فصل اول کتاب اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر

خلاصه فصل اول کتاب اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر
نویسنده : دکتر حمید عنایت
مترجم : بهاءالدین خرمشاهی
ناشر : خوارزمی
برجستهترین ویژگی تشیع:
بینش و نگرشی است که از پذیرفتن اینکه عقیده اکثریت لزوماً درست یا راست است، ابا دارد و به شیوهای که بهعکس این نگرش است از برتری اخلاقی یک اقلیت مقهور یا مظلوم دفاع عقلانی مینماید. فضل بن شاذان نیشابوری فقیه و متکلم قرن سوم در این زمینه میگوید: وی در کتاب الایضاح درصدد است که بالیدن مدام سنیان را در اینکه حمایت اکثریت را دلیل بر حقانیت خود میگیرند بیاعتبار کند و برای این کار به قرآن استناد میکند که در آیات عدیدهای به اکثریت بدبینانه مینگرد و بهندرت رأی اکثریت را بهعنوان عامل مشروعیت قبول میکند و اکثریت را به خاطر پیرویشان از هواهای باطل و حدس و گمان خود بیراه میشمارد. و آنها را به علم و عقل مینامد که باطناً مشرکاند و ناسپاس و به یکدیگر ستم روا میدارند (یوسف، اعراف، مائده، ص)
ویژگیهای تشیع:
۱-نگرش منفی به پذیرفتن نظر اکثریت و دفاع از برتری اخلاقی یک اقلیت مظلوم مانند جنگ امام سوم و حدیث امام اول (اجماع در صورتی درست است که نظر معصوم بر آن باشد و حکومت بعد از پیامبر به اهل بیت رسید.) ۲- باطنیگری واعتقاد به وجود باطن وظاهر آیات وتقیه (اخوان صفا) ۳- ابلاغ تدریجی وتارخیت دین وسیر در جهت هدف مشخص وتکامل معرفت ۴-مهدویت وظهور امام غائب وحرکت به سوی آرمان شهر ظهور ۵- آرمان خواهی در سیاست واعتقاد به اینکه حکومت ازآن امام معصوم است وانسان دارای طبیعت خطاکار وضعیف است. ۶- عاطفی گری شیعه ومرثیه سرایی وشعر ۷-اختیارو عقل گرایی
نظرسید مرتضی استادشیخ طوسی در کتاب الانتصار درمورد تفردجویی شیعه:
قلت پیروان یک اندیشه یاعقیده اثر سوئی بر اعتبار ٱن ندارد همچنانکه اقبال عظیمی که به بعضی عقاید واندیشه ها نشان داده میشود دلیل بر حقیقت وحقانیت آن نیست. خاطره شهادت امام سوم انگیزه جاودانهی صف آرایی اقلیت عددی شیعه دربرابر اکثریت مستقر وحاکم بوده است.
نظرشیعه وسنی درمورد اجماع:
سنیان بااستناد به حدیثی از پیامبر “لاتجتمع امتی علی الخطا”امت من بر خطا گرد نمیآید”برآنند که اوهمان عصمتی راکه شیعیان به امامان خود نسبت میدهند، به امت خود نسبت داده است. شیعه عدم لیاقت سنیان را بااشاره به سکوت رضایت آمیز حاکمان آنها در مقابل کژ رفتاریهای حاکمشان ثابت میکند.
سنیان اجماع را”توافق بین اهل حل وعقد”(دارندگان قدرت وزعمای امور) معنی کردهاند وحتی توافق امت به طور کلی دانستهاند ولی شیعه فقط اجماع را معتبر میداند که دربردارنه رأی”معصوم”یعنی امام باشد وشیعه اجماع را محدود کرده است ومعتقد است زمین هرگز از معصوم خالی نیست وهرگاه اجماع منعقد گردد میتوان تصور کرد که معصوم در میان محققان و مجتهدان اجماع، حضور دارد.
کوربن: نگرش شیعه درقبال اکثریت با ۲ شیوه مخصوص به شیعه تکمیل شد:
شیوه باطنی تعلیم حقایق دینی که عمدتاً پرورده اسماعیلیان است ودیگر تقیه این دو شیوه که گاه به ارزش تکروی شیعه افزوده است میتوان مکمل همدیگر باشند کوربن تقیه را”مکتب باطنیگری”نامیده است. باطنگیری باحکمت اللهی شیعی در آمیخته است وبیانگر دلیل واقعی وجود تشیع بهعنوان صرف آگاهی وحفاظت از حریم حقیقت نهانی اسلام است. قرآن ظاهر وباطنی داردکه شیعه به دنبال (باطن، تأویل وحقیقت) قرآن است وسنیان به تعبیر لفظی یا تفسیر ساده وتوضیح سر راست آیات قرآن هستند. طبق نظر کوربن فرق نهادن بین ظاهر وباطن، آشکارونهان جنبه بیرونی ودرونی یک امر، همانا وجه فلسفی امامت راا ز نظر شیعه تشکیل میدهد که آن را کنه معناوحقیقت نبوت میداند درپرتو این ملاحظات کوربن تشیع را پناهگاه وحرم باطنگیری اسلامی مینامد.
