درس گفتارکتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

از فیزیک کوانتوم چگونه می توان وجود خدا را نتیجه گرفت

بخش سوم فلسفه اسپینوزا

از فیزیک کوانتوم چگونه می توان وجود خدا را نتیجه گرفت

بخش سوم فلسفه اسپینوزا

امیر دبیری مهر

یکی از ویژگی های جالب کتاب روح اسپینوزا بین رشته ای بودن آن است .نویسنده با تکیه بر دانش امروزین بویژه فیزیک ؛ آرای اسپینوزا را بررسی می کند و این روش برای مخاطب بسیار جذاب می نماید. از جمله برای تبیین این ادعای اسپینوزا که همه کائنات را می توان در مقام یک کل واحد در نظر گرفت( که در بخش اول این مقالات به ان اشاره کردم) از دستاوردهای فیزیک کوانتوم بهره می گیرد. برای طرح این بحث لازم است مقدمه ای را بیان کنم.

در علم منطق وقتی از کل نگری و جز نگری سخن می گوییم منظورمان دو دیدگاه متفاوت است. کل نگری یعنی باور به اینکه جهان یک کل یکتا و تجزیه ناپذیر است که به حاصل جمع اجزایش فروکاستنی نیست و کل؛ ویژگی ها یا صفاتی مستقل از اجزای خود دارد.
اما جز نگری جهان را یک کل تجزیه ناپذیر نمیداند بلکه جهان را انبوهه ای از اجزا میداند و روش درست فهم هر پدیده را تجزیه ی ان کل به اجزای سازنده ان می‌داند . از انجا که این اجزا نیز به نوبه خود اجزایی دارند این فرایند ادامه می یابد تا در نهایت به اجزای بنیادین برسیم. مثلاً اگر بدن انسان را با دو رویکرد بالا تحلیل کنیم می توان گفت در نگاه جزنگرانه بدن ما متشکل از یاخته ها یا سلول هاست و سلول ها نیز متشکل از مولکولهاست و مولکولها نیز از اتم ها ساخته شدند و برای فهم هر بخش باید رفتار بخش جزیی تر شناخته شود.اما ایا با فهم سلول های بدن می توان بدن و کارکرد ان را شناخت؟ چه برسد به انسان.اما همین بدن با نگاه کل نگر به شکل دیگری قابل فهم است. یعنی فهم بدن مستلزم فهم زیست جهان بزرگتری مانند طبیعت اعم از اب و غذا و اکسیژن و .. است و فهم طبیعت هم تابعی ازفهم کائنات است و الی اخر تا به واحد بوم شناختی فرجامین کل عالم می رسد.
فیزیک کلاسیک رویکرد جزیی نگر برای شناخت جهان را تایید می کرد تا اینکه به بن بست رسید زیرا اولا شناخت اجزای کوچک نمی توانست شناخت ما از اجزای بزرگتر را کامل کند ثانیا تجزیه اجزا در جایی متوقف ماند زمانی که اتم تبدیل به انرژی شد اما فیزیک جدید یا نظریه کوانتوم رویکرد کل نگر را تایید می کند بدین شکل که مدعی است ذرات بنیادین سازنده جهان از جمله اتمها و کوارک ها و حتی پروتونها و الکترونها و نوترونها به ذرات ریزتر قابل تبدیل نیستند و از یک جایی به بعد به انرژی و مغناطیس تبدیل می شوند همان که شکافت یا تجزیه اتم و گداخت یا ترکیب اتم می نامیم. به عبارت دیگر روش جزیی نگری در فیزیک کلاسیک در دوران انشتاین به بن بست رسید. نظریه کوانتوم در پی این بن بست مدعی شد جدایی مکانی شرط کافی برای تفرد نیست. این جمله نیاز به توضیح دارد. نظریه کوانتوم می گوید در شرایطی خاص دو شی که در دو مکان جدا هستند چنان رفتار میکنند که انگار از یک زیرساخت مشترک برخوردارند. به عبارت دیگر این دو شی از هم متمایز به نظر می ایند اما درواقع اجزا یا وجوه یک کل مرکب و یکتا هستند و ذرات چیزهای متفرد دارای وجود مستقل نیستند بلکه اجزای یک کل مرکب اند و این کل پایدار است حتی پس از توقف تعامل اجزا….
بطور خلاصه و ساده بنابر نظریه کوانتوم
۱- هر دو یا چند ذره ی در حال تعامل در جهان یک کل را شکل می دهند که به حاصل جمع اجزای خود فروکاهش پذیر نیست
۲-این کل حتی پس از اینکه تعامل اجزا متوقف شد و ذرات از لحاظ مکانی جدا از هم شدند پابرجا می ماند
۳-این کل بودن فقط در صورتی می تواند در هم شکسته شودکه با چیزی بیرون از خود تعامل کند که این امر محال است.

حال با این مقدمات می توان گفت اگر بر اساس کیهان شناسی جدید قبول کنیم که کل عالم مانند بادکنک در حال گسترش و بزرگ تر شدن هست این بدان معناست که در گذشته عالم کوچکتر بوده و در لحظه مهبانگ یا بیگ بنگ همه عالم و ذرات در قالب یک انرژی عظیم حضور داشته..که در واقع ان انرژی همان هستومند مستقل و سرمدی یعنی خداست و زمان هم در همان مه بانگ شکل گرفته بنابر این نمی توان برای انفجار بزرگ زمان متصور بود و و مهمتر اینکه این خلق و آفرینندگی مستمر و در قالب گسترش کائنات ادامه دارد تا به نیستی و هضم در سیاهچاله منجر شود.
در نتیجه می توان گفت همه چیز در حال دگرگونی است جز یک دگرگونی ناپذیر بنیادین یعنی عالم بعنوان یک کل یا خدا یا همه انچه هست که علت همه چیزهاست و بدون فهم این علت العلل و واجب الوجود فهم پیچیدگی عالم ممکن نیست. خطای متعارف این است که بخواهیم با جزییات عالم به وجود خدا آگاه شویم در حالی که فهم اجزای عالم در یک نظام معرفتی منسجم بدون درک عقلانی خدا ممکن نیست.
در انتها اکیدا توصیه می کنم برای دریافت مشروح بحث به اصل کتاب روح اسپینوزا مراجعه کنید. هر چند شک ندارم سنگینی مباحث و متن موجب رویگردانی بسیاری از مخاطبان خواهد شد اما اهمیت و عمق معانی مانع این تحقیق نیست.
این بحث ادامه دارد…

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + چهارده =

دکمه بازگشت به بالا