خاطره ای از دیپلمات جذب مرحوم شیخ الاسلام
سال ۱۳۷۶ بود دانشجوی سال سوم علوم سیاسی بودم سری پرشور و دلی مملو از امید داشتم . دراین تصور بودیم که با درسهایی که می خوانیم ایران را خواهیم ساخت . ازادی و امنیت و رفاه و عدالت و دموکراسی و اقتدار را تجمیع خواهیم کرد ونه تنها کسی مزاحم ما برای این جهاد علمی مقدس نخواهد شد بلکه تشویق و ترغیب هم خواهیم شد . هنوز با ابجکتیو قدرت و ذهن های پلید و قلبهای تیره مواجه نشده بودیم . دوستان کانون دانشجویان مسلمان ( سعید اصلاحی ، محمد قوچانی ، عبدالله خاتمی فر و حکیم پور ) همایشی دانشجویی برگزار کردند درباره تاثیر انتخابات ریاست جمهوری در ایران بر سیاست خارجی امریکا در خلیج فارس . آن زمان مهندس نوبری سفیر جمهوری اسلامی ایران در شوروی سابق در دوران جنگ سرد رییس دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود. از برگزاری همایش حمایت کرده بود. من هم که تازه دست به قلم شده بودم و برای تابلو دانشجویی دانشکده و روزنامه هی پر تیراژ ان روزها یادداشت می نوشتم مقاله ای به همایش دادم . تصورم این بود که سیمنار دانشجویی جمع و جوری خواهد بود. روز برگزاری جمعیت حضار غیر قابل تصور بود. مهندس نوبری بواسطه سابقه دیپلماتیکی که داشت میهمانان عالی رتبه ای دعوت کرده بود. از جمله حسین شیخ الاسلام معاون وزارت امور خارجه در کشورهای عربی و افریقایی هم در جلسه حضور داشت . به مقاله من به دقت گوش داد و حتی یادداشت برداشت و بعد از پایان مقاله بلند شد و تشویق وتقدیر کرد. برای دانشجوی جوان علوم سیاسی این رفتار ارزنده و امید بخش بود. همین رفتارهاست که امید را در دل جوانها زنده می کند. البته بودند و هستند خناثان شیطان صفتی هم که با جهل و تهمت و دروغ ریشه امید را در جوانان این کشور می سوزانند. اما ما همیشه توصیه می کردیم دوغ و دوشاب را از هم تفکیک کنیم. مرحوم حسین شیخ الاسلام از جمله مدیران مخلص و دلسوز وزارت خارجه بود که انقلابی بودن او منشا جذب بود نه دفع . خدایش رحمت کند