از بررسی تعریف گیدنز از سبک زندگی تا طرح سطوح ساختاری، موقعیتی و فردی
دکتر امیر دبیری مهر پژوهشگر حوزه فرهنگ و مدرس علوم سیاسی در گفتگویی پیرامون تعاریف و رویکردهای سبک زندگی با بیان اینکه درباره سبک زندگی پیشتر هم در گفتگویی درباره دو رویکرد به سبک زندگی مطالبی بیان شد، اظهار کرد: یکی از تعاریف سبک زندگی که روشن و راهشگا است تعریف آنتونی گیدنز از سبک زندگی است. گیدنز به نوعی سبک زندگی را مجموعه ای منسجم از همه رفتارهای روزمره می داند که به عادت تبدیل شده اند و جهت گیری و سمت وسو دارند.
وی افزود: این تعریف ساده اما عمیق است. هم انسجام در این تعریف است و هم روزمرگی و فراوانی که به شکل عادت در می آید و تکرار در آن تعیین کننده است. پس با این تعریف خرده رفتارها جز سبک زندگی تلقی نمی شود و جهت گیری هم در سبک زندگی وجود دارد که در گفتگوی قبلی که به وبر اشاره شد بر جهت گیری تاکید کردیم.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ ادامه داد: سبک زندگی از نظر معنایی دو ویژگی شاخص و برجسته دارد یکی اینکه رفتارهایی که ما سبک زندگی می نامیم نیازهای ما را برآورده می کند و البته شاید اهمیت سبک زندگی نازل به این ویژگی است. ثانیا هویت ما را بازنمایی می کند. پس سبک زندگی مجموعه ای از رفتارهایی است که اولا نیازهای ما را برآورده می کند و ثانیا نیازهای ما را بازنمایی می کند و خودش را در بسیاری از رفتارهای ما نشان می دهد. در واقع سبک زندگی الگوی تمایز بخش دگرباش و دگر ساز ما با دیگران است که در رفتارهایی عادت واره که نیازهای ما را برآورده می کند مثل خرید کالا، خوردن، لباس پوشیدن، تفریح، روابط و ارتباطات، طلاق و ازدواج، شغل و معیشت، کسب و کار، مسکن و معماری، هنر و … خود را نشان می دهد. هر کدام از اینها را می توان مورد بحث جدی قرار داد اینکه ما خانه خود را چگونه چیدمان می کنیم و از چه وسایلی استفاده می کنیم و چه اولویت هایی را برای خرید خانه قایل می شویم همه تابعی از سبک زندگی ما است.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش با طرح این پرسش که رابطه زندگی و ارزش ها و نگرش ها چیست؟، تشریح کرد: اگر رابطه علی بین این دو مفهوم قایل باشیم سئوال اینگونه است که آیا سبک زندگی ارزش ها و نگرش ها را می سازد و یا نگرش ها و ارزش ها هستند که سبک زندگی را می سازند. در گفتگوی قبلی ظاهرا به گزینه دوم پاسخ دادیم و گفتیم این نگرش ها و ارزش ها هستند که سبک زندگی را می سازند. به عبارت دیگر سبک زندگی نگرش ها و ارزش های ما را بازنمایی می کند.
دکتر دبیری مهر با بیان اینکه این سئوال مهمی است و هر کدام از این پاسخ ها تبعات متفاوتی دارد، گفت: اگر اعتقاد داشته باشیم این سبک زندگی است که ارزش ها و نگرش های ما را می سازد در واقع باور داریم که تمدن بر فرهنگ غلبه پیدا کرده است. آن چیزی که امروز در تمدن مدرن و صنعتی غرب و در جهان سرمایه داری می بینیم این است که متمدن فرهنگ را سمت و سو داده است و این سبک زندگی است که ارزش ها و نگرش ها را می سازد.اینکه افراد زیادی اعتقاد دارند توسعه بر دموکراسی تقدم و ترجیح دارد از دل همین باور بیرون می آید. این رویکرد می گوید که تا شما نتوانید زیر ساخت های جامعه را درست کنید و نتوانید سازوکارهای مدیریتی عمومی را سامان دهید و نتوانید برای مردم یک سبک و سامانه زندگی ایجاد کنید نمی توانید از ارزش ها و هنجار ها و فرهنگ صحبت کنید.
