اسلایدر / مهمترین مطالبیادداشتها و مقالات شخصی
ما هم آتش به اختیاریم اما برای سربلندی ایران
امروز در جمعی ازاصحاب رسانه؛ به بهانه ای سخنرانی کوتاهی کردم بدین مضمون که منظور از جهاد فی سبیل الله در قرآن کریم فقط حرب و جنگ نظامی نیست وگرنه خداوند بجای عبارت جهاد فی سبیل الله از عبارت حرب فی سبیل الله استفاده می کرد. بنابراین جهاد به معنای جنگ نظامی صرفا یکی از مصداقهای جهاد است و لاغیر. جهاد هر عملی است که چهار ویژگی داشته باشد .
اولا با نیت قرب الی الله و اخلاص کامل انجام شود
ثانیا برای دفاع یا اقامه یا ترویج ارزشی والا و متعالی و مورد اجماع انجام شود.
سوما توام با سختی و مشکلات و تهدیدها و تحدید ها و تنگنا ها باشد و
چهارم اینکه مجاهد هم منتهای توان و ظرفیت خود را در عمل به آن بکار گیرد.
بنابراین هر کس در هر کجا دست به عملی بزند که چهار ویژگی بالا را داشته باشد مجاهد فی سبیل الله است و اجر و منزلت مجاهد فی سیبل الله را دارد و اگر در این راه جان بدهد شهید است .بر این مبنا حتی کسی که در کسوت نظامی و سربازی است و در میدان جنگ است اگر کوچکترین اغراض مادی داشته و در جبهه حق نباشد و همه تلاش خود را بکار نگیرد ودچار حرج و سختی نشود مصداق جهاد فی سبیل الله نمی شود. من با چنین نگاهی وقتی اتفاقی برای کشور و مردم این سرزمین رخ می دهد یا بحرانی وقوع می یابد و اطلاعات و تحلیل کاملی از اطراف و اکناف مسأله دارم با در نظرگرفتن چهار ویژگی بالا در حوزه ای که در آن مهارت و توانایی اندکی دارم یعنی نوشتن و سخن گفتن ؛ وارد عمل شده و همان شور و عشق و شهامتی که مجاهد فی سبیل الله باید داشته باشد را انگیزه و انرژی این مسیر قرار داده و کاملا آتش به اختیار و بی اعتنا به مدح و ذم و تهدید و تطمیع دیگران عمل می کنم. اگر خداوند به قلم و انچه می نگارد قسم میخورد از این باب است که مداد العلما افضل من دماالشهدا.
عدالت ؛ حقوق انسانها ؛ امنیت ملی ؛ ارزشهای والای اخلاقی و انسانی و صلح مقولات معنا بخش به زندگی ما هستند و نمی توان وقتی که از جانب هر کس یا نهادی با هر لباس و جایگاه و ادعایی مورد هجمه قرار گرفت در برابر آن سکوت کرد و منفعل بود….باور عمیق من این است تکرار انفعال در این وضعیت های خطیر ؛ مرگ انسانیت و غلطیدن به ورطه پوچی و نهیلیسم است که این شکست درونی با هیچ امر خارجی قابل جبران نیست.
در این مواضع منتظر اذن و فرمان و جواز کسی هم نمی ایستیم زیرا عمل به تکلیف انسانی و اخلاقی همه ی پشتوانه های دینی و الهی و ارزشی را با خود دارد. مثال می زنم تا ابهامات رفع شود…وقتی شما کودک تشنه ای را در ماه رمضان می بینید نباید به هیچ قانونی و ملاحظه ای فکر کنید جز سیراب کردن ان کودک. وقتی انسان رنجوری به زمین خورد برای بلند کردن و کمک به او هیچ ملاحظه ای وارد نیست حتی اگر ناقض عرف و قانون متعارف باشد و قس علی هذا. بر همین اساس من وقتی می بینم در کشورم تصمیمات نابخردانه اتخاذ می شود یا مواضع ناپخته گرفته می شود و اقدامات غیر عقلانی و غیر قانونی انجام می گیرد که نه تنها هیچ نفعی برای مردم و کشورم ندارد بلکه موجب ضرر و اسیب به ارزشهای مذکور می شود نه تنها مکلف به نقد و اعتراض هستم بلکه بعنوان یک شهروند مسئول و مکلف و مومن بالله و مسلمان آمر به معروف و ناهی از منکر ؛ حق سکوت و چشم پوشی ندارم زیرا در دنیا نمی توان وجدانم را خفه کنم و در اخرت هم پاسخی به حضرت حق و اولیا الله نخواهم داشت. با چنین نظام باور و دستگاه فکری و اندیشه ای است که ما زنده به آنیم که ارام نگیریم و موجیم که اسودگی ما عدم ماست …
ایران و ایرانیان و حقوق انها و منافع و امنیت و ازادی و ارزشهای مورد اجماع انها شوخی نیست که برای دفاع از انها منتظر اجازه بنشینیم یا اخم و تَخم و کف و هورای این و آن در عمل به تکلیف الهی و انسانی ما تردید ایجاد کند . البته برای کاهش خطای شناختی و ادارک بهتر اوضاع همیشه مشتاق گفتگو با اهل نظر و دانش و صاحبان تجربه هستیم و منادی آن هم بودیم .بحمدالله سه دهه مطالعه و تحقیق و عمل و اجرا و تجربه هم انقدر بصیرت و خبرگی به ما داده که سره را از ناسره و راه درست را از نادرست و حق را از باطل متمایز کنیم. بنابر این هر انچه می گوییم و می نویسیم از این چارچوب خارج نیست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.