تمایز گذاری هوشمندانه اجتماعی در فیلم بانو
فیلم سینمایی بانو ساخته داریوش مهرجویی فیلسوف سینمای ایران در سال ۱۳۷۰ است یعنی ۲۹ سال قبل . دیدن این فیلم برای جامعه شناسان مانند خواندن کتابهای انتونی گیدنز ضروری است . مهرجویی در این اثر درخشان تاریخ سینمای ایران در آن زمان با ذکاوت ودور اندیشی تمایز گذاری جذابی در طبقه ای از جامعه ای انجام داده است و نسبت به غفلت از این تمایز هشدار داده است . غفلتی که گاهی از سر دلسوزی است مانند ترحم مریم بانو و گاهی از سر بغض و نفرت است مانند عصبانیت شمسی خانوم.
چقدر تفاوت است بین انسانها ، اقشار و طبقات مستضعف و ندار از نوع اصیل و ابرومند ؛ نجیب ؛ صبور ؛ شریف؛ محترم ؛ صاحب عزت و مناعت طبع ؛ با ادب ؛ شاکر و پاکدست (که در این فیلم شیرین و کرمعلی نماینده بخشی از این قشرهستند) با انسانها و اقشارگشنه و گدا ؛ حریص و بی چشم رو ؛ فرصت طلب و کژدست ؛ گستاخ و مفت خور و قدر نشناس و بی ریشه و ادب . (که در این فیلم قربان سالاربا بازی مرحوم انتظامی و هاجر با بازی گوهر خبر اندیش نماینده این تیپ اجتماعی هستند )
این دو گروه هیچ شباهتی به هم ندارند جز بی پولی و نداری و نهایت ساده لوحی و بلاهت این است این شباهت را ببینیم و آن همه تفاوت را نبینیم .
همانطور که قشر تهیدست اول باید قدر ببینند و حق بر زمین مانده و بلعیده شده انها ادا شود قشر فرودست دوم یک تهدید بزرگ برای نظم جامعه است زیر این جماعت غربتی ماب اگر به قدرت و ثروت و موقعیت دست پیدا کند تعادل و تناسب جامعه از بین می رود. بلایی که بر سر جامعه ایران در سه دهه پیش امد و پیامد ان شیوع این همه شکاف طبقاتی در اقتصاد و شیوع ابتذال در فرهنگ و هنر است . ای کاش ان زمان فریاد هنرمندانه مهرجویی شنیده می شد