وی با اشاره به اینکه اگر اعتقاد داشته باشیم که این ارزش ها و نگرش ها است که سبک زندگی را می سازد نشان می دهد که ما به یک گزاره پیشینی توجه داریم که آن تقدم و غلبه فرهنگ بر تمدن است. ظاهرا در ذهن ما ایرانیان این گزاره قوی تری است اما به هیچ وجه نباید اعتقاد به این گزاره منجر به آن شود که گزارش قبلی را کم اهمیت بدانیم. گزاره غلبه تمدن بر فرهنگ و غلبه سبک زندگی بر باورها و ارزش ها همسویی دارد با نگرش های ساختارگرایانه به سبک زندگی که در نشست ها درباره آن صحبت کردیم.
دکتر دبیری مهر در ادامه توضیحاتش گفت: در غرب ساختارگرایی غلبه و تسلط مسلم بر حوزه های عمومی اعم از سیاسی و اجتماعی دارد و به خاطر همین هم این رویکرد را می پسندند و می گویند اگر می خواهید دروغ را از جامعه بزداییم نمی توانیم بگوییم که مردم نباید دروغ بگویند بلکه باید سبک زندگی و ساختارهای جامعه را به گونه ای طراحی کنید که افراد از دروغ گفتن متضرر شوند. این همان نگاه ساختارگرایانه است. اما اگر غلبه فرهنگ بر تمدن و تقدم ارزش ها بر سبک زندگی را بپذیریم در آن صورت سبک زندگی را باید با نگاه فردگرایانه روانشناسانه ببینیم.
وی اضافه کرد: نگاه سنتی حوزوی ما صد در صد به تقدم ارزش ها بر سبک زندگی قائل است که البته نقدهای جدی به این نگاه وارد است. مثالش هم معروف است که بزرگان می گویند جامعه اصلاح نمی شود مگر اینکه تک تک افراد جامعه اصلاح شوند. این همان نگاه است که خودتان را اصلاح کنید تا جامعه هم اصلاح شود. این حرف تا جایی درست است اما از یک جایی به بعد دیگر درست نیست و جواب نمی دهد. باید توجه کرد که این درستی و نادرستی عمل گرایانه است نه درستی و نادرستی محتوایی فلسفی و ذاتی. منضور اینکه نگاه دوم حتما دچار ناکارامدی های جدی است. در عین اینکه اساسا هم نادرست نیست بلکه باید حد و حدود آن را شناسایی کنیم.
وی با اشاره به رابطه سه سطح از سبک زندگی خاطر نشان کرد: سطح اول ساختاری است که بازنمایی سبک زندگی در لایه های تمدنی ملی و قومی است. سبک زندگی غربی، روسی، ایرانی، سبک زندگی کردی بلوچی و …سطوح ساختاری سبک زندگی هستند. اما سبک زندگی منحصر و محدود به این سطوح نیست. سطح دیگر موقعیتی است که ناظر به طبقات و خانواده است که بسیار مهم است. مثلا سبک زندگی کارگری و کارگری، سبک زندگی شمال شهر، سبک زندگی جنوب شهر، سبک زندگی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی، سبک زندگی پولدارها و فقرا، سک زندگی بچه پولدارها، سبک زندگی دانشجویان و استادان و … . سطح زندگی موقعیتی فروتر از سطح سبک زندگی ساختاری است. اما از سطح سبک زندگی فردی فراتر است.
این کارشناس حوزه فرهنگ سطح سوم سبک زندگی را سطح فردی عنوان کرد و در توضیح آن گفت: در این سطح تفاوت ها به مثابه اثر انگشت جزیی می شود. در دورن یک طبقه بین چند فرد تفاوت سبک زندگی وجود دارد حتی در درون یک خانواده هم تفاوت سبک زندگی وجود دارد. درست است که وجوه اشتراکی وجود دارد اما وجوع افتراقی هم قابل شناسایی است. همین موضوع درباره سبک زندگی ساختاری و موقعیتی هم وجود دارد. ما می گوییم سبک زندگی غربی اما همه اقشار و طبقات در سبک زندیگ غربی یکسان است؟ همین معنا در سطح فردی وجود دارد.
وی در پایان تاکید کرد: شناسایی این سه سطح از زندگی باعث می شود پیچیدگی سطوح سبک زندگی را بیشتر درک کنیم.
+ منبع: حرا