یادداشت‌ها و مقالات شخصی

معرفی کتاب انقلاب اسلامی و انقلاب‌های جهان

انقلاب

در لغت به معنی برگشتگی، تغییر و تبدیل و تحول و تغییر ماهیت می‌باشد؛ اما در معنای اصطلاحی، دارای کاربرد فراوان و تعابیر و تعریف‌های مختلفی است.

شهید مطهری انقلاب را چنین تعریف می‌کند:

انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود، برای ایجاد نظمی مطلوب. به‌این‌ترتیب معلوم می‌شود که ریشه هر انقلاب دو چیز است: یکی نارضایتی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب.

کودتا

برانداختن غیرقانونی حکومتی باقدرت نظامی، به دست افرادی که بخشی از حکومت را در اختیاردارند. در کودتا اقلیتی مسلح و مجهز با پشتیبانی نیروی نظامی در مقابل گروه حاکم بر جامعه به پا می‌خیزد و وضع موجود را به نفع خود تغییر داده، قدرت را به دست می‌گیرد.

کودتا در ((برانداختن حکومت)) با و تغییر بعضی قوانین با انقلاب مشترک است. ولی در بسیاری موارد با انقلاب تفاوت دارد و موارد زیر ازجمله این تفاوت‌هاست:‌

  1. انقلاب یک حرکت مردمی است و از متن جامعه برمی‌خیزد، ولی کودتا به دست افراد معدود، از بالا و بیشتر نظامی، رخ می‌دهد و ریشه مردمی نداشته، اغلب از حمایت بیگانگان برخوردار است.
  2. انقلاب تغییرات اساسی و بنیادی در جامعه ایجاد می‌کند در حالی که کودتا به رهبران یا بعضی قوانین، محدود می‌شود.
  3. رهبر انقلاب با توجه به وی‍گیهای معینی تعیین می‌شود و درنوع اسلامی آن، باید دارای امتیازات ارزشمندی از قبیل عدالت، شجاعت، بینش سیاسی و… نیز باشد، در حالی که انتخاب رهبر در کودتا بر پایه زور یا مراتب نظامی استوار است.
  4. در انقلاب، رهبران به دنبال اهدافی مقدس، همچون: عدالت اجتماعی و … هستند، درحالی که هدف رهبران کودتا فقط به دست گرفتن قدرت است.
  5. در انقلاب روند منازعه سیاسی طولانی است و یک قدرت متمرکز برای بدست گرفتن قدرت وجود ندارد، در حالی که منازعه کوتاه مدت و به دست گرفتن سریع و به زور از خصوصیات کودتاست.

شورش

نارضایتی منطقه ای و مقطعی گروه محدودی از افراد جامعه که خواستار تغییر بخشی از سیاست‌های حکومت هستند. این پدیده اغلب فاقد برنامه، مکتب و رهبر مشخص می‌باشد.

اصلاح (رفرم)

تلاش برای تغییر تدریجی ساختار سیاسی جامعه، به دور از خشونت و حدالامکان استفاده از نهادهای قانونی است. تفاوت اصلاحات با انقلاب نیز در اهداف، ارزش‌ها، جایگاه تاریخی و … است.

نهضت

حرکتی دراز مدت که ممکن است انقلاب بخشی از آن باشد.

انقلاب مخملی

ترکیبی از انقلاب و اصلاحات که در آن اهداف انقلابی با روش‌های اصلاح طلبانه دنبال می‌شود. ویژ‍گی این نوع از انقلاب‌ها عملیات روانی گسترده ای که پیش از انجام کار، توسط ابرقدرت‌ها و رسانه‌های غربی صورت می‌گیرد.

انقلاب تغییرات عمده و ناگهانی در ساختار قدرت سیاسی ایجاد می‌کند و موجب دگرگونی اساسی در روند حکومت، مبانی رسمی حاکمیت، مشروعیت و نظم اجتماعی می‌شود، در حالی که در سایر تحولات اجتماعی همانند کودتا، انقلاب مخملی، شورش و اصلاح، هدف تخریب و بازسازی ساختار سیاسی اجتماعی نیست، بلکه نوعی اعتراض خشونت آمیز به وضع موجود است.

اصلاح طلبان مسؤل مشکلات جامعه را نه نهادهای حاکم بلکه افراد می‌دانند.

گونه‌های انقلاب

ازیک دیدگاه، انقلاب‌ها به دو دسته اجتماعی و فردی تقسیم می‌شوند:

انقلاب‌های اجتماعی

باعث تغییر و تحول در سطح کل جامعه می‌شود و انواع گوناگونی دارد: در زمینه صنعت، انقلاب صنعتی انگلستان. در عرصه علم و فرهنگ، رنسانس و اصلاح مذهبی؛ و انقلاب اسلامی ایران که از جهات گوناگون موجب دگرگونی جامعه شد.

انقلاب‌های فردی

تغییر و تحول در فرد و نه جامعه. انقلاب فردی شامل دو نوع انسانی و حیوانی است. انسانی توجه فرد به کمال و مبداء الهی است و حیوانی توجه فرد به خواسته‌های دنیوی می‌باشد.

مراحل انقلاب

  1. مرحله تکوین

هیچ انقلابی ناگهان پدید نمی‌آید، بلکه زمینه‌های آن به تدریج شکل می‌گیرد و درمسیر طولانی خود به مرحله انفجار می‌رسد: ابتدا نارضایتی از وضع موجود در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، مذهبی و … به وجود می آیدو سپس انقلابی برگشت ناپذیر شکل می‌گیرد. عوامل غیر محسوسی مانند رهبری، نوع ایدئولوژی انقلابی و شدت و ضعف نارضایتی از وضع موجود نیز در به وجود آمدن انقلاب‌ها مؤثر هستند.

انقلاب در زمان و مکانی شکل می‌گیرد که شرایط دو قطبی بر جامعه حکمفرما باشد؛ یعنی گروه‌های اجتماعی از سیستم سیاسی حاکم بر جامعه جدا شده، در مقابل آن بایستند. این دوگانگی قدرت در جامعه سبب می‌شود که با زیر سؤال رفتن مشروعیت قدرت سیاسی، نهادهای سیاسی ضعیف شده، نتوانند خواسته‌های جامعه را برآورند. بروز شکاف میان گروه‌های اجتماعی و نهادهای قدرت،‌ ادامه اوضاع در کشور با مشکل روبه رو می‌کند.

