اسلایدر / مهمترین مطالبکتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

به بهانه نقد عملکرد رسانه ملی : ای کاش پیمان جبلی رییس صداوسیما بود؟! ((بخش دوم و پایانی ))))

در بخش نخست این نوشتار گفتم که انتصاب پیمان جبلی با آن سابقه خوب و حرفه ای رسانه ای این امید را ایجاد کرد که فصل جدیدی از اثر گذاری رسانه ملی رقم خورد اما یکسال اخیر حکایتی دیگر داشت … واقعیت این است که سیاسیون بویژه اصلاح طلبان تندرو تصویر غیر واقعی و دروغینی از رادیو وتلویزیون ارایه داده اند و این تصویر در افکار عمومی هم شکل گرفته است و ان اینکه رسانه ملی مملو از نیروها و کارکنان  یکدست از نظر فکری و سیاسی و سلیقه ای است که همگی در خدمت تبلیغ و ترویج نگاه خاص سیاسی حاکم بر رسانه هستند…روایتی به کلی دروغ و جعلی که افرادی مثل سعید حجاریان برای اجرای عملیات روانی علیه رسانه در دوره لاریجانی طراحی کردند. استناد این جریان همیشه عملکرد معاونت سیاسی صداوسیماست که می پذیرم متاسفانه با رفتارهای غیر حرفه ای در دوره های مختلف این بهانه را دست دیگران داده است . یک نمونه ان پوشش اعتراضات اخیر است که شاخص های حرفه ای گری در ان رعایت نشده است و بجای ارام سازی گاهی تنش زاست و اشکار است که ریش و قیچی دست نابلدان برون سازمانی است نه رسانه نگاران حرفه ای و مجرب و متعهد.. بگذریم .. اما مگر صداوسیما فقط معاونت سیاسی است ? حجم برنامه های معاونت سیاسی در قیاس با مجموع تولیدات صداوسیما ۱۰ درصد هم نیست … اما جهت گیری های اخبار بویژه در بحرانها موجب جلب نظر اقلیتی از اصحاب قدرت و جامعه و پس زدن اکثریت مردم از رسانه می شود . بطور کلی مدیران حوزه سیاسی در جهت گیری ها تابع سیاست های ابلاغی از بیرون سازمان هستند و همواره نگران بازخورد محتوای پخش شده نزد ارباب و اصحاب قدرت هستند نه مردم… و تامین نظر صاحبان نفوذ و قدرت برایشان مهمتر و در اولویت تر است …اما ماجرای دیگر بخش های سازمان اینگونه نیست …برای مثال رادیو همیشه بیشترین سهم را در بازتاب نظرات متفاوت داشته و شبکه های برون مرزی در مقاطعی کارنامه موفقی  بویژه در جریان سازی را برای خود ثبت کرده اند.. با قاطعیت و مستند عرض می کنم هر چند تعداد پرسنل رسانه در دوره لاریجانی به شکل فزاینده و بلاوجهی افزایش یافت و سهم پرسنل پشتیبانی به نیروهای فکری و محتوایی و هنری از تعادل منطقی خارج شد و این بزرگترین انحراف سرمایه انسانی رسانه بود…اما در میان کارکنان رسانه ملی هم تنوع سلیقه و نگرش فکری و فرهنگی و سیاسی وجود دارد و هم حرفه ای ترین نیروهای محتوایی و روزنامه نگاری و برنامه ساز در جام جم حضور دارند که هر وقت محیط سازمان مساعد بوده توانایی های خود را نشان دادند. برای مثال رادیو و تلویزیون همیشه مرکز پرورش متخصصین و مدیران توانا برای همه دستگاهها و نهادهای کشور بوده و هست .در چنین محیطی همیشه انتظار بوده و هست اگر رییس ومدیریت رسانه درون گرا و حرفه ای باشد سازمان شکوفا خواهد شد …و همانطور که قبلا نوشتم با انتصاب پیمان جبلی این امید ایجاد شد اما به دلایلی در یکسال گذشته این اتفاق رقم نخورد.