مقدمه رسائل اخوان الصفا<: حکمت تدریج از دیدگاه محمد حسین کاشف الغطا (دلیل ابلاغ تدریجی دین)؟
علم به غذا ونور میماند هم شفا میدهد هم بیمار میسازد، هم زندگی بخش است هم مرگبار همین دلیل در پشت ابلاغ تدریجی حقایق دین به بشریت نهفته است هر چند خاتم پیامبران خازن گنجینه معارف دینی بود. فقط بعضی از آنها راآشکار میکرد وبقیه راظاهر نمیکرد واین یابه جهت منطبق نبودن آنها باافق زمانه بودیا بی فایدگی نشر آنها درآن دوره معین ازتاریخ واین امر همانا الزام”حکمت تدریج”بود.
بنابراین پیامبر معارف ناگفته نهفته را در اختیار اوصیائش قرار داد یعنی ائمه واز طریق آنان دراختیار مجتهدان. تا مدام در وقت مناسب وبر حسب حکمت، خاص را ازعام، یا مقید را از مطلق، یامبین راازمجمل استنباط واسنتاج نمایند.
یکی از ویژگیهای برجسته تشیع تاریخیت یاموجبیت تاریخی را تشریح کنید؟
این ویژگی از اصل مهدویت نشاءت گرفته است که خود برداشتی ازتاریخ بهعنوان سیر حوادث است ولی نه سیری که از مسیری، ازپیش تعیین شده پیروی کند بلکه سیری در جهت هدفی معین وثابت است و آن همانا ظهورامام غائب و به سامان بازآمدن جهان است. شیعیان باسنیان دراین نکته اتفاق نظر دارند که تاریخ اسلام ازعهد خلفای راشدین بخش اعظمش تاءسف باربوده است ولی در حالیکه ازنظر سنیان سیر تاریخ از آن عهد به بعد، دور شدن از وضع آرمانی بوده، از نظر شیعیان سیربه سوی آرمان بوده است.
نظرابن خلدون ومقریزی درموجبیت تاریخی شیعه؟
ابن خلدون انحطاط تدریجی وانقراض سلسلهها وحکومت های قدرتمند راناشی ازانتقال محتوم وکمابیش قسری از شیوههای ارجمند زندگی بادیه نشینی به ناز ونعمت فسادآور شهرنشینی میداند.
ومقریزی منازعات خونین بین امویان وهاشمیان ودرواقع کل تاریخ خلافت اسلامی پس از وفات پیامبر را، المثنی کاملی از تاریخ بنی اسرائیل میشمارد. درمقابل این نظرآنچه به امیدواری شیعه به پیروزی نهائی برظلم وظلمه رنگ موجبیت تاریخی میدهد انتظار فرج ورجعت امام غائب است.
نظر قاضی سعید قمی در مورد سلطنت ظاهره وروحانیت (از حاکمان صفوی):
وقتی حبیب خدا مخیر گردید که یا عبودیت رابرگزیند یاسلطنت را، اوبندگی در عین پیامبری (عبد-نبی) رابرسلطنت وپیامبری (ملک-نبی) اختیار کرد. علی هذا سلطنت ظاهره ای از پی ایشان نخواهد بود تا چه رسدبه امامت جبابره. چه وقتی چنین سلطنتی به خود حضرت تعلق نگرفت، چگونه میتواند درحکم اوصیا اوآید؟ پس رسول اکرم راواجب است خلیفه دینیه باشدواین سلطنت روحانیه از آن کسی است که رسوخ درایمان دارد ودرحقش توان گفت که در حکم نفس پیامبر است.
*آیا تشیع هرگزباقدرت هایی که برسر کاربوده اندکنار نمیآمده است؟
(وجه تمایز شیعه وسنی درهماهنگی باحکام زمان؟)
متکلمان وفقهای شیعه دربهترین بخشی از تاریخیش، هوشیاری سنجیده ای دریافتن راههای عملی هماهنگی باحکام وقت بخرج دادهاند تاامنیت وبقای پیروان خود راتضمیین کنند. ولی آنچه پراگماتیسم شیعی راممتاز میکند اینست که این هماهنگی نشان دادنها غالباًماهیت معافیتی مستعجل و موقت داشته وهرگز موضع عقیدتی اساسی شیعه راکه همه قدرتها ودولت های دنیوی رادرغیبت امام غائب نامشروع میداند، تهدید یاتضعیف نمیکرده است درحالیکه تسنن یک ایدئولوژی سیاسی واقعگرایانه در پیش گرفته وسازگاری بیشتری با مقتضیات متحول زمانه داشته است وازمهر موافقت علما برخورداربوده است.
