نرمش پهلوانانه به نفع ملت و به ضرر مافیای دوستدار تحریم
کشور شرایط سختی را سپری می کند که برای بسیاری از مردم قابل تحمل نیست . بسیاری از مردم تحت فشارهای معیشتی در حال له شدن هستند و تقریبا همه حتی مقامات کشوری هم تحت فشارهای روانی ناشی از بی ثباتی قیمت ها ارام و قرار ندارند. دولت تحت فشار ناشی از نبود ارز با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته و طرح های وصول مالیات نیز بخاطر رکود تورمی چندان چنگی به دل نمی زند وصرفا برای گذران روزمرگی امروز را به فردا متصل می کند.
کارد تحریم های امریکایی به استخوان رسیده و تبلیغات و انکارها دیگر کارایی ندارد و انهایی که مدعی بودند تحریم ها نعمت است مدتی است سکوت پیشه کرده و سخنی نمی گویند یا اگر هم مدعی هستند تحریم های کارایی خود را از دست داده کسی به ادعای انها وقعی نمی نهد. البته همه می دانیم که با رفع تحریم ها کشور گلستان نخواهد شد زیرا مشکلات اقتصادی و مدیریتی کشور ریشه های عمیق ترتاریخی و ساختاری دارد اما تحریم ها مانند بنزینی است که بر روی خاکستر بحران های مدیریتی و اقتصادی کشور ریخته می شود و ان را شعله ور می سازد چنانچه در ۴ سال اخیر چنین شده است و سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ جزو معدود سالهایی است که در ۸۵ سال اخیر تورم افسارگسیخته ای را تجربه کرده و ازمرزهای ۴۰ تا ۵۰ درصدی عبور کرده است . خوب است بدانید ایران در یک قرن اخیر فقط در سالهای اشغال بعد از جنگ جهانی دوم و سال ۱۳۵۶ در استانه انقلاب و سال ۱۳۷۴ شاهد چنین تورم وگرانی افسار گسیخته ای بوده است .
متاسفانه با بی تدبیری های سیاسی اغاز شده در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و حذف گسترده افراد و گروههای منتقد و مستقل از عرصه رقابت های سیاسی و تضییع اشکار حقوق قانونی ملت برای انتخاب افراد شایسته و کاردان فرصت اجماع ملی برای حل مشکلات از دست رفت و حاکمیت یکپارچه ای که سالها عده ای با تنگ نظری دنبال ان بودند شکل گرفت اما از قضا سرکنگبین صفرا فزود و مشکلات نه تنها حل نشد بلکه عمیق تر شد و دولت اقای رییسی در این روزها مجبور شده دست به جراحی اقتصادی با حذف ارز دولتی بزند و عملا امروز دیگر یارانه ای بابت کالاها و خدمات به مردم پرداخت نمی شود و غیر از بنزین و گندم همه کالاها با قیمت جهانی در بازار و اصطلاحا دلاری عرضه می شود در حالی که دستمزدهها و درامدها ریالی است و کفاف زندگی شهروندان ایرانی را نمی دهد.
هنوز یکسال از عمر دولت اقای رییسی نگذشته، ترکه واقع بینی بر دستان رویا پرداز این دولت نواخته شده و مسئولان دولتی متوجه شدند که با حلوا حلوا کردن ارمانها و ارزشها کام مردم شیرین نخواهد شد و باید با عینک واقع بینی با مسایل مواجه شوند و بهتر از هر کس می دانند که یکی از گره های اصلی در حوزه سیاست خارجی و ضرورت احیای برجام و لغو تحریم ها و امکان مبادلات مالی وکاهش هزینه های صادرات زیر زمینی و غیر رسمی نفت است . من بر این باورم اقای رییسی بعنوان رییس قوه مجریه و اقایان قالیباف و اژه ای روسای قوه مقننه و قضاییه و از همه مهمتر رهبری نظام با درنظر گرفتن ملاحظات و مصلحت های کلانی خواستار احیای برجام دست کم در زمان حاضر هستند . هر چند به نظرم اگر در ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ این تصمیم اتخاذ می شد فواید بیشتری برای کشور داشت .
