خلاصه بخشهایی از کتاب «انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن»

فصل سوم: صدور انقلاب ایران: سیاست، اهداف و وسایل (نویسنده: روحالله کارگر رمضانی)
جمهوری اسلامی ایران در دورهای نسبتاً کوتاه شکل گرفت و دو موضوع نهادینه کردن انقلاب در داخل و صدور آن در خارج از اهداف اولیه و اساسی آن بود.
هدف اصلی سیاست خارجی ایران از همان آغاز حکومت جدید، تبلیغ و گسترش اسلام انقلابی بود و قانون اساسی ایران نیز بهوضوح نمایانگر وجه اسلامی سیاست خارجی پویا و مبارزه جویانهای است که هدفش اتحاد دنیای اسلام و گسترش حاکمیت خداوند است.
مفهوم صدور انقلاب چه در انقلابهای قدسی و چه در انقلابهای دنیوی و غیرمذهبی؛ نتیجه قهری پدیده انقلاب در سراسر تاریخ جهان است و جمهوری اسلامی با صدور انقلاب خود میخواهد اسلام را در جهان تضمین کند.
دوران سیاست خارجی ایران در دهه اول انقلاب:
۱- حاکمیت اصل توازن در سیاست خارجی در دوران حکومت دولت موقت و تقویت مناسبات با همسایگان مسلمان. (بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸)
۲- سیاست خارجی جدال میان خیر و شر و متعاقباً ورود اصل «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» (انقلاب دوم تا خرداد ۱۳۶۰)
۳- اجرای سیاست «صدور انقلاب» پس از انقلاب سوم و در زمان مسئولیت میرحسین موسوی بهعنوان وزیر خارجه. (تیر تا آذر ۱۳۶۰)
شناخت نتیجه مطلوب صدور انقلاب مستلزم بررسی:
۱- فلسفه سیاسی امام خمینی و ۲- سنت سیاسی ایرانی _اسلامی.
اهداف عمده صدور انقلاب:
۱- کوتاهمدت: دفاع از جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت بینالمللی.
۲- بلندمدت: استقرار جهانی عدالت اسلامی.
ابزارهای صدور انقلاب:
۱- وسایل قهرآمیز:
– طبق نظر امام خمینی «صدور انقلاب به شمشیر نیاز ندارد. صدور اعتقاد بازور، صدور نیست.» نویسنده با بررسی اظهارات حضرت امام و برخی دیگر از انقلابیون نتیجهگیری میکند که امام مخالف اقدام مسلحانه برای صدور انقلاب نیست و در این رابطه به بیان مفهوم دفاع از خود در ایدئولوژی امام خمینی و جنگ دفاعی پرداخته و آن را به موضوع صدور انقلاب پیوند میدهد.
– صدور انقلاب از طریق مداخله که طیف وسیعی از فعالیتها از برنامههای رادیوی تبلیغاتی تا تهاجم مسلحانه به مرزهای ب.م را در برمیگیرد.
– واردکردن اتهاماتی از قبیل مشارکت در گروگانگیری، تلاش برای کودتا، بمبگذاری و … به ج.آ.آ در اوایل پیروزی.
۲- وسایل مسالمتآمیز: (در دوران امام)
– صدور انقلاب با نمونه: در این خصوص آیت اله منتظری و آیتالله هاشمی رفسنجانی دو رویکرد متفاوت داشتند.
– حمایت از جنبشهای آزادیبخش
– تبلیغ و صدور فرهنگی انقلاب.
فصل چهارم: ایدئولوژی و جهانبینی ایرانی: صدور فرهنگی انقلاب (نویسنده: فرهنگ رجایی)
نویسنده این بخش را با طرح دو سؤال آغاز میکند؟
نخست: ویژگیهای ایدئولوژی و جهانبینی جدید ایران چیست؟
دوم: این ایدئولوژی چه تأثیری بر شرایط صدور انقلاب دارد؟
در مورد موضوع دوم سه سؤال مطرح میشود:
معنای صدور انقلاب چیست؟ صدور انقلاب بهصورتی که در سیاستها و رفتارهای ایران در دهه گذشته تجلییافته عملاً چه معنایی پیداکرده است؟ آیا این هدف تاکنون به شکل چشمگیری تحققیافته؟
ویژگیهای ایدئولوژی و جهانبینی ایرانی:
۱- آرمانگرایی:
همهی انقلابها لااقل در ظاهر سودای آرمانگرایی در سر دارند. لیکن در انقلاب اسلامی گرایش به خیالپردازی به دو دلیل نیرومندتر است: تأثیر عرفان اسلامی و خصلتهای آرمانگرایانه تفکر سیاسی و اجتماعی در ایران در طول دو سدهی گذشته.