عوامل بسیاری، شرایط لازم برای ایجاد، شکل گیری و وقوع انقلاب را آماده می‌کنند؛ ازجمله: فقر طبقات اجتماعی، فساد در هیئت حاکمه، ایجاد خفقان و سلب آزادی‌های فردی و اجتماعی و … .

  1. مرحله تخریب

دوقطبی شدن جامعه، نارضایتی مرد را از وضع موجود و … به تنهایی منجر به انقلاب نمی‌گردد، بلکه در چنین حالتی ممکن است نوع دیگری از تغییر و تحول از قبیل کودتا، اصلاح، شورش صورت پذیرد. پیشرف یا عدم پیشرفت انقلاب در چنین زمانی به سه رکن اصلی یعنی مردم، رهبری و مکتب بستگی دارد؛ به عبارت دیگر، شرط لازم برای وقوع انقلاب، نارضایتی عمیق و وسیع مردم و شرطهای کافی آن، رهبری، سازماندهی مردم و ایدئولوژی است.

رهبری نقش فوق العاده مهمّی در پیروزی انقلاب دارد؛ زیرا زهبری یکی از ارکان مم انقلاب است و به همین جهت باید شناخته شده و دارای مقبولیت اجتماعی باشد تا بتواند حرکت مردمی را به شیوه مطلوبی هدایت کند.

از دیگر ویژگی‌های انقلاب در دوران پیروزی مشخص شدن ایدئولوژی انقلاب است. ایدئولوژی انقلابی باید هدف انقلاب، وسایل و شیوه‌های رسیدن به هدف و ارزش‌های مطلوب جامعه را مشخص نموده، جوابگو باشد.

  1. مرحله سازندگی

با پیروزی انقلاب، گام سازندگی که بسیار مشکل تر است آغاز می‌شود. دراین مرحله انقلابیون با مشکلات گوناگون روبه رو می‌گردند. از مهم‌ترین این مشکلات، پذیرش مسؤلیتهای اجرایی نظام جدید سیاسی است؛ زیرا بیشتر نیروهای انقلابی تجربه اجرایی ندارند. همچنین سقوط یک حکومت به منزله از میان رفتن کامل ماشین دولتی نیست و نیروهای انقلابی با بوروکراسی به جا مانده از رژیم قبلی مواجه هستند.

انقلاب از دیدگاه غرب

  1. دیدگاه غرب

بیشتر دانشمندان غربی، سیاست را منحصر به امر حکومت می‌دانند. در نتیجه بخش عمده ای از بحث‌های آنان درباره عوامل انقلاب، علل تغییر حکومت‌ها را در بر می‌گیرد؛ و از آنجا که دگر گونی‌های اجتماعی را در تغییرات حکومتی می‌دانند، جابه جایی گروه‌ها یا حاکمان درون قدرت را نیز انقلاب میشمرند.

۱/۱. دیدگاه افلاطون

افلاطون در کتاب (جمهوریت) نظریه خاص خود را درمورد انقلاب بیان داشته و معتقد است طمع ورزی و تجمل پرستی افراد و جامعه باعث حمله به خاک همسایگان می‌شود و آن‌ها نیز مجبور یه رویارویی خواهند شد؛ در نتیجه، حکومت دچار تغییر و تحوّل خواهد گردید. به همین جهت، او نوع خاصی از تعلیم و تربیت روحی و جسمی را برای فرمانروایان و مجریان در آرمانشهر بیان می‌دارد. وی علت اصلی یروز نافرمانی، شورش و انقلاب در حکومت مطلوب خود را، نبود تعلیم و تربیت روحی صحیح می‌داند.

۲/۱. دیدگاه ارسطو

ارسطو که او را بنیانگذار حقیقی مطالعه انقلاب‌ها به شمار می‌آورند، علت اصلی انقلاب را آرزوی برابری و رفع نابرابری می‌داند.

عواملی که ارسطو آن‌ها را بعنوان عوامل فرعی انقلاب‌ها می‌داند عبارت‌اند از گستاخی، ترس، تحقیر، نفع طلبی، ناسازگاری میان افراد حکومت و … . هریک از این عوامل نوعی نابرابری به شمار می‌آیند. مراد از نابرابری آن است که افرادِ نابرابر، به یک چشم نگریسته شوند یا میان افرادِ برابر، نابرابری باشد. از نظر ارسطو، هدف انقلاب ممکن است تغییر سازمان و شکل حکومت، تغییر رهبران حکومت، تغییر بخشی از سازمان حکومت و … باشد.

۳/۱. دیدگاه ماکیاولی

ماکیاولی را به دلیل عقاید سیاسی خاص، در غرب پدر نظرات سیاسی جدید خوانده‌اند.

ماکیاولی حیله و تزویر و رواداشتن هر شیوه ای حتی منافی اخلاق، شرف و عدالت، برای نیل به هدف سیاسی لازم می‌شمرد. به عقیده او سیاستمدار برای جلوگیری از سقوط حکومت باید قوی، واقع بین و جدّی باشد وبرای نیل به مقصود، همه چیز اعم از مال، جان، بزرگ و کوچک را صرف قوای نظامی کند وتمام قوای نظامی و نیروی مادی و معنوی مردم را برای جهانگیری به کار برد. به اعتقاد وی اگر شهریار مایل به ادامه سلطنت است باید فضیلت را کنار نهد وگرنه دچار دردسر خواهد شد. بنابر این باید شجاعت را از شیر و حیله گری را از روباه بیاموزد تا بتوتند خطرات را از خود دور سازد.

۴/۱. نظریه کارکردگرا – ساختاری

این نظریه برگرفته از دیدگاه‌های ((چالمرز جانسون)) است.

نظریه کارکردگرا – ساختاری، سه دسته عوامل را برای وقوع انقلاب لازم می‌داند که عبارت‌اند از: فشارهای ناشی از نظام اجتماعی نامتعادل، انعطاف ناپذیری نخبگان و توسل به خشونت، عوامل شتابزا که موجب تسریع در روند انقلاب می‌شوند.