آیا آرمان خواهی اثری متناقض بررفتار سیاسی شیعه داشته است:
جداازتمایل شیعه به فعالگری خستگی ناپذیر، این نگرش آنها را نسبت به اوضاع واحوال سیاسی موجود، بی اعتنا ولاقید میساخته است. البته ترسیم یک خط قاطع بین آرمان خواهی ولاقیدسیاسی دشوار است ومرز بین آنها خیلی باریک است. عقیده به اینکه همه قدرتهای دنیوی یا نامشروعاند یا مشروعیتشان درحد یک مصالحه موقت مشکوک است، شیعه رابرآن داشته که غالباًازهرگونه دخالت درسیاست پرهیز کندوآن راشایسته نفوس لاابالی وجاه طلب بینگارد همچنانکه بعداز شهادت امام سوم نسبت به سیاست بی علاقه گردیده بودند واجرای عدالت واقعی جز در بازگشت امام راغیر ممکن می شمرند.
مساله گناه جبلی وکلمه امانت در قرآن:
تأویل شیعی درحمل کلمه امانت به مأموریت باطنی امام بااولیاالله دوپهلوی ودوگانگی طبیعت انسان راثابت میکند. جنبه ظلمانی وشریر وجود انسان به شفاعت ۱۴ معصوم اصلاح مییابد. بدین سان عقیده به خطاپذیری انسان واعتقاد به معصومیت وخطاناپذیری ائمه دو روی یک سکهاند اعتقاد به اینکه انسان ذاتاً خطاکاراست دراحتیاط مفرط شیعه درپذیرفتن مسئولیت اداره واجرای عدالت نهفته است. امام سوم میفرماید: قاضیان چهارند، سه درآتشند ویکی دربهشت. مفسران سنی به فضیلت انسان بر فرشتگان درسلسله مراتب وجود تصریع دارند حال آنکه شیعیان فرشتگان رابرتر از بشر قرارمی دهند حتی پذیرفتن امانت الهی که به تعبیر شیعیان بدلیل نادانی وندانمکاری انسان صورت گرفته نظر گاه سنی را تائید می کندکه انسان باهمه ضعف وزبونیش دارای شهامت فطری است که به سوی آرمان سیر میکند. پس نشانه مسلمان راستین ازنظر شیعه بدبین وسنی خوش بین عبارت است ازتسلیم، تواضع، خشوع، صبروپرهیز از تظاهر وبالاخص استکبار.
عاطفیگری شیعه، کتاب دوایت دونالدسن:
او درتشیع چیزی جز عزاداری وزنجیر زنی وسایر شعائر پرشورکه به یاد شهادت ائمه برپا میشود نمیبیند.
به نظر (بگلی) نیروی حیاتی تشیع همانا کیفیت عاطفی آن است بویژه درمقایسه باتسنن عصر جدید. وی میگوید: نوخواهان سنی که طرفداران مکتب محمد عبدهاند گوئی چنان نشاط عاطفی را فاقدند. اینان باتخطئه تصوف و به خاطر جنبه ضد عقلی آن چیزی ندارند جزیک اصلاح طلبی اجتماعی.
شاید عاطفیگری شیعه پیام انسان دوستانه تری باخودودرخود داشته باشد. عاطفیگری شیعه خودرادر مراسم عزاداری سالانه وتضریع پرشور زائران دراماگن متبرک وحرم معصومین خود نشان میدهد. توجیه این امر بانظریه عواطف ممکن اسن که غم واندوه را تا حد شوینده لوس گناهان”بالا ببرد. ریاضت ورنج برخلاف قوای شهوانی آثارگناه رااز بین میبرد. ولی عاطفیگری نتیجه قهری فلسفه امامت هم هست. چون مهمترین جنبه زندگینامه ائمه، شرح شکیبائی ومصائب و شهادت آنان است نوع اصلی ادبیات امام شناسی، همانامرثیه است. فقط شیعه توانسته است شعروسرود رابادین وایمان مردم پیوند دهد. ولی عاطفیگری شیعه تأثیر دراز آهنگتری بر فرهنگ شیعه داشته است تاتمایلات صوفیانه بر جوامع سنی، این گرایش ذهنی از مظلومیت خرسندی خاطر بیشتری بدست میآورد تا از در افتادن با قدرتهای ظالم موجود باتوکل برخدا
ویژگیهای کلی که حالت وهیات اساسی تشیع تاریخی را دربرابر تسنن تشکیل میدهد؟
۱-تکروی ۲ –باطنگیری ۳- موجبیت تاریخی ۴-آرمانخواهی ۵ -برداشت بدبینانه ازطبیعت انسان ۶- لاقیدی متناسب نما نسبت به سیاست ۷ – عاطفیگری
موضوع مناقشه بین شیعه وسنی:
این مناقشه دراصل به اصول یاضروریات دین مربوط نیست وبرخلاف مثلاًاختلاف بین مذاهب مسیحیت، ربط به مساله ذات خداوند یا نقش پیامبران او، یاطریق نیل انسان به رستگاری ندارد. بلکه به مسائلی می پردازدکه به کل جنبیاند و به هیچ وجه تاثیری در وظایف اصلی مسلمانان (نماز، روزه، حج وزکات جهاد) ندارد. ولی باگذشت زمان ازنزاعی برسر جانشینی پیامبر تغییر ماهیت داده به مسائل فقه والهیات کشیده وشکاف وشقاقی ایجاد کرده که میتواند لااقل غیر مستقیم بر عقاید وآراء اساسی هم اثر سوءبگذارد.
