طغیان علیه سنت یک چالش فلسفی است نه سیاسی و انقلابی
محورهای اصلی سخنرانی دکتر عبدالکریمی در انجمن اندیشه و قلم
دکتر عبدالکریمی در نخستین شب از سخنرانی های رمضانی انجمن اندیشه و قلم: طغیان علیه سنت یک چالش فلسفی است نه سیاسی و انقلابی و با ماستمالی هم نمی توان با آن مواجه شد.
به گزارش کانال انجمن اندیشه و قلم برخی از محورهای سخنرانی که شنبه شب در کانون توحید تهران برگزار شد به شرح زیر است.
🔹در شرایط فعلی شاهدیم که جهت گیری سنت در جامعه بشدت تغییر یافته است؛ مناسبات اخلاقی، خانوادگی، جنسی و … در جامعه تغییر کرده و نوعی طغیان علیه سنت را مشاهده می کنیم؛ شرایطی که حتی در انقلاب مشروطه شاهد نبودیم.
🔹گسست بین نسل جدید و سنتهای جامعه تفاوت بی سابقه ای یافته و جامعه با هویت ایرانی در حال یک پوست اندازی جدی است که با هویت تاریخی، شیعی و اسلامی در تضاد است.
🔹ما در جامعه ایران هنوز از سیلی مدرنیته سردرگم بودیم که متاسفانه با سونامی پست مدرنیته دچار خانمان براندازی شدیم و شاهد گسست تاریخی شدیم.
🔹حاکمیت، قدرت سیاسی، روحانیون و روشنفکران ما آمادگی مقابله با این سونامی را ندارند و در آینده شاهد بحرانهای مختلف فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی مواجهیم.
🔹نسل جوان مسلمات سنت نظیر وطن، دین و اخلاق را زیر سوال می برد و ما نمی دانیم چگونه با این نسل مواجه شویم.
🔹بزرگترین اشتباه این است که با بحران تمدنی برخورد سطحی و امنیتی کنیم؛ گرچه ممکن است مسایل امنیتی هم داشته باشد، اما اصل موضوع بسیار ریشه دار تر از آن است و ما در این جا از نگاه فلسفی و پدیدارشناسی به آن بپردازیم.
🔹متاسفانه هم قدرت حاکم و هم اپوزیسیون فقط متمرکز بر نگاه سیاسی و توزیع قدرت است و نسبت به عمق مساله بدون توجه است.
🔹ما در دوران مدرنیته متاخر زندگی میکنیم، اما متاسفانه نسل نو و روشنفکر ما هنوز هم دنبال مدرنیته متقدم و به دنبال انقلاب سیاسی هستند؛ حال آنکه تاریخ مصرف آن گذشته است. مرجعیتهای دینی و خانوادگی از بین رفته است. ادبیات ایدئولوژیک خواهانی ندارد و شتاب زندگی در دنیا وحشتناک است.
🔹روند تمدنی ما مستقل از روند تاریخی و تمدنی دنیا نیست. ما نمیتوانیم دنیا را قابل فهم کنیم و نمیتوانیم انسان را تفسیر کنیم. بدبینی ذهن انسان را گرفته، هیچ گفتمانی بشر امروز را دلگرم نمیکند. نه سنت شرق، نه دموکراتیزه غرب و … در این جهان از سنت ایرانی و تفکر معنوی صحبت کردن خیلی دشوار است.
🔹میراث فرهنگی و تاریخ خیلی مهم است به شرطی که زنده باشد و روح تفکر داشته باشد؛ یعنی همان چیزی که در جامعه ایران سرکوب میشود. اما خانه ایران تفکرش را از دست داده. روحانیت ما فاقد تفکر حکمی و فلسفی بوده و نگاه اخباری آنها توان مواجهه با عقلانیت سکولار را ندارد.
🔹روحانیت سوژه مدرن را درک نکرده و برخی میخواهند با سطل ماست با آن سوژه مقابله کنند؛ یا با جدل و نهاد امر به معروف میخواهند با یک رویداد تمدنی تاریخی مواجهه کنند که موفق نمیشود.
🔹دین در جامعه ما عرفی شده است. تفسیر ایدئولژیک از دین، به مثابه گوساله سامری است و نمیتواند با تفکر پسامدرنیته مقابله کند.
🔹 در این جهان حقیقتی است که جان بشر به این حقیقت بسته است و «دین» یعنی شنیدن این ندا و همراه شدن با آن. اما ما افکار قبیلهای را جایگزین دین کرده و به ساختار دین لطمه زده ایم. از این رو به لحاظ فرهنگی با آینده روشنی روبرو نیستیم.
🔹باید در دو طرف نزاع، جبهه جدیدی باز کنیم و فریاد بزنیم قدرت پاپ و مسیح یکی نیست. جهان ما جهان پسامتافیزیکی است و در این جهان دفاع از امر دینی بسیار دشوار خواهدبود. در جهانی که روایتها فرو ریخته، این تفسیر که اسلام یک فراروایت است نمیتواند پاسخگوی نسل امروز باشد.
🔹در پسامدرن فردیت گرایی به اوج رسیده و دینی که میخواهد پاسخگو باشد باید با فردیت و عشق پیوند بخورد تا زنده بماند. دین هویتی نمیتواند با جمع پروری زنده بماند. بلکه دین باید در مقابل مذهب ترس، فردیت و عشق را تقویت کند. ترس برای امر دینی جمع گرا بود که فرد برای امنیت به جمع و قبیله روی میآورد.
🔹عصر منبر از بالا به پایین تمام شده و دین مدرن باید از منظر گفتگوی هم سطح و برابر ورود کند. فقه نباید در مقابل مدرنیته قرار گیرد. اگر نتوانیم در نظام معرفت شناسی خود با دنیای مدرن رابطه ای پیدا کنیم، بحرانهای عمیقی در مواجهه دینی خواهیم داشت.