عرفان نقش مهمی در روح و روان ایرانیان دارد و موضع و موقعیت امام خمینی (ره) که خود عارف بود تأثیر زیادی در این امر داشته است. در ایدئولوژی امام خمینی (ره) فرضهای سیاسی بر خوشبینی، عقلگرایی و امید به تحول انسانی مبتنی است. درواقع عدم تأکید بر نهادسازی در ایران پس انقلاب از چنین تصوری سرچشمه میگیرد، اما در عوض نیروی زیادی صرف کشف افراد مکتبی، متعهد و صادق میشود.
دومین دلیل آرمانگرایی با تاریخ اندیشهی سیاسی و اجتماعی در طول دو سدهی گذشته ارتباط مستقیم دارد. این تفکر واکنش مستقیمی به موج فزونخواه و پرقدرت نوگرایی یا مدرنیسم و فرهنگ غربی و روشنفکران ایرانی ارادت زیادی به نوگرایی از خود نشان دادهاند و درعینحال نسبت به گذشته باشکوه خود ابراز دلتنگی زیادی کردهاند. به اعتقاد آنها تنها چیزی که مانع تحقق گذشته باشکوه آنان شده، قدرت شیطانی دیگران بهویژه ملتهای بیگانه بوده است.
۲- جهانشمولی:
ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. از همین روست که رهبران انقلاب اینهمه ایدهی صدور انقلاب را تکرار کرده و آن را در قانون اساسی ایران گنجاندهاند. (اصل ۱۵۴ قانون اساسی)
لذا میتوان گفت از دید رهبران ایران صدور انقلاب به معنای صدور احساسات، همبستگی روحیه و شور نسبت به عقاید و اعمال اسلامی است، در این مفهوم جهانشمولی اسلامی ارتباط مستقیم با انقلاب و صدور آن دارد.
۳- مردمی بودن:
انقلاب حرکتی بود هم مردمی و هم مردمگرا، زیرا عملاً تمام اقشار جامعه ایران در آن شرکت جستند و به آن کمک کردند. رژیم حاکم هنوز خود را مردمگرا میداند به این معنا که طرفدار فرهنگ غالب یا تودهای است. این مردمگرایی از تاریخ طولانی شیعه ریشه میگیرد، ازآنجاکه در طول تاریخ اسلام، تشیع در اقلیت بوده است، علمای شیعه به سبب جدایی از اکثریت حاکم سنی، مجبور بودهاند هر چه بشر بر پشتیبانی تودههای مردم تکیه کنند، این رابطه وابستگی متقابل قدرتمندی بین آنها پدید آورد.
۴- ایرانی گرایی:
حکومت کنونی ایران از چیزی که شاید بتوان فرهنگ سیاسی ایرانی نامید بهشدت تأثیر پذیرفته است، این تأثیرپذیری میراثی است کهن. امام در اندیشهی سیاسی شیعه نقش بسیار شبیه حکیم ـ پادشاه در سنت افلاطونی دارد و امامت نیز بسیار شبیه پادشاهی آرمانی نزد آریاییهای قدیم در فلات ایران است. همهی آنها حافظان نظمی مقدس هستند و نیروهایی متعالی آنها را برتر و فراتر از انسانهای معمولی قرار دادهاند.
این دریافت ایرانی ـ اسلامی از سیاست موجب میشود که درک پیام اصلی انقلاب و تلاش درراه صدور آن برای مسلمانان غیر ایرانی سخت باشد. بدین ترتیب انقلاب اسلامی که اصل نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی آن را پیش میبرد، اینک انقلاب اسلامی در مفهوم ایرانی شده است.
صدور انقلاب:
کرین برینتون معتقد است: “انقلابیون در طول تاریخ همگی کوشیدهاند که اصول انقلاب خود را ترویج کنند”.
در نخستین روزهای حکومت جدید، فکر صدور انقلاب در ذهن مردم زنده بوده است و شواهد آن در سرمقالههای روزنامهها و مهمتر از آن در خطبههای نماز جمعه مطرح گردید. به نظر میرسد از میان چهار ویژگی ایدئولوژی حاکم در ایران جهانشمولی اسلامی نیرومندترین و برانگیزندهترین عامل برای صدور انقلاب بوده و آرمانگرایی و مردمی بودن انقلاب نیز ازجمله عوامل مثبت در صدور انقلاب بودهاند، لیکن ایرانی گرایی یک عامل محدودکننده در صدور انقلاب عنوان گردیده است.