مجادلهها دو نوع مشخص دارند ۱-یکی از آنها به شخصیتهای تاریخی بویژه شخصیتهای مهم صدر اسلام میپردازد ۲- دیگر آنها که به آراء و عقاید مربوط است. شیعیان بیشتر به شخصیتها اعتنا دارند وسنیان به آرا وعقاید. علت اصلی مناقشه برمحور وجود چند شخص (۳ خلیفه اول) در هوای جانشینی پیامبر است وسب ورفض ودشمنان وعمر کشان وتبعیض نژادی وسیاست های عرب گرایانه است.
ایرادهای شیعه به ابوبکر:
۱-جدیترین ایرادی که به ابوبکر وارد است همانا همکاری او در طرح اجتماع سقیفه است که او را بهعنوان نخستین خلیفه منصوب کرد.۲-محروم کردن دخت نبی گرامی اسلام از میراث حقانی پدرش (فدک)
۳-بخشودن سردارش خالدبن ولید بود که مرتکب قتل مسلمان مشهوری به نام مالک بن نویره گردیده بود به بهانه خدمات خالد که به شدت مورد نیاز حکومت نوپای اسلامی اوبود.۴-خوداری وسر باز زدن از جمع آوری کردن احادیث پیامبر به بهانه حفاظت از قرآن
ایرادهای تشیع به عمر:
۱-رفتار او در”ضایعه پنج شنبه”است. هنگامی که پیامبر در بستر بیماری از اصحابش کاغذ وقلمی خواست تا وصیتش را بنویسد ولی عمر گفت پیامبر هذیان میگوید ۲- عدم برخورد واجرای حکم مرتد بودن حرقوص بن زهیر از رهبران خوارج که پیامبر دو مرتبه او را مرتد معرفی کرد.۳- منع وتحریم اوراجع به متعه را متعارض باقرآن وسنت میدانند. ۴- حکم جدائی شوهران از همسران (۳ طلاقه) ۵-تحریم حج تمتع (انجام حج اصغر وسپس درمراسمی جداگانه حج رسمی) ۶ -حذف عبارت حی علی خیر العمل از اذان
۷- تعیین شورای ۶ نفره برای انتخاب جانشینی عثمان ۸- سیاستهای عرب گرایانه وتبیعض علیه عجمان
ایرادات وارده برعثمان:
۱-بزرگترین ضعف وخطای او قوم وخویش بازی بود که نزدیکان خود را منصب والیگری میداد.
۲-رفتار خشن وبدبا یاران علی (ع) ۳-کشتن صحابه از جمله عبدالله بن مسعود وتبعید ابوذر غفاری
۴- غیبت در غزوه احد وبدر وشک داشتن درسابقه صحابیگری عثمان ۵- عدم شرکت در مراسم سرنوشت سازه”بیعه الرضوان”کی طی آن صحابه بیعت خود رابا پیامبر تجدید کردند.
۶-نادیده گرفتن احکام اسلام وقرآن ازجمله منسوخ شمردن کوتاهی نماز مسافر
چه کسی چاشنی قومی به مناقشعه سنی وشیعه افزود. (گردآورنده فقه شیعی صفوی): علامه محمد باقر مجلسی با حدیثی امام ششم اظهار داشت: درمساله ایمان ایرانیان افضل ازتاز یانند—اگر قرآن بر ایرانیان نازل گردیده بود عربها به آن ایمان نمیآوردند، اینک به عربها نازل گردیده وایرانیان به آن ایمان آوردهاند.
وجه مشترک انتقادات شیعه به خلفا وصحابه:
محورش انتخاب بین نص یا فرمان الهی وصلاحدید شخصی دلخواهانه است. وجه مشترک همه آنها باتکیه به رأی شخصی رهنمودهای قرآن وسنت نبوی رانادیده گرفتهاند. سنیان از یکسو عقیده به عصمت ائمه رارد میکنند ومعتقد ند که این به آنانشان فوق بشری میدهد ولی از سوی دیگر خودشان صفت مشابهی به صحابه نسبت میدهند که اینان همه مردانی پاک و پاکدامن بودهاند. بدین سان رفته رفته مجادله از حوزه اندیشه وعقاید کشیده میشود.