۵/۱. نظریه عامه مردم یا جامعه توده وار

این نظریه که از تئوری‌های مهم انقلاب است، مربوط به ((هانا آرنت)) و ((ویلیام کورن هارز)) می‌باشد. این دو نظریه پرداز معتقدند عواملی که ثبات اجتماعی را در جامعه گسترش می‌دهند، می‌توانند در جوامع دیگر نیز مؤثر باشند و نبود آ عوامل منجر به بی ثباتی می‌گردد.

۶/۱. نظریه افزایش انتظارات

این نظریه توسط ((دوتوکویل))، ((برینتون)) و ((دیویس)) مطرح شده است. بر اساس نظر این گروه، احتمال بروز انقلاب زمانی بیشتر است که پس از یک دوره طولانی رشد اقتصادی – اجتماعی، دوره ای کوتاه از رکود اقتصادی – اجتماعی و بازگشت شدید اوضاع بروز کند. وقتی شرایط امور از بد به بدتر می‌گراید، انقلاب رخ نمی‌دهد، بلکه درشرایط رو به بهتر شدن اوضاع، احتمال انقلاب بیشتر است. همچنین اگر به مردمی که یک دوره طولانی ظلم و خفقان را تحمل کرده‌اند کمی آزادی داده شود، علیه دولت به پا خاسته، زمینه‌های ایجاد انقلاب را فراهم می‌آورند.

۷/۱. تئوری سرکوب غرایز

عده ای از نظریه پردازان این تئوری را از عوامل انقلاب می‌دانند. از دیدگاه این نظریه پردازان که ((سوروکین)) رهبر آن‌هاست، وقتی ارزش‌های مورد قبول جامعه وحدت و یکپارچگی خود را از دست بدهند انقلاب به وجود می‌آید. به نظر او در طول انقلاب در زندگی فردی و اجتماعی تغییراتی گسترده ایجاد می‌شود. سرکوب شدن غرایزی همچون غذایی، دارائی، صیانت نفس، آزادی و اظهار وجود از علل انقلاب می‌باشد.

  1. دیدگاه شرق

تحلیل شرق از انقلاب، بیشتر اقتصادی است. دانشمندان شرقی معتقدندریشه همه‌ی انقلاب‌های جهان شکاف طبقاتی در جامعه است.

۱/۲. مارکس و انگلس

از نظر مارکس و انگلس تاریخ، سراسر مبارزه است؛ آن هم نه میان نژادها که میان طبقات جامعه. تغییر یک سیستم تولید به سیستمی دیگر سبب بروز محدودیت‌های سیاسی میشودکه به انقلاب می‌انجامد. انقلاب پدیده ای اجتناب ناپذیر، مطلوب و مهم‌ترین عامل تکامل و تحول جامعه است.

۲/۲. لنین

این نظریه به عقاید مارکس شباهت دارد. با این تفاوت که: سازماندهی انقلاب و هدایت بسوی پیروزی فقط با کمک حزب پیشرو. سخن اصلی او این بود که در جامعه ای که سرمایه داری در آن توسعه کامل نیافته، ولی طبقه کارگر رو به رشدی دارد، در صورت آماده بودن سایر شرایط، وقوع انقلاب با رهبری پرولتاریا امکان پذیر است.

۳/۲. مائو

مائو همانند مارکس و لنین دیکتاتوری پرولتاریا را پذیرفته بود. با این تفاوت که برای او پرولتاریا عبارت بود از کارگران کشاورز نه از کارگران شهری. نظریات وی درباره تداوم انقلاب تا حدودی با عقاید لنین تفاوت داشت.

  1. دیدگاه اسلام

۱/۳. ضرورت تشکیل حکومت اسلامی

اسلام وجود حکومت را یکی از ضروری‌ترین نیازهای جامعه معرفی نموده و برای آن راهکارهایی ارائه کرده است. در این زمینه افزون بر دلایل عقلی مبنی بر ضرورت حکومت، آیات و روایات متعددی وجود دارد که درآنها خداوند متعال و ائمه معصومین (ع) حاکم اسلامی را تعیین نموده و مردم را بر اطاعت از آن واداشته‌اند. ازجمله خداوند می‌فرماید:

یا ای‌ها الذِینَ آمنوا اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الأَمرِ مِنکم.

(نساء:۵۹)

پیشوایان اسلام همچون اسوه والگو، در دوران حیات خود، به محض فراهم شدن شرایط، اقدام به تشکیل حکومت می‌کردند.

۲/۳. ویژگیهای حکومت اسلامی

حکومت اسلامی دارای ویژگیهایی است که آن را از سایر حکومت‌ها متمایز می‌کند که عبارت‌اند از: پیوستگی دین و سیاست – حکومت خدا بر مردم – استنباط احکام – کرامت و حریت انسان – پذیرش سازمان دولت

۳/۳. اختیارات و وظایف حاکم اسلامی

برخی قوانین اسلام، بدون تحقق حکومت قابل اجرا نیست؛ ماننده: قوانین مالی، احکام دفاع، احکام حقوقی و جزایی و… .

قوانین مالی اسلام نه فقط برای بر طرف کردن نیازهای اولیه افراد نیازمند، بلکه برای اداره یک کشور اسلامی است؛ هماننده: خمس، زکات، وقف، جزیه و … .

دفاع از حریم دین، تمامیت ارضی و استقلال مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام.

قضاوت و رفع اختلافات، اجرای حدود الهی از قبیل حدود، قصاص، دیات، ازدواج، طلاق و… نیز از شئون حکومتی امام و ولی امر مسلمین است.

از دیگر وظایف حکومت اسلامی اجرای احکام عبادی مردم است. بسیاری از مسائل مربوط به نماز، روزه، حج و… از شئون حکومت اسلامی می‌باشد. برپا کردن نماز جمعه، اثبات رؤیت هلال ماه، تعیین روز عید قربان و… مربوط به حاکم اسلامی است.

۴/۳. ویژگیهای حاکم اسلامی

هدف‌های والای حکومتِ اسلامی، چنان می‌نماید که حاکم اسلامی باید از شرایط ویژه ای بر خوردار باشد. ماننده: اعتقاد به دین مبین اسلام، تعقل، فقاهت، عدالت، تقوا، حسن تدبیر و مدیریت

۵/۳. نقش مردم در حکومت اسلامی

نقش مردم در حکومت اسلامی چندان است که بدون آن، تحقق ولایت و حکومت میسر نخواهد بود. همچنین پذیرفتگی نظام اسلامی به پذیرش حکومت از طرف مردم است؛ یعنی پیامبر یا امام و یا ولی فقیه در صورتی می‌توانند اعمال ولایت کنند که مردم اطاعت از آنان را بر خود لازم بدانند. پس مردم در فعلیت بخشیدن و کار آمدی ولایت و حکومت نقش اصلی دارند.

