حکومتها ، علت العلل شورش و اعتراضات
فریب زبان در تحریف واقعیت
یکی از فریب ها و حیله های زبان وروایت زور مندان ، تحریف واقعیت ها و نادیده انگاشتن برخی حقایق و پنهان کردن بعضی حقایق دیگر است . برای مثال وقتی در کشوری و سرزمینی از دیرباز شورش و اعتراضی در می گرفت به دروغ و تحریف می گویند مردم یا بخشی از مردم شورش کردند و اینجا بر واقعیتی عریان ،پرده جهل و پنهان کاری می نشانند ونمی گویند که این زورمندان و حاکمان و صاحبان قدرت هستند که بواسطه ناکارامدی و ستمکاری و بی عدالتی و ناپرهیزکاری مردمرا به شورش و اعتراض و انقلاب فراخواندهاندو نه بالعکس . مانند شورش به حق ایرانیان علیه ستمکاری نوذر فرزند منوچهر در شاهنامه که با پادرمیانی و رایزنی سام نریمان ختم به خیر شد . در اینجا فردوسی بزرگ حکیمانه می گوید نوذر مردم را شوراند نه اینکه مردم شورش کردند
برین برنیامد بسی روزگار
که بیدادگر شد سر شهریار
همی مردمی نزد او خوارشد
دلش برده ی گنج و دینارشد
چو از روی کشور برامد خروش
جهانی سراسر برامد بجوش
زبیدادی نوذر تاجور
که بر خیره گم کردراه پدر
جهان گشت ویران ز کردار اوی
غنوده شد آن بخت بیدار اوی
بگردد همی از ره بخردی
از او دور شد فره ایزدی
در واقع وقتی حاکمی کارامدی خود را از دست بدهد دیگر مشروعیت ندارد و سرپیچی مردم از او امری شایسته و بایسته است نه تمرد و شورش و عصیان و قابل نکوهش .
به دیگر سخن حکام ناشایست و نابلد علت و دلیل اصلی شورش ها هستند و مردم ناراضی و معترض معلول آن هستند.
اما راویان دروغگوی دانش و تاریخ برای اینکه کوتاهی حاکمان در داد و دهش و دانایی را پنهان کرده و زمینه سرکوب نا موجه اعتراض ها را فراهم سازند می گویند مردمان شورش کردند در حالی که این حاکمان هستند که از خویشکاری و وظایف بایسته خویش سرباز زده و علیه مردم شورش کرده اند.
می بینید که روایتها چگونه ما را فریب می دهند؟ از این رو همه روایت ها نیازمند بازنگری هستند شاید همه زیبارویان در مستوری باشند و ما محو تماشای برقع و پوشینه ایم