عمده انتقادهای ابن تیمیه به شیعه (متوفای ۷۲۸ ق):
اوکتاب خود به نام”منهاج السنه البنویه فی نقض کلام الشیعه القدریه”را در مقابل کتاب علامه حلی به نام مهناج اللکرامه فی معرفه الامامه (متوفای ۷۲۶ ق) نوشته است.
- در کتاب و سنت چیزی نیست که ادعای شیعه را در اینکه می گویند امامت جزو اصول دین است تأیید کند. چگونه غیبت امام عملاً اورا تاحد موجودی بی فایده که نمیتواند در امور دنیوی واخروی مسلمانان منشاء خدمتی باشد، پایین میآورد. انتظار فرج او چیزی جز امیدهای کاذب وفریب نیست.
- عقیده به اینکه علی (ع) برطبق نص (فرمان اللهی) جانشین بحق پیامبر است توالی فاسدی دارد. اگر خداوند به راستی علی (ع) را به جانشینی پیامبر منصوب داشته حتماً به علم احاطی خویش میدانسته است که کسی را که به خلافت تعیین میکند که از بیعت عام امت برخوردار نخواهد بود وامرش منتهی به جنگ داخلی خواهد شد. اگر این فرض درست باشد معنایش اینست که خدا ورسولش بر مسلمانان بیداد روا داشتهاند که خود باطل است.
- اعتقاد به علم یعنی معرفت مخصوصی که اولاد علی (ع) از پیامبر به ارث برده باشند و به آنان قدرت درک فروع دین را بخشیده باشنا هم همین قدر دفاع ناپذیر است. وحی مخصوص پیامبر است پس حسن وحسین این قدرت وعلم را دارا نبودهاند.
- ابن تیمیه میگوید که شیعه مساله قدرت حکومت رابا اهلیت حکومت خلط میکند. اگر سنیان با حکامشان بیعت میکنند این بدین معنی نیست که منکر اهلیت یا سیر فضایل برای حکومتاند بلکه این حکام، به فضل شوکتی که بدست میآورند قادر به اداره امور مسلمین هستند، حال که دیگران نیستند. این بیعت هم بدان معنا نیست که باید در هر مورد از این حکام اطاعت مطلق داشت.
به این جهت واقعگرایی سنی که مشرویت حاکمان قدرتمند وبا صلاحیت را میپذیرد بر آرمان خواهی شیعی ترجیح دارد چرا که آرزوی سلطه رهبر نا یافتنی فقط میتواند به فقدان نظم وحکومت بینجامد.
- عصمت یعنی پاکدامنی وخطا پذیری امام، کار ابن تیمیه در این زمینه بدون دلیل به بد زبانی میکشد.
- ابن تیمیه جهل و خرافات شیعه رانیز به قول خودش تخطئه میکند:) شامل)
-خوداری شیعیان از گذاشتن نام سه خلیفه اول بر فرزندان خویش.- اکراه از هرگونه اختلاط ومعادله با کسانی که این نامهها را دارند.- توسل به تقیه که باعث میشود سخنی رابر زبان آورند که در دلشان نیست – مرتفع ساختن مقابر وروی هم قرار ندادن دستها به هنگام نماز
*- چرا فرقه صوفیانه کبرویه واسطه تقریب شیعه وسنی شد؟” نجمه الدین کبری در قرن ۷ و ۸”
تصوف با پرهیز نظری از سختگیری وتعصب وبا ستایشش از تسامح وتواضع بهعنوان فضائلی که در سیر وسلوک به سوی حق وحقیقت لازم است وبیزاری ذاتیش از هرگونه دسته بندیی وصف آرائی عقیدتی همواره چارچوب مطلوبی برای اینگونه کارها بوده است.
بعلاوه انقراض خلافت سنی به دست مغولان چیزی شبیه به خلاء ایدئولوژیک پدید آورده بود که فقط به سود نهضتهای غیر سنی تمام میشد. این یکی از دلایل راه یافتن شیعه به دربار ایلخانیان است که اوجش وزارت خواجه نصیرالدین طوسی در عهد هلاگو و به تشیع در آمدن خدا بنده اولجاتیو است. روشی که کبرویه برای خود در پیش گرفته بودهمان روشی است که همه صلحجویان همواره آن را درپیش می گیرندیعنی التقا طیگری.
