درس گفتارمصاحبه و گفتگویادداشت‌ها و مقالات شخصی

حاکمیت ناخواسته الیگارشی پیرسالار

می دانید تفاوت سیاست و صنعت از نظر برون دادها و محصولات در چیست ؟ در سیاست برخلاف صنعت , نمی توان تصور دقیق و روشنی از خروجی زنجیره تولید داشت . برای مثال در صنعت بین ایده اولیه یا کانسپت و خروجی محصول تفاوت چندانی وجود ندارد و از این رو مهندسین و صنعتگران با اعتماد به نفس بالا ؛ به زمین و زمان از جمله سیاست و حکمرانی  به مثابه پروژه نگاه می کنند و از انجا که هستی شناسی وارونه و معوجی از این حوزه دارند اغلب ناکام شده و شهروندان را نیز در تلخی ناکامی های خود شریک می کنند. در حالی که در زمین سیاست می توان انتظار داشت که گندم بکارید و جو و ذرت درو کنید یا نهال سیب بکارید و گردو برداشت کنید .  زیرا سیاست یک پروژه نیست بلکه پروسه و فرایندی “علی قدر مراتبهم “پیچیده است.  بعنوان نمونه وقتی حاکمان و مدیران و برنامه سازان به خواسته ها و مطالبات و منزلت نسل های جدید و متفاوت پس از خود توجه نکنند و اساسا انها را باور نداشته و بجای اصل برائت همواره به تشکیک و ظن به انها نگاه کنند؛   چه بخواهند و چه نخواهند ساختار سیاسی کشور مستقل از دفتر و دیوان رسمی؛  تغییر خواهد کرد و جمهوری اسلامی تبدیل به الیگارشی پیرسالار می شود. الیگارشی به نظامی سیاسی گفته می شود که قدرت در بین گروههایی برگزیده و محدود جابجا می شود و با وجود برگزاری انتخابات ؛ با تعبیه ساز و کارهای استصوابی ، ورودی دایره تصمیم گیران به شدت محدود است و برای ان هم معیارهایی مثل تعهد و وفاداری و سرسپردگی و…تعریف می شود و پیران حاکم تا جایی که عمر اجازه می دهد بر سریر قدرت می نشینند و حتی در سنین بالای ۹۰ سالگی هم فردی یا افرادی را نمی یابند که صلاحیت جایگزینی انها را داشته باشند و برای توجیه این تصلب ، از نگرانی خداگونه خود از ورود نامحرمان به دایره قدرت سخن می گویند . این عدم جابجایی قدرت در جایی میوه های ناخواسته و مسموم تولید می کند که پیران الیگارشی قدرت به حسب ضرورت و از سرناچاری قدرت و اختیارات را در ظاهری دموکراتیک اما درواقع انتصابی به نسلی از فرزندان و اقوام و خویشان و وفاداران خود می سپارند اما در این فرایند تلاش می کنند نسل پس از خود از چاکرمسلک ترین و نوکر ماب ترین افراد باشند افرادی که  فاقد هر گونه استقلال رای و نواوری و انگیزه و خلاقیت هستند. نتیجه این می شودحکمرانی در دایره ای از تکرار اشتباهات و اختراع مجدد چرخ قرار می گیرد و گروهها و طبقات و لایه های فراوانی از جامعه که از قضا بسیار توانا و خوشفکر و صاحب ایده و دانش و خلاقیت هستند از دایره تصمیم گیری های بالادستی حذف و به حاشیه رانده می شوند و قدرت ملی از ثمره وجود انها محروم می ماند و الیگارشی پیرسالار بدون اینکه تلاش کند با درک این فرایند بیمار؛ برای ان درمانی پیدا کند به حاشیه سازی های کلیشه ای متوسل می شود و از تبلیغات سهمگین دشمنان بر ذهن و ضمیر نسل جدید و بی تعهدی انان به ارزشها سخن می گوید .

ایران در زمانه ای واقع شده که عبور از این حجم مشکلات و مسایل و مطالبات و خواسته های متنوع اجتماعی به سطحی بالا از حکمرانی نیاز دارد که مبتنی بر دانش و فناوری و تدبیر و حکمت باشد و نیروی محرکه این حکمرانی نسل نو و جوان و با سواد و تحول گرا و جسور ایرانی است که خود ارزش افرین و مولد است و بدون میدان دادن به این نسل و استمداد از این نسل نه امکان عبور از بحران ها میسر است و نه می توان بحران مشروعیت و توزیع سیاسی را مدیریت کرد . به سخن ابتدایی این نوشتار باز می گردم در زنجیره و سپهر سیاسی نمی توان انتظار داشت با نیت های خیر و پاک و گلچین کردن افراد وفادار می توان به هر انچه برای کارامدی لازم است دست یافت ای کاش مساله این مقدار ساده بود. به انقلابی بنیادین در باورها و ساختارها و فرایندها نیاز است که یکی از انها ضروت واگذاری قدرت به نسل جدید و پذیرفتن الزامات این واگذاری در حوزه های گوناگون است .

 

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − 9 =

دکمه بازگشت به بالا