ایا متخصصین علوم سیاسی در ایران راهکاری برای نجات کشور از این شیوه حکمرانی ندارند؟

ا
امیر دبیری مهر
استادیار و پژوهشگر علوم سیاسی
خیلی ها از ما دانش اموختگان علوم سیاسی می پرسند چرا اوضاع مملکت اینطوریه و چرا امثال ما به وظیفه خودمان عمل نکردیم ونمی کنیم . ایا وضع فقر و فساد و بحران و نارضایتی مردم را نمی بینیم ؟ ایا در این همه سال درس خواندن و تحقیق و تدریس برای مشکلات کشور راه حلی پیدا نشده است ؟ ایا مشکلات ایران منحصر بفرد است یا موارد مشابه در جهان داشته ؟ ایا حکومت با تطمیع یا تهدید دهان ما را بسته است ؟مگر هدف از تربیت متخصص در علم سیاست شناخت جهان پیچیده سیاست و حکمرانی و بهسازی سیاست ها نیست ؟ و دهها پرسش به حق دیگر.
در پاسخ عرض می کنم حتما وظیفه ملی و انسانی و دینی وحتی انقلابی ما دانش اموختگان علوم سیاسی همین است که با تکیه بر تخصص اصلی مان که شناخت و نقد سیاستهای غلط و ارایه راه حلهای صحیح است به بهبود اوضاع کشور کمک کنیم و بسیاری از ما چنین کردیم و می کنیم و حتی از منظر بعضی متهم به گناه نابخشودنی !! ارتباط با حکومت و دولت هم شدیم . زیرا برای نشان دادن راه و چاه چاره ای جز گفتگو با حکمرانان نیست تهدید و تطمیع جدی و علنی هم دست کم علیه همه متخصصین وجود ندارد هر چند کارشکنی و مزاحمت برای اهل علم و نقد در این سرزمین همیشه بوده و هست اما مشکل اصلی اینها نیست مشکل و مانع اصلی فقدان گوش نیوشا و شنوا ست .بدین معنا که دریغ از عزم جدی برای توقف سیاستهای غلط و دریغ از تصمیم گیری های درست و به موقع،
البته در میان حاکمان افراد فهیم و سالم و دلسوز کم نیستند اما انچه گره کار فروبسته این ملک است ایجاد اجماع در اتخاذ سیاستهای درست و ترک سیاستهای غلط و ناکارامد است که همه می دانند کدام سیاستهاست
اجماع در تکیه بر خرد و تجربه در تصمیم گیری وجود ندارد . منافع ملی حلقه گمشده زنجیره سیاستهاست .هنوز صدای خرافات و توهمات و واقعیت ستیزی و البته منافع نامشروع و غیر قانونی در کشور بلند است بماند که نهادهایی هم در کشور هستند که به هر بهانه ای و بطور نا مشروع و نامقبول اجازه مشارکت به نخبگان علوم انسانی را در تصمیم گیری و تصمیم سازی ها نمی دهند. اما خوب است مردم به زبان ساده بدانند مشکلات کشور در حوزه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و بین المللی مشخص است
اشتباهات روشن است راه حل ها روشن است متخصص و اسیب شناس علوم سیاسی و فنون حکمرانی به اندازه کافی در کشور هست ثروت کافی در کشور برای اقدامات لازم وجود دارد . انگیزه و اراده ملی برای عبور از وضع موجود دیده می شود اما متاسفانه عزم و اراده لازم در حاکمیت برای عبور از بحران و وضع موجود وجود ندارد بخشی از حاکمیت اساسا وضع کشور را بحرانی و بد نمی داند و بخشی هم حاضر نیست به الزامات تغییر و جابجایی در قدرت تن دهد . مطمئن باشید اگر روزی در کشور اراده تغییر در سیاستهای غلط و رویکردهای ناکارامد در سیاستها ایجاد شود ایران با تکیه بر همین مردم و همین جوانان تحصیل کرده و متخصص و همین منابع و ثروتهای موجود و تجارب موجود در جهان می تواند در طراز کشورهای پیشرو جهان قرارگیرد و وضع پول ملی ، تورم ، پاسپورت ، فقر و شکاف طبقاتی ، ابتذال فرهنگی و مفاسد اجتماعی و مناسبات بین المللی اینگونه نباشد که هست
به امید آن روز قبل از انکه خیلی دیر شود