چرا نقدهای تند و تیز در شبکه های اجتماعی لازم و عین فرهیختگی و تعهد اخلاقی است؟
برخی معتقدند استادان دانشگاه و تحلیل گران و نویسندگان و مترجمین و متفکرین نباید در قامت و جامه ژورنالیستها در رصد و تحلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دست به نقدهای تند و تیز در قالب کوتاه نوشته ها یا توییت و پست های تلخ و طنز در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بزنندو این کنش را مغایر شان ؟! انها می دانند. kharmagaas@
بنده شخصا بارها با چنین موعظه و نصیحت از جانب اطرافیان مواجه شدم که فلانی شان و جایگاه و منزلت شما اجل و برتر از آن است که درباره مسایل جاری و پیش افتاده جامعه اظهار نظر کنی و بهتر است در سطحی بالاتر به موضوعات نگاه کنی و توییت نزنی و کنایه نزنی و از این دست پندها و مواعظ و نهیب ها.
به نظرم این موضوع و سوژه مهمی است برای گفتگو اما اجمالا بنده به دلایل زیر با آن مخالفت هستم که می تواند دستمایه ی گفتگوهای اجتماعی باشد.
۱- وقتی کشور ؛ منافع ملی ؛ حقوق مردم ؛ قانون ؛ اخلاق و عدالت و امنیت و ازادی بعنوان مهمترین ارزشهای معنا بخش زندگی همه جانبه مورد خدشه و حمله و تخریب و تحقیر قرار می گیرد، هر گونه واکنشی علیه این هجمه فی نفسه اخلاقی است حتی یک فریاد و اعلام انزجار. در این مقاطع مهم تاریخی و اجتماعی سکوت و عافیت طلبی و بی تفاوتی
مطلقا عملی غیر اخلاقی و انسانی است. مانند اینکه شما در خیابان شاهد تعرض و تجاوز به کودکی باشید و اعتراض و اقدامی نکنید و بگویید بهتر است در این باره مقاله علمی پژوهشی درباره حقوق کودکان بنویسم. سکوت و عدم واکنش به این تعرض هیچ چیز نیست جز بزدلی و ترسو بودن و شرط سلامت اخلاقی بروز واکنش است .
۲- انسان ها بعنوان موجوداتی که با اخلاق و مسوولیت شناخته و تشخص پیدا می کنند واجد تواناییهای یکسان نیستند. برخی توانایی انتزاعی اندیشی و مفهوم پردازی دارند برخی هنرمند هستند برخی مسلط به رسانه ها هستند و نباید انتظار داشت واکنش های اخلاقی انسانها در چارچوب های مورد پسند ما انجام شود. مهم کنش اخلاقی است اینکه قالب آن کاریکاتور باشد یا شعر یا موسیقی یا مقاله یا مستند یا شعار یا سخنرانی یا فلسفه پردازی بستگی به توانایی کنشگر دارد. حالا اگر فردی توانایی استفاده از چند ابزار و هنر را داشت باید به او تبریک گفت و چنین فردی شایسته نکوهش نیست. میتوان فیلسوف بود توییت هم زد میتوان حقوق دان بود و درباره ترافیک هم اظهار نظر کرد و این موجب تنزل منزلت فلسفی و حقوقی نمی شود.
۳- من اساسا با عافیت طلبی و برج عاج نشینی در مواجهه با مسایل اجتماعی از ترس مردمی شدن و درکنار مردم قرار گرفتن و اصطلاحا خیس شدن به شدت مخالفم و این خصلت را نوعی تفرعن و تکبر پوچ میدانم . اینکه افرادی بواسطه اینکه تحصیلات عالیه دارند یا نخبه هستند و چند کتاب نوشتند یا چند فیلم ساختند و به چند نظریه علمی مسلط هستند به هیچ وجه موجب نفی مسوولیت شهروندی و انسانی انها نمی شود. بلکه تعهد انها را بیشتر می کند تا از این منزلت و جایگاه برای کاستن رنج انسانها استفاده کنند. چه با یک توییت یا یک نقد تند و تیز و هر کنش معقول دیگر. هر که بامش بیشتر برفش بیشتر…دانش و فهم و سواد بیشتر موجب عافیت بیشتر نمی شود بلکه تعهد و مسوولیت بیشتری می اورد.
۴- القائات و شبهات اینچنینی بیشتر از اینکه برآمده از عقل سلیم باشد القای شبکه های فساد و تباهی است که از فراگیر شدن مسوولیت انسانی و وجدانی نگران و هراسان هستند و به انواع مکر و حیله متوسل می شوند تا واکنش های انسانی و اخلاقی را خفه یا محدود کنند وبرای این هدف به پوشش های قانونی و پرستیژی و منزلتی و… متوسل می شوند… شبکه های فساد و تباهی اعم از دولتی و غیر دولتی بیش از هر چیز از شفافیت و افشاگری و اگاهی و دانایی عمومی و اطلاع رسانی هراسان هستند …مانند دزدان که شب های ارام را بر روزهای روشن برای سرقت ترجیح می دهند و برای تاریک کردن و ساکت کردن جامعه به هر طریقی متوسل می شوند و افسوس که بسیاری از اهل فکر و نظر بخاطر نداشتن تیزبینی و هوشیاری لازم با تحلیل های نادرست پیاده نظام این شبکه تباهی می شوند.