امام خمینی (ره) در سخنرانیهای خود بارها بر شیوهی ایجاد ارتباط، ترویج، آگاهی دادن و دعوت تأکید کرده و عنوان نموده است که بزرگترین وسیلهای که میشود انقلاب با آن پیروز بشود در اینجا و صادر بشود در بیرون، تبلیغات است در شکل درست آن. باوجوداین تأکیدها بر دعوت، ارتباط و تبلیغ میتوان عبارتهایی را یافت که امام خمینی (ره) در آنها امکان استفاده قوه قهریه و شیوههای غیر صلحآمیز را مردود نمیداند. سابقه جمهوری اسلامی ایران استفاده از هر دو شیوه تبلیغ و مبارزهی غیر صلحآمیز را نشان میدهد. نخست شکل ایجاد ارتباط و ترویج مذهبی را به خود گرفته که صدور فرهنگی انقلاب است و شیوه دوم در حوزه سیاست و سیاست خارجی که صدور انقلاب بر محقق ساختن اصل مکرر نه شرقی، نه غربی مبتنی است.
مهمترین نهادهای ایجادشده برای صدور فرهنگی انقلاب:
سازمان تبلیغات اسلامی، مدرسه حجتیه در قم، بنیاد اندیشه و بنیاد فارابی.
نتیجه کلی اینکه تنها تعصب و افراطیگری انقلابی که در تمام انقلابهای کلاسیک عمومیت دارد، تعدیل یا بهکلی کنار گذاشته خواهند شد و ویژگیهای دیگر باقی میمانند و فرهنگ سیاسی آینده جامعه ایران را حتی پس از فوت امام خمینی (ره) شکل خواهند داد.
فصل ششم: بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر شبهجزیره عربستان و کشورهای خلیجفارس (نویسنده: دیوید. ای.لانگ)
با توجه به اینکه ده سال از انقلاب ایران گذشته است هنوز امکان این نیست که بتوانیم بازتاب آن را بر شبهجزیره عربستان و کشورهای خلیج (فارس) مشخص و معلوم کنیم. انقلاب ایران دو پدیده متمایز است:
۱- از یکسو جنبشی بنیادگرا برای احیای اسلام است که ریشههای آن به صدر اسلام بازمیگردد.
۲- از سوی دیگر، این انقلاب، یک انقلاب سیاسی ناسیونالیستی ایران است که به بیش از آنکه ازنظر مذهبی مهم باشد، اهمیت ژئوپولیتکی دارد.
نکتههایی درباره احیای اسلام در ایران و خلیجفارس:
۱- بنیادگرایی اسلامی، جنبش یکسان و یکپارچه نیست، چندین جریان بنیادگرایی در میان اسلام وجود دارد که بقیه آنها اساساً مستقل از یکدیگر هستند.
۲- بنیادگرایی ستیزه جوی مذهبی به جهان اسلام محدود نمیشود، این بنیادگرایی بخشی از جریان جهانشمولی است. (همه ادیان مهم جریانهای بنیادگرایانهای دارند)
۳- جنبشهای سیاسی انقلابی تحت نام اسلام یا هر مذهب دیگر بیش از آنکه انگیزه دینی داشته باشند، انگیزههای سیاسی، روانی و اجتماعی دارند.
زمینههای اصلی که انقلاب اسلامی ایران در آن زمینهها در کشورهای خلیجفارس تأثیر گذاشته است:
۱- بازتاب عقیدتی _ فکری
۲- بازتاب روانی _ سیاسی
بازتاب عقیدتی _ فکری:
وجود تفاوتهای مذهبی اساسی بین ایران و کشورهای خلیجفارس باعث شده تا بر پذیرش این کشورها نسبت به احیاگری اسلامی در ایران اثر بگذارد. بازتاب فکری و آموزهای انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای خلیجفارس عموماً در میان جوامع شیعی بوده است که در همه موارد تحت سیطره نظامهای سیاسی اهل تسنن هستند.
درمجموع بهرغم تفاوتهای کلامی، همانندیهای زیادی در مبانی فکری و عقیدتی بنیادگرایی رادیکال سنی و شیعی وجود دارد:
۱- رد مشروعیت رژیمهای مسلمان و غیرمسلمانی که مطابق با قوانین الهی حکومت نمیکنند.
۲- کاربرد اجتهاد در تفسیر قوانین الهی و اعلام جهاد در مسیر کاربرد زور.