اما ساختار و افراد و نهادها و گروههایی هستند که در برابر خواست و منافع مردم و حتی مقامات رسمی نظام ایستاده و به عبارت دیگری مردم را گروگان گرفته اند تا مشکلات حوزه سیاست خارجی حل نشود. شاید بپرسید اینها چه کسانی هستند و چقدر قدرت دارند ؟ پاسخ روشن است اینها همانهایی هستند که هر وقت سخن از توافق می شود با مواضع و تصمیمات و رفتارهای خود کشور را به سمت نا امنی و بی ثباتی سوق می دهند و پشت شعارهای ارزشی و انقلابی در واقع تامین کننده منافع نامشروع و غیر قانونی ای هستند که در سالهای اخیر در حاشیه کاسبی تحریم شکل گرفته است . جالب است این جریان کاملا همسو به لابی عبری و عربی و روسی در مقابل خروج ایران از محاصره و تحریم ایستاده است . برای مثال اگر نفت ایران از طریق مجاری رسمی و بازارهای شفاف به فروش نمی رسد کسانی که این نفت را با قیمت پایین تر و دریافت درصد ناشی از فروش ان بر روی دریا و بازارهای غیر رسمی می فروشند به اسانی حاضر نمی شوند دست از این بازارجذاب و پرسود بکشند. اگر تورم ۴۰ درصدی کمر مردم را شکسته است برای کسانی که با رانت خواری وام و تسهیلات کلان بانکی با سود زیر ۴۰ درصد می گیرند و ان را تبدیل به مگا مال و برج و زمین و ملک می کنند و با سود ۱۰۰ درصدی انها را می فروشند و بازار مسکن و ملک را به ضرر اکثریت ملت اشفته می کنند به اسانی حاضر نیستند اجازه بدهند با رفع تحریم ها این بازار چرب و شیرین اما حرام و کثیف از دستشان خارج شود. فکر می کنید منشا پولی اپارتمان های ۵۰ میلیادری در تهران و لواسان و املاک ۲۰۰ میلیادری و ویلاهای ۱۰۰ میلیادری در ایران و خارج از ایران حقوق کارمندی یا درامد کاسبی حلال یا ارث پدری و دیگر مکاسب حلال و قانونی است . این تصور بیشتر یک شوخی خنده دار است ریشه این معاملات درفساد و پنهان کاری است که گاهی و فقط گاهی برخی از انها مانند پرونده اکبر طبری وحسن رعیت اشکار می شود. مثالهای سو استفاده از ادامه تحریم های توسط عده ای بسیار زیاد است اما حکایت از وجود جریان و جبهه ای ضد مردمی دارد که نمی خواهند وضع کنونی ایران دگرگون شود . بنده بارها اعلام کردم برای پیدا کردن سرنخ این جریان به راحتی می توان با شناسایی طرفین معلاملات بزرگ ملکی در ایران و ترکیه و کانادا اقدام کرد. اینها نه درد منافع ملی دارند نه درد امنیت ملی .. نه پایداری نظام برای شان مهم است نه رضایت مردم . فقط و فقط به انباشت ثروت و انتقال ان به خارج از ایران می اندیشند و متاسفانه پیاده نظام بی جیره و مواجبی هم دارند که ناخواسته تحت عنوان دفاع از ارزشهای نظام و انقلاب اب به اسیاب این جریان مخوف می ریزند.
به نظر می رسد دولت در این چند ماه در مذاکرات و تلاش های پشت پرده نتوانست این جریان را برای اجماع ملی اقناع کند و این جریان حتی رفتارهای تهاجمی تری را انتخاب کرد که نمونه برجسته ان طرح سیسمونی گیت برای حذف قالیباف از ریاست مجلس در دوره بعدی است زیرا علی رغم نقدهای درستی که افکار عمومی نسبت به محمد باقر قالیباف دارد این جریان قالیباف را فردی عملگرا و توسعه گرا می داند که می تواند مانعی بر سر راه سیاستهای ویرانگر انها باشد.
تصمیم اخیر دولت اقای رییسی برای پرداخت یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی به ۷۲ میلیون ایرانی یعنی ۹۰ درصد ایرانیان یک اقدام پر ریسک برای در عمل انجام شده قرار دادن این جریان متنفذ و پرقدرت است که از دست از لجاجت برداشته و زمینه توافق بین المللی را بپذیرد . اینکه دولت رسما پذیرفته و اعلام کرده ۹۰ درصد ایرانیان برای گذران زندگی روزمره نیازمند بسته کمک معیشتی هستند هر چند بسیار تلخ است اما بطور غیر مستقیم پذیرش شکست سیاست های حکمرانی در گذشته تا امروز است که روز به روز مردم را در باتلاق فقر و محرومیت فرو برده اما از سوی دیگر این تصمیم شجاعانه است و اگر با صداقت وصراحت و تدبیر ادامه یابد می تواند به قطع کردن دست رانت خواران از منابع عمومی و کاسبین تحریم بینجامد.
امروز جنگ قدرت در جمهوری اسلامی از معارضه سنتی اصلاح طلب و اصولگرا به معارضه اصولگرایان عاقل و اصواگرایان افراطی تنزل پیدا کرده و اگر این منازعه با موفقیت جریان واقع گراتر اصولگرایی که بخش مهمی از قوای سه گانه را در اختیار دارد پایان نیابد باید شاهد تقابل مردم با یک اقلیت نابخرد باشیم که دود ان بیش از هر چیز در چشم نظام و ملت خواهد رفت .
سفر امیر قطر به تهران بعد از اعلام سیاست پرداخت مستقیم یارانه به مردم و سفر نماینده اتحادیه اروپا این امید را بیدار کرده است که کشور قصد دارد نرمش پهلوانانه ای را دردستور کار قرار دهد تا از این پیچ خطرناک حکمرانی عبور کند وگرنه دچار بحران های غیر قابل مهاری خواهد شد .
در انتها باید تاکید کنم این سیاست های مقطعی و کوتاه مدت اگر موفق شود مرهمی است بر دردهای روزمره کشور وگرنه ایران برای رسیدن به ثبات همچنان به اتخاذ سیاست های کلان و اساسی مانند جلب مشارکت عمومی با همه سلیقه های و گرایش های در اداره کشور ، همکاری سازنده با جامعه جهانی از جمله امریکا با حفظ عزت و اقتدار ملی ؛ اصلاح ساختار ناکارامد دولتی ، شفافیت و قانون مداری و حذف گلوگاهای رانت خواری و ویِژه خواری و فساد زا، واقع گرایی در برابر رویاپردازی نیاز دارد تا سرمایه های فراوان مادی و انسانی کشور در خدمت توسعه وپیشرفت ایران قرار گیرد.