مرگ فرهنگی را در صدا و سکوت می توان سنجید
امیر دبیری مهر
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن که چند روز پیش در کانادا عروج اسمانی داشتند شخصیت عادی و معمولی در حوزه زبان و تاریخ و ادبیات و فرهنگ پارسی نبودند. دکتر از قله های درخشان شناخت و تعریف فرهنگ ایرانی بودند که مفاهیم ثقیل و سنگین ادبی و تاریخی و فرهنگی را به زبان شیوا و روان در اثارشان نگارش یا بیان فرموده بودند…و در مقام حکیمی سخته و پخته ؛ پاسخگوی پرسشهای سترگ در این حوزه ها بودند. اینجانب ۲۰ سال پیش بعد از اشنایی با ان حضرت از طریق کتابها و مقالات ایشان این باور را داشتم که گنجینه ای تمام نشدنی را کشف کردم و در دوران تدریس و تحقیق همواره خوشه چین دانش آن بزرگمرد بودم …برخی مقام ومنزلت دکتر ندوشن را در دوران معاصر تا حد سعدی علیه الرحمه بالا و والا می دانند که پر بی راه نیست …
اما افسوس که با مرگ او در غربت این شمع گرما بخش فرهنگ ایرانی خاموش شد و یکی از چشمه های فیاض دغدغه مندی برای ایران و ایرانیان و هویت ملی خشک شد.
اما تاسف بار تر ؛ بی تفاوتی و بی اطلاعی و بیگانگی حاکمان و مردمان نسبت به این قله های فرهنگ و ادب است که بی گمان نشان از سقوط و هبوط فرهنگی در ایران است …حکومتی که فقط سوگوار مداحان و متعلقین و مبلغین خود باشد و جامعه ای که فقط سبک سرانه مست ناز و اطوار سلبریتی ها و مطرب ها و دوندگان زمین فوتبال خود باشد دست به دست هم می دهند و دکتر اسلامی ندوشن ها را نادیده می گیرند و سوگ این مصیبت بسیار بالاتر از سوگ فقدان دانشمندان وحکما و فضلاست …به حال امروز ایران باید گریست …که چنین از سر تا پا دچار ابتذال شده و غرق در زندگی روزمره و معیشت و …فارغ از امور متعالی ….البته در ایجاد چنین برهوتی هر که بامش بیشتر برفش بیشتر …