نظریه محمد نور بخش در تقریب شیعه وسنی؟
نور بخش ازآنجا که نبش به امام هفتم میرسید لقب مهدی گرفت وبعضی از پیروانش او را خلیفه نامیدند. اودرنظریه امامت بین آنچه شرایط امام وصفات او می نامیدفرق میگذاشت. شرایط همانهایی است که به طریق مابعد تجربی یعنی بعداز وقوع از سوی فقهای اهل سنت برشمرده شده است مانند (مردبودن، رشید بودن، عقل داشتن، قریشی بودن و…) ولی صفات یا ارکان همان صفاتی هستند که ائمه شیعه دارند (فاطمی، علم، ورع وکرم) به همین ترتیب نظرش راجع به وحدت وجود واتحاد انسان با خداوند باتشبیه، آهن درآتش، عملی میسازد. مادام که آهن درآتش است وگدازان است اگر بگوید”من آتشم”درست است وچون از آتش بیرون آید دیگر این ادعا صادق نیست.
به همین قیاس انبیاء واولیاالهی میتوانند در حالت جذبه ووجدصفات الهی به خود گیرند ولی این بدان معنا نیست که با خداوند یکسان ویگانه شدهاند.
اقدامات نادر شاه جهت تفاهم شیعه وسنی (دومین تلاش در این زمینه):
دومین تلاش جهت تفاهم شیعه وسنی توسط نادر شاه افشار در دوره فترت بین صفویه وقاجار رخ دادبه دلیل ۱-هرج ومرج ناشی از نزاع شیعه وسنی درایران ۲- انقراض تصوف ۳-انگیزههای سیاسی همچون حکمرانی برامپراتوری بزرگتر از ایران ونیاز به حفظ وفاداری سربازان شیعه وسنی. نادرشاه سب ورفض به خلفا راممنوع کرد وشیعه را به نام امام جعفر (ع) جعفری نامیدوتلاش کرد با آن همانند موسسان چهار مذهب اهل سنت رفتار شود واز نظر خارجی از حکومت عثمانی درخواست کرد که تشیع را در هیات جدیدش یعنی مذهب جعفری به رسمیت بشناسد برخی علما با اقدامات نادر شاه که جوهره شیعه رابر باد میداد مخالفت نمودند.
دلایل نزدیکی وآشتی شیعه وسنی درسالهای اخیر باگرایش های تجدد خواهانه:
- نخست اینکه باتحول شیوههای وفاداری سیاسی مفهوم دولت ملی بهعنوان فضیلت مدنی حکومت عصر جدید، جانشین سر سپردگی دینی شد. ۲- دوم اینکه رهبران نسل اول تجدد خواهان اسلامی ودر رأس آنان سید جمال الدین اسد آبادی (افغانی) ومحمد عبده وحدت اسلامی رایکی از مهمترین اهداف آرمان خود میشمردند بخصوص سید جمال که وطن خاصی رابرای خود نپذیرفته بود. ۳- عقلیگری منادی رهائی ازتنگ نظری بود وانتظار میرفت که تجدد خواهی اسلامی بندهای فرقه بازی رابگسلد. ۴- نبرد با سلطه غرب نیز مستلزم وحدت کلمه همه مسلمانا بود ونیز مبارزات ضد استعماری. ۵- پیدایش دولتهای چند مذهبی بویژه درلبنان وعراق که ساخت سیاسیشان مبتنی بر همزیستی سنی-شیعی بود. ۶-طنز آمیزترین جلوه همبستگی شیعه وسنی در ماجرای خلافت عثمانی بوقوع پیوست وقتی که کوشش مصطفی کمال در استقرار یک حکومت وکشورنوین در سال ۱۹۲۲ نهاد خلافت را در کشورش تهدید کرد دوشیعه هندی یعنی سید امیر علی وآقا خان رهبر فرقه غالی اسماعیلی رابطه حسنه خود را با حکومت عثمانی حفظ کردند.
نظرات وانتقادات احمد امین مصری به تشیع متوفای ۱۹۵۴:
وی تحت تأثیر نویسندگان غربی بوده است و بهندرت بین شیعه معتدل وشیعه غالی (تندرو) فرق میگذارد.
