در سفر ظریف به پکن چه گذشت ؟ وقتی چینی ها بازی در می اورند
✅ نگاه چینی به توافق با ایران
✍️هادی خسروشاهین
۹ اکتبر روز غافلگیری بود. محمدجواد ظریف به چین سفر کرده بود تا طی دیدار با همتای خود پروژه قرارداد ۲۵ ساله را به پیش ببرد؛ قرارداد پرسروصدا که از حوزه اقتصاد تا مسائل نظامی و امنیتی را دربرمیگیرد.اما وانگ یی به ناگهان دستورکار جدیدی را روی میز گذاشت: «چین با احترام به نگرانیهای امنیتی مشروع همه طرفها، پیشنهاد میکند که بستر و ترتیبات گفتوگوی چندجانبه منطقهای ایجاد شود و این مساله شامل نگرانی همه طرفها میشود!
این عبارت بیرمق و نهچندان دلگرمکننده در کنار دستورکار جدیدی که چینیها روی میز مذاکرات گذاشتند، احتمالا با انتظارات مقامات کشورمان از این سفر همخوانی چندانی نداشت؛ ضمن اینکه عبارت مورد استفاده «همه طرفها» آنچنان مبهم است که مرجع ضمیر آن حداقل در ۹ اکتبر برای دستگاه دیپلماسی کشور مشخص نبود. اما گذشت زمان بهترین فرصت را برای آشکارسازی واقعیت بهوجود میآورد. ۱۰ اکتبر «یانگ جیه چی»، نماینده ویژه رئیسجمهور چین همراه با نامه شیجین پینگ به دیدار ولیعهد ابوظبی رفت.در پایگاه اینترنتی وزارت خارجه چین چنین آمده: «رئیسجمهور «شی» و ولیعهد برنامه بلندمدتی برای توسعه روابط دو کشور دارند و این مساله فصل جدیدی را در روابط دوجانبه تعیین خواهد کرد. چین همیشه امارات را بهعنوان اولویت دیپلماتیک خود در نظر گرفته است
وزیر خارجه چین با زبان بیزبانی درصدد بوده است به همتای ایرانی خود این موضوع را بفهماند که با تداوم مشکلات موجود میان ایران و دولتهای منطقه بهویژه این دو کشور خاص امکان تحقق و عملیاتیسازی قرارداد موسوم به «قرارداد ۲۵ ساله» امکانپذیر نخواهد بود. اما چرا؟ آیا چین از اهمیت ایران در منطقه غافل است؟ پاسخ به این پرسش بهطور قطع منفی است؛ ولی در نظر گرفتن این ملاحظات را باید به بنیانهای سیاست خارجی چین در منطقه مرتبط دانست: سیاست خارجی این کشور در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه مبتنیبر اصل سیاست معاملهمحور است. بر این اساس عمق و اندازه روابط را کشورهای مقابل تعیین میکنند؛ اما چگونه؟ به اندازه قیمتی که حاضرند برای چنین روابطی پرداخت کنند و محور دوم در سیاست خارجی چین مساله بسیار راهبردی انرژی و نفت است. چین بهدلیل ملاحظات توسعهایاش، نیاز مبرمی به طلای سیاه دارد. از همین رو هر دو کشور (عربستان و امارات) برای چین حائز اهمیت میشوند
امارات مهمترین شریک تجاری چین در جهان عرب است و سهم ۲۸ درصدی از تجارت غیرنفتی میان چین و منطقه را دارد. قبل از کووید-۱۹ ارزش کل تجارت دو کشور بالغبر ۵۰ میلیارد دلار بود.آمارها نشان میدهد .تنها در ۹ ماه اول سال ۲۰۱۹ معادل ۵/ ۲۳ میلیارد دلار صادرات چین به امارات بوده و واردات این کشور از امارات نیز در همین بازه زمانی به ۲/ ۱۱ میلیارد دلار میرسید.واقعیتهای آماری در مورد عربستان تکاندهندهتر از امارات متحده عربی است. در حالی که ارزش کل تجارت دو کشور در سال ۱۹۹۰ به ۵۰۰ میلیون دلار میرسید، این رقم در سال ۲۰۱۹ به ۱۸/ ۷۸ میلیارد دلار رسیده است. چین بزرگترین شریک تجاری عربستان و ریاض نیز بزرگترین شریک تجاری چین در غرب آسیا است. عربستان با ۱/ ۴۰ میلیارد دلار ۸/ ۱۶ درصد از نیازهای نفتی پکن را در سال ۲۰۱۹ تامین کرد و از این حیث در لیست صادرکنندگان نفت به چین قرار دارد.چینیها در حومه ریاض در حال همکاری محرمانه در حوزه هستهای و تبدیل اورانیوم خام به اورانیوم فرآوریشده هستند. بنابراین تنها متغیر تاثیرگذار در روابط میان ایران و چین، دولت ترامپ و کمپین فشار حداکثری نیست و تصور اینکه هرچه فشارها افزایش یابد، روابط میان تهران و پکن نیز مستحکمتر و زمینه برای عملیاتیسازی قرارداد ۲۵ ساله فراهم میشود دقیق نیست.
آمریکا نیز برای چین از اهمیت پایینی برخوردار نیست. مجموع ارزش تجارت آمریکا و چین به حدود ۷۳۷ میلیارد دلار میرسد و آمریکا بزرگترین میزبان کالاهای چینی با ارزش حدود ۵۵۷ میلیارد دلار است.چینیها در عملیاتیسازی و امضای قرارداد ۲۵ ساله با تهران به هیچ عنوان تعجیل نخواهند کرد؛ چراکه از تبعات و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن برای منافع ملیشان آگاه هستند؛ بهخصوص اگر در سوم نوامبر جو بایدن دموکرات ساکن کاخ سفید شود. وقوع چنین تحولی تقریبا به منزله کانلمیکن ساختن قرارداد جامع ۲۵ ساله خواهد بود.بازتولید مستمر ناواقعگرایی در سیاست خارجی ایران بازگرداندن موازنه مثبت و تنوعسازی در سبد سیاست خارجی ایران تنها راه گریز از وضعیت موجود است. بدون حاکم شدن چنین وضعیتی، کشورمان تنها به محل جدال و رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل میشود و در بزنگاهها قربانی مصالحه میان آنها.
@andishkadeye_kherad