در زمان غیبت نیز هر زمان مردم بر رهبران الهی گرد آمدند، آن‌ها کوشیدند حکومت تشکیل دهند. نمونه بارز آن نقش مردم در پیروزی انقلاب اسلامی بود که به تشکیل حکومت اسلامی انجامید.

زمینه پیدایش انقلاب اسلامی

۱. درگذشت آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی، غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اصلاحات آمریکایی شاه و همه پرسی بهمن ۱۳۴۱، فاجعه مدرسه فیضیه، محرم ۴۲ و سخنرانی امام در عاشورا، قیام پانزده خرداد، کاپیتالاسیون و آغاز مرحله جدید مبارزه، مبارزه در تبعید، ویژگیهای مبارزه امام (ره))

الف) مبارزه امام مبتنی بر مکتب اسلام بود. به همین جهت هیچ شباهتی به انگیزه‌های سیاستمداران حرفه ای نداشت.

ب) ویژگی دیگر مبارزه ایشان پیوند دین با سیاست بود.

ج) پیش از امام، مبارزان سیاسی شجاعت مخالفت با شاه را نداشتند، حال آنکه امام شخص شاه و دربار را عامل همه فسادها و خیانت‌ها و کشتارها می‌دانست.

د) امام، آمریکا را عامل همه بدبختی‌ها و گرفتاری‌های مردم می‌دانست؛ همچنین وابسته نبودن مبارزه اسلامی به قدرت‌های جهانی را اعلام کرد.

ه) مخاطبینِ امام، همه مردم وحامل پیام او، روحانیون بودند.

و) مبارزه مقدس اسلامی امام از موضع فقاهت و مرحعیت، تحولی عمیق در حوزه‌ها پدید آورد؛ به گونه ای که فعالیت‌های سیاسی در حوزه‌ها امری متعارف شد.

نقاط عطف انقلاب اسلامی

۱. شهادت فرزند امام، قیام نوزده دی قم، قیام ۲۹ بهمن تبریز، چهلم‌های پی‌درپی، عید فطر ۵۷، کشتار هفده شهریور ۱۳۵۷، هجرت امام به فرانسه، محرم؛ ماه پیروزی خون بر شمشیر، ورود امام به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی

ارکان انقلاب اسلامی

برای شکل گیری انقلاب، به یک عنصر فکری و دو عامل انسانی نیاز است. عنصر فکری، ایدئولوژی و مکتبی است که انقلاب بر آن استوار می‌گردد؛ و عنصرهای انسانی نیز مردم و رهبری هستند. هرگاه این سه در کنار هم قرار گیرند و جهت گیری یکسان داشته باشند، انقلاب شکل می‌گیرد.

  1. اسلام

اسلام طی قرن‌ها دین اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران بود. اسلام بر خلاف تبلیغات گسترده ای که بر علیه آن می‌شد، سرانجام قدرت خود را نشان داد و رژیم ستمشاهی را در هم فرو ریخت و دست بیگانگان را از این کشور کوتاه کرد و به شرق و غرب نمایاند که تنها مکتبی که می‌تواند مردم را از سلطه آن‌ها برهاند اسلام است.

  1. رهبری

یکی از ارکان انقلاب چه قبل و چه بعد از پیروزی، رهبری است. تفاوت رهبری در انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر در آن است که در آن انقلاب‌ها، بیشتر سیاستمداران حرفه ای با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبری قرار می‌گیرند، در حالی که در انقلاب اسلامی، فردی که از ویژگی‌هایی همچون: فقاهت، عدالت، علم، معرفت، مدیریت، تدبیر و … برخوردار است به رهبری انتخاب می‌شود.

  1. مردم

درست است که مکتب مردم را می‌سازد و رهبری مردم را هدایت می‌کند، ولی نقش مردم، آن هم به معنای عام کلمه (یعنی افراد منهای شهرت، عنوان و امتیاز) را هرگز نباید نادیده گرفت.

اهداف انقلاب اسلامی

  1. احیای اسلام

الف. زنده کردن اسلام و احکام آن

ب. تلاش برای برقراری حکومت جهانی اسلام

  1. گسترش عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی برقراری عدل و داد در جامعه است که برترین هدف اجتماعی ارسال پیامبران الهی و ارمغان آوران کتب الهی برای بشر است.

  1. استقلال و آزادی

از هدف‌های اصلی انقلاب اسلامی، رسیدن به ((استقلال و آزادی)) است.

  1. تعلیم وتربیت و تزکیه انسان‌ها

تعلیم به معنای آموزش و تبلیغ احکام الهی در جامعه است؛ وتربیت آن است که انسان‌ها از جهت فکری و اخلاقی پرورش یافته تا به جایگاه والای ((خلیفه خدا در زمین)) که هدف آفرینش انسان است راه یابند. تعلیم و تزکیه جامعه انسانی از هدف‌های بلند پیامبر (ص) بوده، نظام جمهوری اسلامی نیز به پیروی از رسول خاتم (ص) این هف ها را پی می‌گیرد.

