روایتی هنری از تاریخ جنون و مدرنیته
دانشجویانی که با من درس تاریخ اندیشه های سیاسی خوانده اند می دانند در معرفی منابع برای مطالعه همیشه سعی کرده ام فقط به کتاب اکتفا نکنم و فیلمهای مستند و سینمایی در خور و شایسته را منبع خوبی برای شکل گیری تصویری روشن و شفاف از مفاهیم و تحولات تاریخی و سیاسی و اجتماعی می دانم . برای مثال در تدریس مکاتب سیاسی در قرن بیستم در شرح فاشیسم حتما دیدن فیلم مالنا را توصیه می کنم یا فیلم مارکس جوان برای دانشجویان کارشناسی و اشنایی مقدماتی با شخصیت کارل مارکس منبع تصویری خوبی است .
چند شب پیش که فیلم دیوانه از قفس پرید یا پرواز بر اشیانه فاخته ساخته میلوش فورمن در سال ۱۹۷۵ را دیدم اولا تاسف خوردم چرا دیدن این فیلم ارزشمند سینمایی اینقدر برای من به تاخیر افتاده است ثانیا به نظرم رسید این فیلم منبع بسیار خوبی برای درک برخی از مفاهیم مهم سیاسی و جامعه شناسی مانند غیریت ، بیگانگی ، هنجاری سازی ، اعتراض ، ساختار شکنی و حتی مدرنیته باشد. برای فهم بهتر کتاب تاریخ دیوانگی میشل فوکو هم دیدن این فیلم را حتما توصیه می کنم.
غیر از مفهوم سازی متفاوت فوکو از قدرت که می توان مهمترین نو اوری نظری او برشمرد باز اندیشی او از تاریخ جنون و دیوانگی در دوران مدرنیته هم بسیار بحث جالبی است او می گوید قبل از دوران مدرن دیوانگان هر چند تحقیر می شدند اما از جامعه طرد و در تیمارستان یا دارالمجانین زندانی نمی شدند و نهاد بالادستی ای نبود که بین زندگی عقلا و دیوانگان مرز بندی کند و تنها جزامیان بخاطر نگرانی از بیماری و مرگ از جامعه طرد می شدند بنابراین راندن دیوانگان دستاورد مدرنیته است زیرا منطق درونی مدرنیته مبتنی بر ارزش گذاری صفر و یک است . خوب و بد رو خیر و شر و زشت و زیبا را با قاطعیت از هم جدا می کند ( ادعایی که مهمترین سیبل نقد پست مدرنها بر مدرنیته است ) و چون حضور دیوانگان نفعی برای کاپیتالیسم و نظام ارزشی مدرنیته ندارد از این رو دلیلی بر حضور انها در کنار دیگران نیست جالب اینجاست که فوکو ریشه و تبار همه نهادهای سرکوب گر مانند راهبه خانه ، سرباز خانه و روسپی خانه در دوران ما را همان دیوانه خانه می داند. زیرا در مدرنیته باید همه عناصر نا بهنجار و یاغی در نهادهای به ظاهر موجه اما ساختگی بهنجار شده و به قاعده در ایند و در واقع تصور ازادی در مدرنیته در نطفه خفه خواهد شد زیرا مدرنیته هر انچه را نمی خواهد به حاشیه تبعید می کند و نظام دانایی متناسب نیز ان را توجیه علمی و فلسفی می کند . مباحثی که دریدا ، رولان بارت و بودریار در باره رابطه افسانه پردازی و اسطوره سازی دررسانه ها برای استمرار قدرتهای نامشروع مطرح کردند ادامه همین بحث فوکوست . مک مورفی با بازی جک نیکلسون که نقش اصلی را در این فیلم بازی می کند سوژه اصلی موضوع فیلم یعنی حقیقت است که رفتارها و تلاش های درست و به حق او در ساختار برساخته و ظاهرا موجه تیمارستان بهبا محوریت پرستار راچد سرکوب می شود. دیدن این فیلم را به همه دانشجویان و پژوهشگران فلسفه و جامعه شناسی و علوم سیاسی توصیه می کنم.