گفتگو با دکتر سید حسین سیف زاده استاد علوم سیاسی
اکثریت دانشجویان علم سیاست در ایران با نام و آثار دکتر حسین سیفزاده استاد بازنشسته علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه تهران آشنا هستند. استاد سیفزاده چند سالی است که به آمریکا مهاجرت کرده و از کلاسهای پر شور و حرارت ایشان در دانشگاههای ایران خبری نیست. برخی از این غیبت خرسند هستند، زیرا کلاسهای استاد سیفزاده را موجب شبهه افکنی در مبانی شناختشناسی نظام و روابط بینالملل میدانستند و تضعیف کننده باورهای تثبیت شده در حوزه سیاست خارجی و اندیشههای سیاسی رسمی. اما بسیاری هم معتقدند دانشگاه اگر در دانشجو تغییرات بنیادین معرفتشناختی و هستیشناسی ایجاد نکند مدرسهای ابتدایی یا آموزشگاهی حین خدمت بیش نیست و به عبارت دیگر دیگر دانشگاه نیست؛ بنابراین امثال دکتر حسین سیفزاده بیشترین تعهد و مسئولیت پذیری را نسبت به شأن و جایگاه دانشگاه داشتند که با وجود پر دردسر بودن این شیوه تحقیق و تدریس از آن کوتاه نیامدند. نگارنده در اوایل دهه هشتاد در مقطع کارشناسی ارشد از کلاسهای دکتر سیفزاده بسیار آموختم؛ بسیار بیشتر از آثار مکتوب او و این رابطه استاد و شاگردی آنقدر ادامه یافت تا ایشان راهنمایی رساله کارشناسی ارشد و مشاوره رساله دکتری من را پذیرفتند.
هر چه از آن سالها میگذرد و سیاست خارجی و نظام بینالملل و روابط جهانی نقش و تاثیر بیشتری در زندگی بشریت از جمله شهروندان ایرانی ایفا میکند شوق دانستن و درک علمی و تخصصی واقعیتهای حاکم بر نظام جهانی بیشتر میشود تا بتوان با تلفیق درستی از واقعیتهای حاکم برجهان و نیازها و تقاضاهای هنجارین داخل نقشی هر چند اندک در تصمیم سازیهای حاکمیتی و غیر حاکمیتی ایفا کرد. به همین منظور آنچه در زیر میآید مشروح گفتوگو با پرفسور حسین سیفزاده است که از راه دور انجام شده است. مهمترین محورهای گفتوگو با ایشان حول پرسشهای زیر است.
۱ـ تصویر و روایت شما از تغییرات مهم نظام بینالملل در سالهای اخیر با تاکید بر بازیگران اصلی آن چیست؟ اشاره من بهطور مشخص حضور پررنگ بازیگران غیردولتی و شکلگیری دیپلماسی عمومی است. همچنین کاهش مفهوم هژمونی امریکا در مناسبات جهانی و تقویت نظامهای ملی و کمرنگ شدن فرایند جهانی شدن در دوران همهگیری کرونا و…
۲ـ مهمترین چالشهای نگاه و رویکرد ایران به نظام و روابط بینالملل چیست؟ آیا کلان روایت جهان استکباری و جهان ضد استکباری که با انقلاب اسلامی شکل گرفت واقع بینانه است؟ آیا فهم سیاست مداران و رهبران ایران متناظر با تغییرات و واقعیات بینالمللی تغییر داشته؟
۳ـ به نظر شما رابطه سیاست داخلی و سیاست خارجی در ایران چگونه است؟ کدام تابع دیگری است؟ در ماههای اخیر مجادله اولویت یکی بر دیگری بالا گرفته است؟ در یک سر طیف خواستار انقطاع سیاست ورزی داخلی از مناسبات خارجی هستند و در سر دیگر طیف بدون تغییر مناسبات جهانی هر گونه تحرک و اقدام داخلی را ناممکن میدانند؟
۴ـ به نظر شما روی کار آمدن بایدن برای ایران فرصت است؟ و چگونه میتوان از این مجال بهره گرفت؟ تفاوتهای بایدن و ترامپ را برای ایران چگونه تحلیل میکنید؟