۱-سب ۳ خلیفه اول هم کفرآمیز است وناشی از جهل وتعصب. ۲- ستایش افراطی اهل بیت ومساله امامت بهعنوان یک امرارثی مخالف با بسیاری از آیات قرآنی است که میگوید فقط عمل صالح، نه نسب. ۳- عقیده به عصمت المثنای اسطوره ساسانیان راجع به پادشاهی است. ۴-مهدویت یعنی کشاندن اذهان مردم به بیراهه و آنها را دستخوش موهومات ساختن. ۵- اونظریه شیعه را راجع به امامت نقیض دموکراسی واقعی میداند: ازنظر شیعهشان امام برتر از آن است که بتوان انتقاد یا سرزنش کرد اوخود معیار نیک وبد است. اورهبر روحانی است اوفراتر از پاپ است الذا نماز وروزه وحج وزکات بدون سرسپردگی به امام سودی ندارد الذا قوای انتقادی انسان را بلا اثر میگذارد وهرگونه تمایلی را در او برای ایستادن در برابر بیداد وفساد میکشد. بدین سان تشیع عقل را فلج میسازد وذهن را ازکار میاندازد چه برای خلیفه یا امام یاسلطان، قدرت بی حدو اندازه قائل است تاهر کاری که دلش خواست بکند وهیچ کس حق اعتراض در برابر اونداشته باشد تاچه رسد که براو بشورد، حتی از ستمی که براو میرود دو بر نیاورد زیرا همواره حق با امام است. به این ترتیب عقیده شیعه به نظر امین نقیض دموکراسی واقعی است که سلطه رابرای مردم و به نفع مردم قائل است وخلیفه وامام راخادم خلق میسازد تا اگر روزی به آنان خدمت نکردند دیگر سزاوار تکیه زدن به اریکه قدرت واعتبار نباشند. ۶-در مورد عمل به تقیه آن راروش مفید میشمارد که ائمه یا برای حفظ موجودیت پیروانشان در عهدرژیم های متخاصم به آن متوسل شدهاند یا برای تجهیز مخفیانه آنان برای شوراندن برخلفا. امین این شیوه را نقطه مقابل وبهتر از روش خوارج میداند.
اهم انتقادهای امین: الف) سخن از رابطه بین حکومت کنندگان وحکومت شوندگان ب) حق پیروان دراعتراض وشوریدن بر حکام مستبد ج) تأثیر عقاید دینی بر فرهنگ سیاسی
پاسخ شیعه به انتقادهای نوین ومعاصر ینی چون امین، رشید رضا وآلوسی یا ۲ گروه از شیعیان در مقام دفاع وپاسخ به اهل سنت:
گروه اول که بحثها وبرهآنهای قدیم را پیش میکشند میتوان به آنها صفت اسکولاستیک داد، هم در ذهنیت وهم در روش عمیقاًسنتی اند. گروه دوم به مسائل عمده تری از رهگذر دین بین فردو دولت میپردازند که به آنها”اهل تجدید نظر”یا”کما بیش تجدید نظر طلب”(رویزیو نیست) می گویند که تحصیل کرده هستند وریشه در فرهنگ اسلامی دارند. محققان اسکو لا ستیک مانند عبدالحسین شرف الدین موسوی (رهبر جامعه شیعی لبنان) وامام موسی صدرکه درسال ۱۹۶۱ جانشین اوشد ومحمد حسین کاشف الغطا (متولد عراق) وعلامه امینی (عبدالحسین صاحب الغدیر) نمایندگان اهل تجدید نظرهم محمد جواد مغنیه، مرتضی مطهری وعلی شریعتی رامیتوان نام برد.
نتایج حاصل از تجددخواهی شیعه درارتباط باتسنن درعصر نوین:
- ملایم تر کردن انتقاد ازسه خلیفه اول توسط محققان شیعه ۲- جایز ندانستن سب ۳ خلیفه وتخطی ازقرآن ومخل وحدت اسلامی ۳- انتقادت از ابوبکر وعمر جداشده وبیشتر به سمت عثمان رفته چرا که اواز بنی امیه بوده وسیاست های نژاد گرایانه وقوم وخویش دوستی در پیش گرفته بود. ۴- از مجاهدتهای عمر در گسترش قدرت دولت نوخاسته اسلامی درفتوحات نظامی ستایش میکنند. ۵- به جای پرداختن به صفات فوق طبیعی امام علی (ع)، درصفات طبیعی وانسانی ایشان تصریح میشود. ۶- ائمه بیشتر به خاطر سیاستمداری یابه خاطر واقع بینی سیاسی ویابه خاطر بینش انقلابی ستایش میشوند. ۷- تمایل روز افزونشیعه از تکروی به دامن کشیدن از اکثریت بر خطا (همرنگی با جماعت ومبارزه علیه دشمنان مشترک)
آثار ونتایج حاصل از تجدد خواهی اهل سنت:
تجددخواهی سنی جدا ازتاکید بروحدت اسلامی بهعنوان هدفی مهم ومشترک میان همه مسلمانان، دوتحول هم در حوزه مهم از تفکر دینی ببار آورده بود ۱- نخست در اصل اجتهاد یا کار برد قضاوت فردی ۲- ربط دادن (تاریخ) گذشته به مسائل مبتلا به امروز اسلام (ارزیابی مجدد تاریخ گذشته)
نظراهل سنت وشیعه در مورد اجتهاد:
شیعه اجتهاد راوظیفه حتمی وعینی علما میداند که بدان وسیله باید احکام فرعی شرعی را از کتاب (قرآن) وسنت واجماع بیرون بکشد، حال آنکه اهل سنت باب آن را از قرن سوم مسدود اعلام داشته و آن راانحرافی که منتهی به تشتت فکری وعملی و قانونی میگردد میشمردند. بعدها که ظهور ایدئو لوژی دولتی، به صحه نهادن علمای دین برای قبول عام یافتن یک مساله نیاز پیدا کرد عامل مساعد دیگری به نفع اجتهاد پدیدار شد. حکومتها به علما فشار میآوردند که با توسل به اختیارات وجوازات اجتهاد، مسائل را توجیه کنند.
