردد و ترافیک و تنش روانی ناشی از پیامدهای آن بویژه در اطراف بازار و دانشگاهها و اصناف تجاری »
١٠- افزایش مصرف سوخت ارزان و افزایش آلودگی هوا و ناتوانی دولت در تنظیم گری رابطه تولید و قیمت و مصرف»
١١- افزایش حوادث و بیماری های جسمی و روانی ناشی از حضور در محیط پر خطر و پر تنش شهری »
١٢- ناتوانی دولتها در تامین رفاه و امنیت اولیه و تبدیل دولت به یک مشکل بجای راه حل و انتقال مشکلات به درون جامعه
١٣- دولتها بجای سیاست گذاری از بالا و ناظر بی طرف به نماینده بخشی از ذی نفعان اجتماعی ظاهر و تعادل اجتماعی را به هم می زنند
١۴- مهاجرت معکوس به روستا در قالب ویلاسازی و تخریب منابع طبیعی و کشاورزی برای فرار از اضطراب شهر نشینی و کوچ موقت به ویلاها برای فرار از ترافیک و شلوغی و اضطراب»
١۵- شکل گیری شبکه سوداگری در روستاها برای ساخت و ساز
»
١۶- فقدان امنیت لازم در حاشیه ها و بروز حوادثی ناگوار مثل
خودکشی پوراحمد و قتل مهرجویی
١٧- نا امیدی بخشی از جامعه از بهبود این چرخه و تصمیم به مهاجرت به خارج از کشور با هدف بهزیستی
١٨- تلاش عده ای برای تغییر نظم ناکارآمد موجود که خود نوعی بی نظمی است و مقاومت ذی نفعان از این بی نظمی و آغاز منازعات سیاسی و طبقاتی
١٩- تقابل طبقاتی و سیاسی و مذهبی با هدف سرکوب و منکوب کردن یکدیگر واستیلای نامشروع بر ابزارهای سلطه
٢٠- شیوع ناامیدی و ابهام در آینده و غلبه روزمرگی و از هم گسیختن روح ملی و انسجام اجتماعی و زوال سرمایه اجتماعی و….
این زنجیره و دهها زنجیره فرعی دیگر قابل تحلیل و تبیین ادامه دارد و متاسفانه دولت و حکمرانی بجای اینکه بعنوان عقل منفصل و نهاد متکی بر مردم و صاحب اقتدار قانونی قطع کننده این زنجیره منحوس باشد خود تثبیت و تقویت کننده آن است و شوربختانه زمانی که خرد بر سامانه حکمرانی حاکم نگردد و «دولت »«ملی»« توسعه گرا» در ایران ایجاد نشود این چرخه تباهی برقرار است.
پی نوشت ١:
این چرخه تباهی معلول دیالکتیک جامعه فروپاشیده و دولت فرسوده است و به هیچ عنوان نافی اصلاحات اجتماعی و فرهنگی نیست اما نگارنده اولویت اقدام را مربوط به دولت یا حاکمیت می داند
رونوشت ٢:
تریولوژی دولت ملی توسعه گرا ایده نگارنده برای عبور از این چرخه تباهی است که امیدوارم در آینده در قالب کتابی عرضه شود.
https://t.me/andishkadeye_kherad