دستاوردهای انقلاب اسلامی

دستاورد سیاسی

الف. سیاست داخلی

  1. حکومت اسلامی برپایه ولایت فقیه
  2. سرنگونی استبداد ۲۵۰۰ ساله
  3. دست یافتن به استقلال و آزادی
  4. مردم سالاری دینی

ب. سیاست خارجی

  1. نه شرقی و نه غربی (ازاصول مسلم و خدشه ناپذیر حاکم بر سیاست خارجی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن تصریح شده است.)
  2. تحقیر آمریکا (جنایات آمریکا نسبت به مردم ایران چه قبل و جه بعد از انقلاب چندان است که امام خمینی (ره) از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد می‌کرد.)
  3. بیداری ملت‌های مسلمان

دستاوردهای فرهنگی

  1. استقلال فرهنگی
  2. تحول در مدرسه و دانشگاه
  3. زنده شدن جایگاه بانوان
  4. تحول در حوزه اجتماعی و اخلاقی

دستاوردهای اقتصادی

  1. حمایت از کشاورزی داخلی
  2. پیشرفت در صنعت پتروشیمی
  3. رشد صنعت خودرو
  4. ساخت سدهای پیشرفته
  5. تحولات چشم گیر در عرصه‌های گوناگون

دستاوردهای نظامی

  1. قطع دخالت آمریکا در امور نظامی ایران
  2. ایستادگی در برابر استکبار جهانی
  3. تشکیل سپاه و بسیج
  4. خود کفایی نظامی

دستاوردهای جهانی

  1. زنده کردن دوباره اسلام در جهان
  2. اثبات توانایی روحانیان در هدایت انقلاب
  3. احیای مذهب شیعه و وحدت میان شیعه وسنی

آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی

هیچ موضوعی در نظام هستی از سنت‌های الهی استثنا نیست. انقلاب نیز به عنوان پدیده اجتماعی مشمول این قواعد خواهد بود. سنت الهی بر این اصل استوار است که هر پدیده ای در معرض آسیب و تهدید قرار گیرد. منظور از آسیب عواملی درونی است که پدیده ای را به نابودی می‌کشاند. تهدید نیز فشارهایی است که از سوی عنصر یا عامل خارجی به آن تحمیل شده باعث سقوطش می‌گردد.

  1. نفوذ فرصت طلب‌ها
  2. روی آوردن به ضد ارزش‌ها
  3. تحجّر و مقدس نمایی (تحجّر به مفهوم انعطاف پذیری است)
  4. از دست رفتن روحیه انقلابی مردم
  5. اختلافات داخلی

نگاهی به انقلاب‌های بزرگ جهان و مقایسه آن‌ها با انقلاب اسلامی

یکی از راههای شناخت اهمیت و ماهیت انقلاب بزرگ اسلامی ایران، مقایسه آن با سایر انقلاب‌های بزرگ دنیاست. (چهار انقلاب بزرگ دنیا: ۱۷۸۹ فرانسه، اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، ۱۹۴۹ چین و ۱۹۶۲ الجزایر)

شرایط سیاسی

تمرکزقدرت سیاسی در دست شاه و درباریان، نبود مشارکت مردمی

شرایط اقتصادی

جنگ‌های متعدد، افزایش مالیات، بیکاری، نفوذ بیگانگان، استعمار

در ایران: (وضعیت و مطلوب اقتصادی، افزایش ناگهانی و سریع قیمت نفت، کاهش مالیات صنایع و حقوق کارکنان، افزایش حقوق کارگران و کارمندان، بخشودگی مالیات حقوق نظامیان و…)

شرایط نظامی

عدم روحیه و ابزار لازم بعلت جنگ‌های پی در پی و عدم وفاداری به نظام سیاسی

در ایران: (۵۷ سال بدون جنگ، توجه ویژه شاه به ارتش، خرید تجهیزات نظامی، برخورداری از سازمان مخفی پلیسی به نام ساواک)

حمایت‌های بین المللی

عدم شرکت کشورهای اروپایی در سرکوب نیروهای انقلابی، حمایت از درگیری‌های داخلی کشور، شکست روسیه از آلمان در جنگ جهانی اول، عدم همکاری هم پیمانانش بعلت فاصله مکانی، حمایت شوروی از نیروهای کمونیستی، عدم کمک از سوی آمریکا بعلت فساد حزب حاکم، حمایت آمریکا از ملی گرایان، طرفداری شوروی از کشورهای جهان سوم، موضع گیری کشورهای عضو اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد علیه استعمارگران

در ایران: (همکاری در کودتای ۳۲، امضای پیمان دفاعی، تبدیل به ژاندارم منطقه)

مقایسه ارکان قدرت اجتماعی در انقلاب‌های بزرگ جهان با انقلاب اسلامی

  1. مشارکت مردمی

((قدرت اجتماعی)) مفهومی است که در کنار ((قدرت سیاسی)) معنا پیدا می‌کند. قدرت سیاسی، قدرت حاکم بر جامعه و صاحب حاکمیت است که می‌تواند قوانین را وضع و اجرا کند. در حالی که قدرت اجتماعی ناشی از اتحاد و یکپارچگی کلیه گروه‌های اجتماعی و فعال است که بر پایه ارزش‌ها و باورهای مسلط و مشترک به نزدیک شده‌اند. قدرت اجتماعی در هر جامعه ای از سه رکن اصلی و پایه ای تشکیل شده است که از یکدیگر تفکیک پذیرند. این سه رکن عبارت‌اند از: مردم، رهبری و ایدئولوژی که هر سه مرحله انقلاب، به ویژه مرحله دوم یعنی هنگام پیروزی نقش مهمی ایفا می‌کنند.

الف. فرانسه

فرانسه در دوران انقلاب، نزدیک به ۲۵ میلیون نفر جمعیت داشت که اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها در روستاها زندگی می‌کردند. از دید جامعه شناختی، مردم فرانسه به طور کل به سه طبقه روحانیون، نجبا و طبقه سوم تقسیم شده بودند.

ب. روسیه

جامعه روسیه در طول دوران تزاری، همچون یک کشور کشاورزی و فئودالی شناخته شده بود که بیشتر مردم آن در روستاهای دور و پراکنده کشور، زیر سلطه فئودال‌ها مشغول کشاورزی بودند و تنها معدودی در شهرها می‌زیستند.

ج. چین

با بررسی روند پیروزی انقلاب چین، به دست می‌آید که به طور کل دو گروه در بر پایی و پیروزی انقلاب در آن کشور نقش مؤثر و تعیین کنده داشتند؛ کارگران و دهقانان.

هرچند کارگران هم در شروع و هم در تداوم انقلاب نقش داشتند، پایه کار حزب کمونیست چین، برخلاف انقلاب روسیه با تکیه بر روستاییان و دهقانان بود.

د. الجزایر

از ژوئن ۱۸۳۰ که نیروهای فرانسوی در خاک الجزایر مستقر شدند، نخستین هسته‌های مبارزه با استعمار گران هم شکی گرفت. اولین جنبش به رهبری ((شیخ عبدالقادر)) در الجزایر رخ داد. این جنبش استقلال طلبانه که از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۷ به پیکار با ارتش متجاوز فرانسه پرداخت، با اتحاد و همبستگی همه قبایل الجزایر غربی و مرکزی تشکیل شده بود در این زمان مبارزات ضداستعماری را در شمال آفریقا رقم زد.

