صدای بی صداها را بشنویم
مدتی است با دقت و حساسیت بیشتری به گل فروشهای چهارراه ها ،شیشه پاک کن ها ، زباله گردها ، پیک های موتوری ، تمیزکارها و پاک بان ها و ..، نگاه می کنم تلاش می کنم لیاقت داشته باشم با انها ارتباط برقرار کنم و درک شان کنم هر چند هیچ وقت خود را جدا ازانها ندانستم و از انها جدا نبودم امروز صبح در فرهنگستان علوم پزشکی جلسه ای داشتم خانم و اقایی که پذیرایی می کردند انقدرمحترم و متشخص و نجیب بودند که بیشتر از محتوای جلسه که البته مهم بود ذهنم را به خود مشغول کردند . خیره در نگاه انها و متانت و البته مظلومیت انها بودم .چقدر در پشت ظاهر مظلوم و سر به زیر و چشمان نجیب و گاهی لباس مندرس و کهنه این بخش از جمعیت کشور خشم و عصبانیت و نفرت پنهان شده است …حق دارند خیلی هم حق دارند …۴٠ سال پیش انقلابی شد به نام پا برهنگان و مستضعفان و در چند سال نخست همین اقشار حامیان اصلی این نهال انقلابی اسیب پذیر بودند و جوانانشان را فدای این نهال کردند به گونه ای که در یک کوچه با دو متر عرض و هفت متر طول سه شهید بود و سخت بود که نام کدام را بر کوچه بگذارند اما به مرور زمان تراژدی بزرگ رقم خورد..مستضعفین و پا برهنگان که قرار بود قوی و عزیز و اقا و خانم شوند رفتند به حاشیه و حاشیه تر… دکتر و مهندسین وعلما و سرداران و پزشکان و مدیران تصمیم گرفتند از سر ترحم و دلسوزی برای این بیچارگان فکری کنند و از کنار این ترحم برای خود هم سفره های چربی پهن کردند. در این مسیر برجها و شعب بانکها و مجتمع های لوکس تجاری ، خودروهای لوکس ، رستوران های انچنانی و…مثل قارچ جلو چشم همین پا برهنگان سر براورد و در چند هکتار محله های سکونت این نخبگان و برامده ها و بالانشین ها در زعفرانیه و کامرانیه و اجودانیه و فرمانیه حتی یک شهید هم نبود که نامش را بر خیابان چند صدمتری بگذارند .همه سرگرم استوری گذاشتن از این مظاهر سرمایه داری و اشرافی گری شدیم …همه نجبا مشغول چرب و شیرین و پست و مقام و پول و سفر و مدرک و پنت هاوس و ویلا و زمین شدند و این هموطنان فراموش شدند دیده نشدند صدایشان شنیده نشد مهم تلقی نشدند نه تنها خانه هایشان به حاشیه شهر رفت بلکه در زندگی روزمره هم حاشیه قرار گرفتند . در تامین حداقل زندگی مانده اند زیر خط فقر دست و پا می زنند اما می بینندبالانشین ها برای یک شب شام بیشتر از یکماه درامد انها پول خرج می کنند و باز هم انها را نمی بینند . حکومت هم که قرار بود انها را بالا بیاورد نتوانست کاری کند و یارانه و بسته معیشتی هم جوابگو و مکفی نیست. اینها به جایی رسیده اند فقط برای بودن دست و پا می زنند برای خود و فرزاندانشان اینده ای متصور نیستند رشدی و پیشرفتی و اعتلایی و ارتقایی برای خود در خواب هم نمی بینند.
سخن کوتاه می کنم خشم و عصبانیت به حق مردم در حاشیه که ظاهرا عددشان هم به ۶٠ میلیون رسیده ؟؟؟؟!!!! در حال فوران است اگر همچنان دیده نشوند و همه مشغول کار خود باشیم این اتشفشان فعال خواهد شد . این اتشفشان دو منبع تغذیه دارد یکی در جامعه که مانند شورش خود را نشان می دهد و دیگری خشم پرورگار که در سنت های الهی وعید آن داده شده است
کسی از من نپرسد ایا راه حل هم هست یا نه ؟ حتما هست اما اگر استکبار داخلی و شبکه های زر و زور و تزویر
بگذارند