چرا امام حسین را دوست داریم؟
نگرانم حقیقت حسین در غوغای حسین گویان گم شود
عشق و محبت ما به امام حسین برای امروز و دیروز نیست. سطحی و صوری و صرفا احساسی نیست . اشک ما برای او محصول سوز صدای روضه خوان نیست . ناشی از درک و فهم مظلومیت تاریخی اوست اینکه هر روز کربلا و عاشورا ست و حسین هر روز شهید می شود اما هنوز پیام کربلا به گوش همگان نرسیده است .مهر او به تدریج و در فراز و نشیب روزگاران در جان ما نشسته است در روزهای سختی و بلا و مصیبت. حسین حجت مطلق ما برای تشخیص حق از باطل در همه میدان هاست.
حسین به ما زندگی کردن آموخت:
اینکه دینداری اگر به ازادگی در فکر و سخن وعمل تبدیل نشود تحجر است و جمود و تقلید
اینکه دینداری اگر با شناخت و تفکر و تعقل نباشد می تواند به عاقبت شوم شمر و ابن سعد تبدیل شود
اینکه اگر دینداری همراه با مهر و عاطفه و محبت نباشد می تواند به عاقبت حرمله تبدیل شود و در زمانه خودمان دیندار حرمله صفت کم ندیدیم که به نام دین از هیچ جنایتی دریغ نکردند.
اینکه گول و فریب دین فروشان را نخوریم و ظاهر الصلاح بودن و عامل به فرایض بودن لزوما هیچ ربطی به رستگاری و سعادت مندی ندارد ..قاتلین حسین نماز شب می خواندند
اینکه فقط حرامیان به سر و صورت زنان و دختران و نوامیس مردم می زنند بدین خاطر که با انها مخالف هستند و عقاید انها را باور ندارد.. حتی یکبار چنین رفتارهایی حتی از وابستگان اهل بیت با مخالفانشان سر نزده بلکه مخالفین اهل بیت بودند و هستند که چنین رفتارهای شرم اوری انجام داده و می دهند.
اینکه محال است از نان حرام عاقبت به خیری حاصل شود. امام درخطبه اخر قبل از شهادت این حقیقت را فریاد زد. وقتی حرامیان با هلهله مانع شنیده شدن سخن او شدند. بنابراین از لقمه ناپاک با هزار پوشش و کلاه شرعی عمل پاک در نمی اید.
اینکه ایستادگی بر سر حق و ستم ستیزی انقدر شرافت دارد که امام زمان جان خود و اهل بیت خویش را بر سر آن می نهد و عزت را تفسیر می کند.
اینکه معارف قران و اهل بیت را بیشتر از آنکه در دعای عرفه بیاموزیم در عمل و کردار حسین در کربلا آموختیم….مهر و شجاعت و گذشت و سخاوت و صبر و ….
اینکه جریان تحریف دین همیشه قوی تر از جریان تبیین دین است و عوام الناس و به تعبیر علی همج الرعاع ناخواسته پشتیبان و عقبه اجتماعی جریان تحریف دین است و کار به جایی می رسد که حسین یعنی امام زمان را خارج شده از دین معرفی می کنند و شقی ترین و مکارترین انسان یعنی یزید می شود امام و رهبر جامعه اسلامیو اگر روشنگری زینب نبود خدا می داند ترکیب دستگاه فریب و دروغ امویان و ساده لوحی و بی خبری عوام الناس چه روایتی از شهادت حسین می ساخت
اینکه حسین حکومت فاسد و ستمگر مانند دستگاه ابن زیاد و فقهای دنیا زده و فریبکار مثل شریح قاضی را ام الفساد و منکر بزرگ زمانه می داند و به خفت سازش با انها تن نمی دهد و افشای ماهیت انها را با قلم و زبان و عمل بالاترین امر به معروف می داند.
می شود چنین چراغ هدایتی را دید و عاشقش نشد این خصلتهاست که ما را عاشق و واله حسین کرده و در میان همهمه های حسین حسین می گردیم تا حقیقت حسین را پیدا کنیم تا مبادا در غوغای علم و کتل و طبل و سنج و مدح و گریه و ضجه و قیمه و تبلیغ ، حقیقت زندگی بخش حسین گم شود .
من سالهاست نگران این هلهله ها هستم که مبادا پژواک هلهله سپاه ابن سعد در تاریخ باشد تا صدا و پیام و حقیقت حسین به گوش دوستداران حقیقی او نرسد .
اگر پیام حسین درست و صحیح و دقیق و بدون تحریف به امروز منتقل شده بود هیچ مسلمانی جرات دروغ گفتن و ستمگری و ریاکاری و دین فروشی و حرام خواری و سکوت دربرابر ظلم و همراهی در تحریف حقیقت را نداشت و جوامع اسلامی تا این حد در جهل و فقر و خشونت غرق نبودند.
پس بیعت واقعی با حسین اشک و ناله نیست اگر منجر به جستجوی پیام حسین در دالان تاریخ و بکارگیری آن بر زندگی ازاده و عزت مند نشود