خواستگاه اصلی انقلاب خونین آن کشور همچون فرانسه، روسیه و جین یک طبقه یا گروه خاص نبود؛ به عبارت دیگر، فقط بورژواها، کارگران و یا دهقانان نبودند که تنور مبارزه علیه سلطه گران فرانسه را گرم نگه می‌داشتند.

ه. ایران

وضعیت مشارکت مردمی در انقلاب ایران با انقلاب‌های فرانسه، روسیه و چین به طور کلی تفاوت داشت. از ویژگیها و امتیازات انقلاب اسلامی ایران بر سایر انقلاب‌های دنیا، حضور گسترده و یکپارچه مردم در آن است. بر خلاف کشورهای فرانسه، روسیه و چین؛ وهمانند الجزایر، انقلاب اسلامی ایران به یک شهر و یا طبقه وابسته نبود، بلکه همه اقشار مردم اعم از شهری، روستایی، کشاورزان، کارگران، کارمندان، بازاریان، روشنفکران، دانشگاهیان و … همگام و همزمان علیه رژیم پهلوی دست به قیام زدند و با اهدای هزاران شهید و جانباز به پیروزی رسیدند.

عاملی که با عث حضور گسترده مردم ایران در صحنه مبارزه شد، اسلام بود.

  1. رهبری

رهبری در عرصه انقلاب که در پی تغییر بنیادین و همه جانبه در تمام زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی است، اهمیت ویژه دارد. بدون حضور رهبر، حرکت‌ها و تلاش‌ها برای تغییر نظام، انسجام لازم را نخواهد یافت؛ در نتیجه انقلاب به شورش یا رفرم تبدیل خواهد شد.

وجود رهبر در هر سه مرحله از انقلاب برای هدایت مردم ضروری است. رهبری به دو صورت فردی و جمعی در انقلاب‌های مختلف ازجمله انقلاب‌های ایران و فرانسه نمودار شده که وع فردی آن موفق تر و مؤثرتر بوده است.

رهبر دارای سه نقش متفاوت است که هر کدام در یک مرحله از انقلاب رخ می‌نماید: ایدئولوگ یا بنیانگذار فکری انقلاب؛ رهبر یا فرمانده کل عملیات انقلاب (در زمان پیروزی)؛ معمار و سازنده جامعه پس از انقلاب. اگر هرسه در فردی جمع باشد، آن شخص، رهبری منحصر به فرد برای انقلاب می‌تواند باشد و مقبولیت و مشروعیت ویژه ای میان مردم خواهد یافت.

الف. فرانسه

با مطالعه انقلاب فرانسه می‌توان دریافت که چهره شاخصی که بتواند دارای همه ویژگیهای مربوط به رهبر باشد و در تمام مراحل، انقلاب را رهبری کرده و مورد پذیرش و مشروعیت لازم باشد، وجود نداشته است.

ب. روسیه

بررسی‌ها نشان می‌دهد که انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه از رهبری بی بهره بوده است. حرکت‌های انقلابی که در فوریه ۱۹۱۷ در روز جهانی زن و با مشارکت کارگران زن و سایر کارگران آغاز شد، بدون رهبری و دخالت هیچ یک از رهبران مارکسیستی و غیر مارکسیستی بود.

ج. چین

حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱ به رهبری ((مائو تسه تونگ)) که انقلاب کمونیستی ۱۹۴۹ را رهبری کرد، به همراه یازده نفر دیگر تشکیل شد. این افراد که از انقلابیون چین بودند، پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه به مارکسیسم گرایش یافتند و بر پایه آن مبارزات خود را سامان دادند.

د. الجزایر

در فرایند نهضت آزادیبخش الجزایر، رهبران چندی ظاهر شدند که از نظر فکری و ایدئولوژیک طیف وسیعی بودند؛ و برای رسیدن به خواست مشترکشان می‌کوشیدند. ((شیخ عبدالقادر الجزایری)) نمونهای از رهبران مسلمان بود که با تکیه بر مبانی اسلامی برای آزادی الجزایر از سیطره استعمار به پاخواست.

ه. ایران

رهبری در انقلاب اسلامی برخلاف فرانسه، روسیه و الجزایر، واحد و منحصر به فرد بود و هر سه نقش را در انقلاب ایفا نمود. امام خمینی (ره) ز سال ۱۳۴۲ و حتی پیش از آن، همچون ایدئولوگ و بنیانگذار فکری انقلاب، قیام علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد. ایشان پیش از اینکه قیام را آغاز کند، در جایگاه مرجع تقلید، رابطه معنوی با مردم برقرار کرده و میان اقشار مختلف مردم دارای محبوبیت بود.

  1. ایدئولوژی

ایدئولوژی در شکل گیری حرکت‌های انقلابی ضروریست؛ زیرا ایدئولوژی تنظیم کننده و ترسیم کننده ارزش‌ها و اعتقادهای حاکم بر جامعه است. بدون ایدئولوژی، جامعه انسجام لازم را برای حرکت گروهی و سرنگونی ارزش‌های حاکم و جایگزینی ارزش‌های مطلوب ندارد. در واقع ایدئولوژی، افراد و گروه‌های مختلف جامعه را به هم پیوند داده، حفظ می‌کند.

الف. فرانسه

حاکمیت مطلق در ایدئولوژی سیاسی، پیش از انقلاب فرانسه، ازآن خدا بود که با حکم پاپ‌ها به پادشاهان واگذار می‌شد. در واقع، پادشاهان مشروعیت خود را از کلیسا می‌یافتند.

به همین دلیل، حکومت خود را امانتی الهی می‌دانستند تا کسی نتواند به مقابله باقدرت آن‌ها برخیزد. بدین ترتیب، حکومت استبدادی با مشروعیت دینی بر مردم سلطه داشت.