بااینحال هر یک از دو طرف توجیه فکری کافی برای بنیادگرایی دارند و هیچیک از دو سنت، الهامبخش دیگری برای تبدیل به سنت دیگر نیست.
ناآرامیهای سیاسی شیعیآنکه در ۱۰ سال متعاقب انقلاب ایران در خلیجفارس به وقوع پیوست، بازتاب فکری و عقیدتی آن بر شیعیان خلیجفارس بسیار کمتر از آنی بود که رژیمهای خلیجفارس از آن ترس و هراس داشتند.
بازتاب روانی _ سیاسی:
در میان اهل تسنن خلیجفارس، هیچ آمادگی و پذیرشی برای هیچ نوع جنبش انقلابی وجود نداشت و اگر بود اندک بود. همهی رژیمهای خلیجفارس بهاستثنای عراق محافظهکارند و شهروندانی که از اقتدار مستقر ناراضیاند، معمولاً مارکسیسم و سوسیالیسم عربی را برای توجیه عقیدتی انقلاب برگزیدهاند و نه بنیادگرایی اسلامی را.
بزرگترین تهدید امنیتی داخلی در خلیجفارس در دهه ۱۹۷۰ از سوی چپ یعنی شورش ظفار در عمان نشأت گرفت که ناسیونالیسمهای عرب مارکسیست آن را رهبری میکردند.
عربستان سعودی:
بااینکه در عربستان سعودی بعضی از مناصب حساس در تأسیسات نفتی به کارگران ماهر شیعه واگذارشده بود، اما هراس و نگرانی از شیعیان جوانتر که هیچگاه فقر دوره پیش از نفت را نمیشناختند وجود داشت، لذا درنتیجه انقلاب ج.آ.آ جامعه شیعه ساکن در آن تهدید امنیتی عمدهای تلقی شد.
بحثهای سیاسی در حسینیههای شیعیان در سرتاسر خلیجفارس روزبهروز افزایش یافت و تشدید شد. در نوامبر ۱۹۷۹ و بار دیگر در ژانویه ۱۹۸۰ شورشهای فرقهای و ناآرامیهایی در استان شرقی عربستان بروز کرد و دلیل آنهم غفلت تدریجی حکومت نسبت به جامعه شیعی بود و تردیدی نیست که شرکتکنندگان در این فعالیتها تحت تأثیر انقلاب ایران بودند.
بحرین:
در بحرین که همچون ایران اکثریتی شیعه دارد حداقل دو کودتا را میتوان به پشتیبانی ایران مرتبط کرد که جدیترین آنها در دسامبر ۱۹۸۱ به دستگیری ۷۳ تن انجامید.
کویت:
کویت نیز شاهد چندین ناآرامی شهری و اقدام تروریستی بود که میتواند به ایران ارتباط یابد. یکرشته حملات تروریستی شیعیان را در اوایل دهه ۱۹۸۰ شامل میشود که اوج آن حمله به سفارتخانههای فرانسه و ایالاتمتحده و تأسیسات آمریکایی و کویتی توسط اعضای حزب الدعوه عراقی موردحمایت ایران در دسامبر ۱۹۸۳ و نیز ربودن هواپیماهای کویت در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۸ بود.
بهرغم نارضایتیهای بسیار واقعی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در جوامع شیعی سراسر خلیجفارس چرا خیزشهای مورد انتظار رخ نداده است؟ پاسخ مشخص و واحدی وجود ندارد اما توضیح این مطلب به چند عامل اساسی مربوط میشود:
۱- تعدی و زیادهروی حکومت ایران نسبت به شهروندان خود در قسمت عربی خلیجفارس وحشت و انزجار آفرید و بسیار نامطلوبتر از سیاستها و اعمال رژیمهای محلی موجود دیده شد.
۲- جنگ ایران و عراق عموماً نهتنها تهدیدی نسبت به رفاه سنیهای خلیجفارس بلکه علیه رفاه شیعیان تلقی میشد، چراکه حملات به نفتکشها و تأسیسات نفتی بر رفاه کل جمعیت خلیجفارس تأثیر نامطلوبی نهاد. بهعبارتدیگر جنگ ایران و عراق بیش از آنکه به جدال شیعه و سنی تعبیر شود مخاصمهی عرب و فارس تلقی شد.
۳- هیچ رهبر شیعهی بومی پرجذبهای ظهور نکرده است.