…پیمان جبلی در یکسال اخیر با تکیه بر ویژگی هایی که در بخش نخست این نوشتار عرض کردم توانسته با حذف تشریفات غیر ضروری و تصمیمات عدالت خواهانه و ارتباط با بدنه سازمان ارامشی نسبی در محیط سازمان ایجاد کند …اما پاشنه اشیل عملکرد او در یکسال اخیر اکثر انتصابات در حوزه صف و برخی انتصابات در حوزه ستادی است .  بطور دقیق تر می توان گفت مدیرانی که از یکسال اخیر در شبکه های سیما منصوب شده اند اکثرا هدایت شده از بیرون سازمان و نااشنا با بدنه سازمان و محیط بسیار پیچیده رسانه هستند.. این افراد که حول وحید جلیلی قاِیم مقام محتوایی رییس  سازمان سامان یافته اند اکثرا جوانان عدالت خواهی هستند که انتن رسانه ملی را عرصه ازمایش و اجرای ارمانها و ایده های  ارزشمند اما خام خود کرده اند و ریزش زیاد مخاطب نتیجه این سعی و خطاست . به گونه ای که درماه رمضان گذشته که بهار ارتباط رسانه با مردم است ضعیف ترین عملکرد رسانه رقم خورد. به نظر می رسد پیمان جبلی نقش مستقیمی در انتخاب و انتصاب این جوانان تازه کار ندارد و این انتصابات نتیجه اعمال قدرت مراکز ذی نفوذ در ساختار سیاسی کشور است.   قدرت نیروهای برون سازمانی فقط معطوف به انتصابات نیست برخی ابقا ها نیز چنین است برخی از مدیران ستادی باقی مانده از دوره علی عسکری هم مانع تحرک و پیشرفت و پویایی صدا و سیما هستند که بخاطر حمایت های نا مربوط بیرون سازمانی هنوز در جایگاه خود باقی مانده اند .. .بنابر این پیمان جبلی امروز بر سازمانی ریاست می کند که دریکسال گذشته موفق نشده چینش مدیران و تیم محتوا و عملیات و پشتیبانی ان را با ویژگی های خود تطبیق دهد و به عبارت دیگر تیم مدیریتی جدید جز معدودی از مدیران  ادامه و استمرار او نیستند و نسل باقی مانده از گذشته هم با فشارهای بیرونی یا در مناصب باقی مانده یا در سمت مشاور محیط پیرامون رییس را شلوغ کرده اند… در این وضعیت دو راه پیش روی رییس سازمان است ..راه نخست که محکوم به شکست است راهی است  که استمرار سیاست سال نخست است  یعنی اجازه ترکتازی محافل برون سازمانی در سازمان و جولان خامان راه نرفته به بهای ریزش مخاطب و سلب مرجعیت رسانه ای و کاهش اعتماد عمومی … که بعید می دانم مد نظر سیاست گذاران و مسئولان ارشد کشور باشد زیرا بدون اعتماد مخاطب حتی ترویج ایدِئولوژی خاص هم ممکن نیست.

راه دوم تلاش برای حفظ استقلال رسانه و قطع کردن کانال تعریف دستور کار برای رسانه توسط محافل خاص و تکیه بر ظرفیت های داخل سازمان برای جلب اعتماد عمومی به رسانه و در یک کلام نزدیک تر کردن  رسانه به شخصیت واقعی پیمان جبلی است که می تواند برای مدیریت رسانه ملی یک فرصت عالی باشد … من نگران سوخت شخصیت موجه و توانایی پیمان جبلی هستم همانگونه که برای محمد سرافراز هم چنین افسوسی را در سر دارم. فکر کنم در اینجا منظورم روشن شده که ارزو کردم ای کاش پیمان جبلی رییس صداوسیما بود یعنی چه؟

این بحث می تواند با تفصیل بیشتری ادامه یابد که به ضرورت انجام خواهم داد

 

 

 

 

 

 

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + چهار =

دکمه بازگشت به بالا