ب. روسیه

از میانه‌های قرن نوزدهم، گروه‌ها و سازمان‌های گوناگون در روسیه فعالیت می‌کردند که ازجمله آن‌ها: پوپولیستها، سوسیالیست‌ها، لیبرالیست‌ها، مارکسیست‌ها و سوسیال دمکرات‌ها بودند. هر کدام از این گروه‌ها، ایدئولوژی خاص داشتند. در میان همه این گروه‌ها، سازمان مارکسیستی مشهورتر بود.

ج. چین

انقلاب چین بر دوش حزب کمونیست به رهبری ((مائو)) بود. ایدئولوژی و جهان بینی حاکم بر این حزب و در نتیجه انقلاب چین، مارکسیسم- لنینسیسم بود. پس از تشکیل حزب کمونیست چین و آغاز حرکت‌های انقلابی، اعضای حزب به ویژه مائو، سعی می‌کردند که تمام حرکت‌های انقلابی خود را با این ایدئولوژی تطبیق دهند و بر پایه آن سازماندهی کنند. این ایدئولوژی از انقلاب روسیه وام گرفته شده بود.

د. الجزایر

حرکت انقلابی الجزایر زاییده اندیشه و ایدئولوژی واحد و منسجم نبود؛ زیرا در این سرزمین طیف وسیعی از ایدئولوژی‌های رنگارنگ و گوناگون وجود داشت که مدعی هدایت و رهبری مردم بودند؛ ازجمله اسلام، ناسیونالیسم، سوسیالیسم و… .

ه. ایران

پس از پیروزی نهضت مشروطه، پادشاهان ایران بویژه رضا خان و پسرش محمدرضا پهلوی می‌کوشیدند که با الهام از لیبرالیسم غرب، جدایی دین از سیاست را در ایران تبلیغ کنند. آن‌ها با توجه به تاریخ پیش از اسلام، افکار ناسیونالیستی و ملی گرایانه را حهت توجیه سلطنت خود رواج می‌دادند.

انقلاب‌ها پس از پیروزی

از مراحل مهم و حساس انقلاب، مرحله بعد از پیروزی است؛ زیرا پس از این که انقلاب به پیروزی رسید ونهادهای نظام سابق را از میان برداشت، نوبت به سازندگی و تشکیل نظام جدید می‌رسد. اگر انقلابی دارای رهبری، برنامه ویژه برای نابودی نظام حاکم و ایدئولوژی مشخص باشد، به طور مسلّم پس از پیروزی دچار مشکل نخواهد شد؛ زیرا هر مکتب و ایدئولوژی دارای راه و رسمی برای زندگی دنیا و ابعاد گوناگون آن است و بر پایه آن می‌توان آرمانشهر خود را بنا نهد.

انقلاب فرانسه

الف. حاکمیت لیبرال‌ها

پس از پیروزی انقلاب فرانسه، میانه روها (لیبرال‌ها)، شامل بورژواها و سلطنت طلبان، قدرت را در دست گرفتند. توده مردم که نقش مؤثری در پیروزی انقلاب نداشتند، نتوانستند قدرت سیاسی را پس از انقلاب به دست بگیرند. بورژواها خواستار تغییرات بنیادین در فرانسه نبودند.

ب. به قدرت رسیدن رادیکال‌ها

لیبرال‌ها در دوران حاکمیت بر فرانسه، موفق به بعضی اصلاحات سطحی همچون لغو تقسیم بندی طبقاتی شدند؛ اما این کارها چندان مؤثر نبود و مردم فرانسه را راضی نمی‌کرد. گروه‌های روستایی و کارگران که پس از برافتادن زندان باستیل کم کم با نقلاب همراه شده بودند، از محافظه کاری مجلس و خیانت لوئی شانزدهم به انقلاب، به خشم آمده بودند.

ج. سرانجام انقلاب

انقلاب فرانسه که پس از پیروزی فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته بود، درسال ۱۷۹۳، با اعدام لوئی شانزدهم به حکومت جمهوری در آن کشور انجامید. پس از تشکیل حکوت جمهوری نیز، کشور آرام نیافت و رهبران انقلاب هرکدام، زمانی چند قدرت را در دست داشتند و اقدام به اعدام و نابودی همکاران خود نمودند. طی اینسالها هرج و مرج شدیدی بر فرانسه حاکم بود؛ تا اینکه سرانجام در سال ۱۷۹۹، ناپلئون بناپارت به قدرت رسید و دیکتاتوری فزاینده ای بر آن کشور حاکم کرد.

انقلاب روسیه

الف. حاکمیت لیبرال‌ها

چنان که گذشت، انقلاب روسیه در دو مرحله صورت گرفت. بعد از پیروزی در مرحله اول و برچیده شدن بساط استبداد تزارها، از آنجا که گروه‌های مارکسیستی نقش چندانی در آن نداشتند، لیبرال‌ها- وبه قول مارکسیست‌ها، بورژواها- با کمک مجلس ((دوما))، به ریاست شاهزاده ای به نام ((لووف)) به قدرت رسیدند. وی نیز از میان منشویکها که در آن زمان نسبت به بلشویک‌ها میانه روتر بودند، شخصی به نام ((کرنسکی)) را به نخست وزیری انتخاب نمود.

ب. به قدرت رسیدن رادیکال‌ها

پس از برکناری نیکلای دوم و به قدرت رسیدن لیبرال‌ها، مردم می‌پنداشتند که انقلاب به پیروزی کامل رسیده است. ولی پس از مدتی چون وضعیت اقتصادی و سیاسی روسیه بهبود نیافت، بلشویک‌ها به رهبری ((لنین)) خواستار برکناری دولت موقت ((کرنسکی)) و به دست گرفتن قدرت توسط کارگران و کشاورزان شدند. لنین که در این زمان شعارهای تندی به نفع کارگران و دهقانان می‌داد، رهبر رادیکالِ انقلابی شناخته شده بود. وی سرانجام در هفده اکتبر ۱۹۱۷ لیبرال‌ها را کنار زد و با کمک بلشویک‌ها قدرت را به طور کامل به دست گرفت.

ج. سرانجام انقلاب

اختلاف میان رهبران اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی که از دروان حیات لنین آغاز شده بود، با مرگ او شدت گرفت. پس از مرگ لنین سه نفر از رهبران بلشویک‌ها از سایرین مشهورتر بودند. این سه نفر در زمانی که حزب کمونیست تشکیل شده بود به نام رهبران حزب معروف بودند و شامل ((زینوویف))، ((کامنوف)) و ((استالین)) می‌شدند. در کنار این‌ها، تروتسکی نیز در حزب نفوذ داشت.

