این معلم های عزیز من
امروز از جانب همکاران اموزشی و پژوهشی و دانشجویان عزیزم در این ۱۴ سالی که لیاقت اموزگاری در دانشگاه داشته ام پیام های پر مهری دریافت کردم و این همه من را بر ان داشت در تجلیل از معلمین ام چند سطری بنویسم.
در زمانه ای زندگی می کنیم که همه ارزشها و کمالات و ادب و اخلاق در حاشیه ملاحظه کاری و مصلحت سنجی ها کم رنگ و حتی بی رنگ شده است.انسانها اصالت ندارند و در حاشیه قدرت و ثروت زندگی می کنند حتی داوری ها و انتخاب های انها نیز متاثر از این بت ها و خدایان دوران جدید شده است . حتی در تجلیل و یادکرد معلمین خود نیز وجدان بی وجدان جمعی ادم ها را به سانسور و گزینش سوق می دهد گویی برای تجلیل از معلمین هم باید از ارباب بی مروت قدرت اجازه گرفت . اما معلمان بزرگوارمان چیز دیگری به ما اموختند و ان ازادگی و قدرشناسی بود. معلم کسی است که در مقطعی یا مقاطعی از زندگی بر فکر و اندیشه و روح ما تاثیر ماندگار گذاشته اند چه مستقیم و حضوری و چه غیر مستقیم . به گذشته که می نگرم در سه حوزه ای که همیشه اسیمه سرانه دانش اموز و دانشجو بوده ام استادان و معلمینی داشته ام که نمی توانم تاثیر انها را بر ذهن و زبان و اندیشه ام انکار کنم .حضورو نفس برخی را درک کرده ام و از خرمن دانش و ابهت شخصیت برخی غیر حضوری تلمذ کرده ام . مشی و فکر و سویه های انان یکسان نیست و جالب است بدانید به برخی از این اموزگاران نقدهای جدی داشته و دارم اما این نقدها از شان معلمی انها نمی کاهد . در استانه روز معلم بر خود لازم می دانم در برابر تک تک این معلمین عالی مقام سر تعظیم فرود اورده و سپاسگزار دانش و اخلاق وحکمت انها باشم .برای رفتگانشان علو درجات و برای باقی ماندگان عزت و صحت مسالت می کنم .این انتخاب به معنای انکار مقام و نقش دیگر معلمین عزیزم نیست بلکه در مقام تحدید و احصا ست . سه حوزه دانش اموختگی ام عبارتند از :
۱- علوم سیاسی و جامعه شناسی که استادان برگزیده ام در این حوزه عبارتند از :دکتر علی اکبر امینی که ما را با ریشه های فکری و تاریخی مان پیوند داد ؛دکتر حسین بشیریه که عبارت با سواد بودن و افتادگی را توامان به من اموخت ، دکتر حسین سیف زاده که شهامت تشکیک در بدیهیات و نواوری های شناختی را به من اموخت . دکتر احمد نقیب زاده که رابطه فلسفه و جامعه شناسی و علوم سیاسی را از او اموختم و دکتر فرهنگ رجایی که تمثال یک حکیم سیاست شناس در دوران معاصر است .
۲- دین و فلسفه و اخلاق :
سرکار خانم کیهانی که الفبای انسانیت را از او اموختیم و استاد سید سعید سعید معلم عربی وقران و خوش نویسی ام در دوران کودکی که با قوه بصیرت ؛ انگیزه کسب دانش را هر روز در جانم می نشاند . امام خمینی بواسطه حضور فراگیری که شخصیت او در حیات ما در دهه ۶۰ داشت و شیفتگی عجیبی که به کاریزمای او و توکل بی مثالش به عالم غیب داشتیم . استاد مرتضی مطهری که تجسم حکمت اسلامی و روحانیت مسئول و متعد وشجاع بود ، دکتر علی شریعتی که روش تفکر برای تغییر جهان را از او اموختیم ، عبدالکریم سروش که علی رغم حاشیه های سیاسی اش ما را با جهان فریبای مثنوی اشنا و دین پژوهی اشنا ساخت ، علامه طباطبایی که اسوه اخلاق و عرفان و مفسر کبیر قران بود ، دکتر اسلامی ندوشن که ایران دوستی از دریچه ادبیات از از او اموختیم و استاد مصطفی ملکیان که فرزانه ای بی بدیل در جامعیت علوم انسانی است وطبقه بندی دانسته ها را از او می اموزیم و النهایه استاد جوادی املی که مظهر کامل حکیم سنت گرا و مفسر نوگراست.
۳- ارتباطات و رسانه :
مرحوم مجتبی جبل عاملی که معلم نخست من در ورود به وادی رسانه بود
مرحوم حسین قندی که هم نشینی و هم صحبتی با او شوق روزنامه نگاری و خبرنگاری را درمن بیدار کرد.
دکترمحسنیان راد که حکیم بی مانند علم ارتباطات است و در بومی سازی و کاربردی ساختن این دانش نقش بی بدیلی دارد
و دکتر یونس شکر خواه عزیز که محل تجمیع و تلاقی اخلاق و دانش و مسئولیت و صفاست.