نکته: تا زمانی که نظر گاه شیعه وسنی درباره ۲ منبع از ۴ منبع استنباط احکام فرق دارد پذیرفتن فواید اجتهاد از سوی سنیان فی نفسه چندان پیامدی ندارد. اهل سنت، قیاس واجماع راقبول دارند وشیعه قیاس را رد میکند و به جایش عقل را می شناند واعتبار اجماع را اشتمالش بر حضور یا رأی امام موکول میگرداند.
ارزیابی مجدد تاریخ گذشته در تحول تجدد خواهی اهل سنت را توضیح دهید؟
نشانه هرگونه اندیشه اصیل در میان سنیان معاصر، بازنگری انتقادی گذشته بوده به قصد بازشناسی ناسجیدگی های عملی، تخمینهای غلط وتمیم های بی پایه ای که حاکم بر داوری سنیان درباره بعضی از شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام بوده است. این گونه بازنویسی تاریخ اسلام معمولاً بانام محقق ومنتقد معاصر مصری طه حسین قرین است که همواره درباره رهبرد (دکارتی) خودبه منابع تاکید کرده است. مشهورترین نتیجه این آثار، بازنگری معینی به اعمال مثبت ومنفی مردانی چون ابوبکر وعمر است که رفتارشان همواره فراتر از چون وچرا قلمداد شده بود. این امر دلالت بریک عقب نشینی ازموضع معهود چند قرنه اهل سنت دارد که صحابه پیامبر را دارای شخصیتهای خطا ناپذیر میانگاشته است نتیجه دیگر این بازنگری به گذشته، رمانتک سازی تاریخ صدر اسلام است که قهرمانهای آشنای تسنن وتشیع هر دو ازآن بهرمند گردیدهاند.
فتوای شیخ محمود شلتوت در همسخنی شیعه وسنی؟
احیای اجتهاد ومکتب جدید بازنگری تاریخی در میان سنیان باعث شد تادرسال ۱۹۵۹ شیخ محمود شلتوت فتوایی صادر کرد که حکم به جواز پیروی از فقه شیعه میداد. این به معنای به رسمیت شناختن تشیع در ردیف چهار مذهب فقهی اهل سنت بود. هنگام صدور این فتوا بیش از ۹۰۰ سال بودکه مطالعات ومعارف شیعی در برنامههای درسی دانشگاه الازهر قرار نگرفته بود بدین سان فتوای شلتوت بیشتر ازآنکه یک مورد ساده از اصلاح برنامه درسی باشد، نماینگر یک نقطه عطف روانشناختی بود. این فتوا که عنوان “اسلام، دین وحدت”دارد دارای دو مقدمه درتوجیه آن است یکی تاریخی، دیگری صلاح اندیشانه یا اصالت عملی. بحث تاریخیش یادآور روح احترام ومدارای متقابلی است که روابط مذاهب فقهی را در قرون اول اسلام دربر گرفته بود اما متاسفانه وقتی شیوه انفرادی اجتهاد درمیان آمد، توافق فقهی تبدیل به تعارض وخصومت گردید ازآن پس اجتهاد دستخوش اغراض شخصی وعامل تفرقه گردید وبعدها به دست دشمنان استعمارگر مورد سوءاستفاده قرار گرفت وهرگروه از مسلمانآنها را در برابرگروه دیگر قرار میدادند وبین آنها خصومت دشمنی ایجاد میکردند. بحث دوم شلتوت تخطئه تعصب است وتاثیر زیان بار عملی آن بر جست وجوی بهترین راه حل ممکن برای مشکلات اجتماعی مبتلا به مسلمانان. وی میگوید مذاهب فقهی باهر مشربی که دارند اکنون باید آماده باشند که هر رأی واندیشه ای راکه درتحکیم مبانی اسلام موثرتر است ورفاه خانواده واجتماع رابهتر تأمین میکند، ازیکدیگر بپذیرند. برای نمونه فتوای خود را در دفاع از رأی شیعه که منکر اعتبار “طلاق معلق”و ۳ طلاقه در یک مجلساند، بیان میکند. و به دنبال فتوای دیگر ایشان وسائل الشیعه شیخ حر عاملی ومجمع البیان شیخ طبرسی به تائید الازهر میرسند. این اقدام مرهون برداشت معتدل شلتوت از اسلام وفعالیت های دارالتقریب (مجمع آزادی) درقاهره مصر است.
+ تهیه کننده: آقای هادی کیخاییراد
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی
اختصاصی وبسایت جهانسوم