پس از مرگ استالین، رهبران دیگر شوروی بخشی از سیاست‌های او را تعدیل کردند، ولی تا اواخر دهه ۱۹۸۰، جنگ سرد میان روسیه و آمریکا با فراز و نشیب‌هایی ادامه یافت. سرانجام در سال ۱۹۹۰، اتحاد شوروی فرو پاشید و به پانزده کشور مستقل تبدیل شد؛ و روسیه جانشین رسمی شوروی سابق شد.

انقلاب چین

الف. حاکمیت گروه‌های انقلابی

در کشور چین بر خلاف فرانسه و روسیه، پس از پیروزی انقلاب، انقلابیون واقعی یا رادیکالی‌ها که همان کمونیست‌ها به رهبری مائو بودند، قدرت را به دست گرفتند. لیبرال‌ها در این کشور نتوانستد بر تخت قدرت بنشینند؛ زیرا انقلاب علیه خود آن‌ها و حکومتشان بود. ملی گرایان چین به رهبری ((سون یات سن)) و ((چیان کای چک)) که گرایش لیبرالی داشتند، پس از انقلاب ۱۹۱۱ میلادی قرت را به دست گرفتند.

ب. تحولات بعد از انقلاب و سرانجام آن

در اول اکتبر ۱۹۴۹، هنگامی که مائو در میدان ((تیان آن مِن)) (دروازه صلح آسمانی) پکن در پیشگاه جمعیت انبوه، تشکیل جمهوری خلق چین را اعلام کرد، او و همکارانش با مشکلات پیچیده ای رو به رو بودند.

مائو در سال ۱۹۷۶ درگذشت و پس از مدتی مائوزدایی آغاز شد. پس از مرگ مائو تا به امروز چین از نظر سیاسیتهای داخلی و خارجی دچار تغییر و تحولات مهمی شده وبه پیشرفتهای درخور توجهی نیز دست یافته است. چین امروزه نیز همچنان به ایدئولوژی کمونیسم وفادار مانده است.

انقلاب الجزایر

الف. حاکمیت گروه‌های انقلابی

پس از خروج فرانسه از الجزایر و دستیابی به استقلال، کسانی که در رأس نهضت استقلال طلبانه قرار داشتند به قدرت رسیدند. ابتدا ((فرحت عباس)) به عنوان رئیس جمهور برگزیده شدو ((احمد بن بلّا)) نیز جایگاه نخست وزیری را بدست آورد. وی اعضای کابینه خود را از میان افسران پیشین نهضت مقاومت برگزید.

ب. تحولات پس از انقلاب و سرانجام آن

جامعه الجزایر پس از کسب استقلال، بیشتر شبیه یک سرزمین غارت شده بود تا یک نظام سیاسی؛ زیرا طی ۱۳۰ سال حضور یغماگران فرانسوی در این کشور، تمامی جایگاه‌های کلیدی و امور فنی، مدیریت، پزشکی و بهداشتی و سایر امور تخصصی را در انحصار گرفته بود.

مردم مسلمان الجزایربا الهام ازانقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۹ درانتخابات شهرداری‌ها و سپس انتخابات پارلمانی با رأی قاطع، جبهه نجات اسلامی به رهبری عباس مدنی را که خواهان حکومت اسلامی بودند به نمایندگی خود برگزیدند که وابستگان به بیگانه در الجزایر، چون تحمل حکومت اسلامی را نداشتند، با ابطال انتخابات شهرداری‌ها و پارلمان، الجزایر را دچار بحران فزاینده دیگری کردند که تا امروز ادامه دارد.

انقلاب ایران

الف. حکومت لیبرال‌ها

پس ز پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا لیبرال‌ها قدرت را به دست گرفتند. از این جهت انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های فرانسه و روسیه وجه مشترک دارد. با این تفاوت که انقلاب ایران، مردمی و سراسری با رهبر واحد بود که تمام شرایط رهبری را از نظر مشروعیت و پذیرفتگی را داشت.

از آنجا که مهدی بازرگان و همکارانش در دولت موقت روحیه و افکار انقلابی برای مدیریت سیاسی یک جامعه متحول شده را نداشتند، پس از مدت کوتاهی به علت تضادهای بنیادین با مردم و رهبری انقلاب مجبور به استعفا شدند.

ب. به قدرت رسیدن انقلابیون

پس از استعفا مه‌اند بازرگان، حاکمیت نسبی لیبرال‌ها بر صحنه مدیریت سیاسی به پایان رسید، اما آن‌ها به طور کامل کنار نرفتند. بلکه در بعضی وزارتخانه‌ها، شورای انقلاب و در اولین مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری بنی صدر و بعضی پستهای مهم کشور حضور داشتند.

با عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا، با حکم امام خمینی (ره) حاکمیت لیبرال‌ها به طور کلی پایان یافت.

ازاین تاریخ دسیسه‌های داخلی و خارجی که از پیش، علیه انقلاب آغاز شده بود، شدت گرفت. ازجمله این توطئه‌ها، جنگ تحمیلی هشت ساله، فعالیت گروه‌های مزدور بیگانه، ترور رهبران و دولتمردان انقلاب، کودتاها و درگیری‌های گروه‌ها در گنبد، کردستان، بلوچستان و تحریم اقتصادی وسیاسی را می‌توان نام برد.

با پایان جنگ تحمیلی و رحلت جانگداز بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای رهبری را در دوران حساس سازندگی به دست گرفت و آن را همانند مقتدایش با پیروزی و موفقیت کامل به پیش برد.


+ استاد ناظر: دکتر امیر دبیری‌مهر

+ تهیه‌کنندگان: احمد بارانی، جواد رستمی، محمدرضا بختیاری و عباسعلی پودینه

+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی

+ تبصره ۱: نوشته‌های مندرج در سایت جهان‌سوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه‌تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال می‌کنند.

+ تبصره ۲: وب‌سایت جهان‌سوم پیشاپیش از وجود اشکالات ویرایشی موجود در متن مکتوب کنفرانس عذرخواهی می‌نماید.

 اختصاصی وب‌سایت جهان‌سوم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 5 =

دکمه بازگشت به بالا