لذت همنشینی با کتاب
به نظر من بزرگترین ضربه و تبر بر پیکر نظام طبقاتی را صنعت نشر وچاپ زد و این اجازه را به همه انسانها داد که بدون فاصله و شکاف های ساختگی با بزرگان همنشین شوند ..با کتاب است که می توان در یک عصر با حافظ شربت سکنجبین خورد و درباره رندان نظرباز گفتگو کرد با هایدگر قهوه تلخ خورد و از هستی و وجود شنید با محمد الجابری قلیان کشید و مباحثه کرد و تاویل در قران را باز شناخت با مهرداد بهار درباره اساطیر سخن گفت با ابن سینا درباره حکمت و معاد جسمانی سخن گفت با چارلز دیکنز دردهای کودکان فقیر لندن را احساس کرد و..ایا این سعادت بزرگ جز با کتاب خواندن حاصل می شود ..از این رو وقتی چندروزی بخاطر معیشت و کار گل از کتاب دور می شوم زندگی لطف و صفای خود را از دست می دهد و سطحی و مبتذل می شود…این نگاه به کتاب است که کتابخوانی را یک ضرورت می کند نه تفنن …جسارتی نباشد انانکه که کتاب نمی خوانند ارزش دوستی و هم سخنی ندارند زیرا ناپخته و بی تجربه و خام و سرد و بی صفا هستند
پی نوشت :
من از لاکچریهای دنیا به دنبال داشتن اتاقی بزرگ هستم که فقط و فقط برای کتابداری و کتابخوانی طراحی شده باشد و در ان بتوان خلوتی برای میزبانی و گفتگو با بزرگان فراهم کرد…