۴- دولتهای خلیجفارس نهفقط اقدامات امنیتی داخلی را خصوصاً در مناطقی با جمعیت کثیر شیعه و در تأسیسات مهم استراتژیک تشدید کردند بلکه نسبت به نارضایتیها و شکایات مشروع شیعیان حساستر بوده و در قبال تقاضاهای آنان پذیرش بیشتری داشتند، برای مثال در پی شورشهای شیعیان در عربستان سعودی در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ ملک خالد برای گشایش پایگاه دریایی جبیل از استان شرقی بازدید کرد و تلاش ویژهای برای ملاقات با بزرگان شیعه و شنیدن گلایهها و شکایات جوامع شیعی مبذول داشت، حکومت سعودی از آن زمان به بعد توسعه فزاینده هزینه گذاری در نواحی عمدتاً شیعهنشین را دنبال کرده است.
۵- اگرچه ثروت نفت تا حدودی بهصورت بیتناسب در میان سنیها تقسیمشده است اما شیعیان نیز در شکوفایی حاصل از نفت سهیم بودهاند و سطح زندگی آنان بسیار بالاست.
یکی از مهمترین نتایج این انقلاب، چالش ایران در برابر ادعای ضمنی عربستان سعودی در قیمومیت معنوی جهان اسلام و راه و روش اسلامی زندگی است. ادعای سعودیها تا حدودی مبتنی بر قیمومیت دو شهر مقدس اسلام، مکه و مدینه و تااندازهای بر مبنای تعالیم احیاگری اسلامی خاص خود، یعنی وهابیت است.
در جهانبینی سعودیها در چهارچوب وهابیت با مدل غربی ملل جهان اسلام در برابر ملل کمونیست مطابقت میکند. بهاینترتیب بزرگترین تهدید در برابرجهان اسلام و جهان آزاد از سوی کمونیستهاست که ملحد تلقی میشوند. اسرائیل بهعنوان کشوری موحد که ملل مسلمان و عرب را تهدید میکند در جهانبینی سعودیها انحراف و استثنا محسوب میشود. در جهانبینی سعودیها بهطور سنتی بزرگترین تهدید علیه جهان اسلام عموماً و علیه عربستان سعودی و خلیجفارس خصوصاً از سمت چپ طیف سیاسی – کمونیسم ملحد ناشی میشود. بااینحال، ظهور احیاگری اسلامی در ایران که بزرگترین تهدید در برابرجهان اسلام را ناشی از غربگرایی غیرمذهبی میبیند، دربردارندهی تهدید جدیدی است نه از جناح چپ بلکه از جناح راست.
انقلاب ناسیونالیستی ایران و خلیجفارس:
از بسیاری جهات بیشترین تأثیر احیای اسلام در ایران بر خلیجفارس، قومی و ناسیونالیستی بوده نه مذهبی و التهابی عقیدتی در جهت دوباره شعلهور کردن روابط همیشه ملتهب میان ایرانیان و همسایگان عرب آنها فراهم ساخته است.
پیش از انقلاب عراق تهدیدی مشترک تلقی میشد هم علیه ایران و هم علیه دولتهای محافظهکار خلیجفارس در شبهجزیره عربستان (کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان). با انقلاب ایران کل الگوی استناد به اصلاحات محافظهکار – رادیکال به همریخت.
ج.ا.ا به یک اندازه برای کشورهای محافظهکار خلیجفارس و عراق تهدید تلقی شد، تنشها بین عراق و ایران بالا گرفت و نهایتاً به بروز جنگ ایران و عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ انجامید. عراقیها مدعی شدند به دلیل افزایش برخوردهای مسلحانهی مرزی به تحریک ایران به این اقدام (جنگ) دست زدند.
برای کشورهای خلیجفارس احتمالاً مهمترین بازتاب انقلاب ایران، افزایش همکاری آنها بود که نمونه بارز آن در شورای همکاری خلیجفارس متجلی شد.
فصل شانزدهم: بازتاب جهانی انقلاب ایران – چشمانداز خطمشیها (نویسنده:جان.ال.اسپوزیتو و جیمز. پی.پیسکاتوری)
انقلاب ایران برای گروهی منبع الهام و انگیزش بود و برای گروه دیگری نماد تهدیدی جدی علیه ثبات خاورمیانه و امنیت غرب، ازنظر دولت ریگان ایران غالباً با تروریسم جهانی و انقلاب مترادف بود.
اهداف ایران معاصر در نخستین دههی حیات، نهادینه کردن انقلاب و صدور انقلاب بود.
کارهایی ابتدایی: ۱. تدوین قانون اساسی ۲. رهبری امام خمینی (ره) بهعنوان ولایتفقیه ۳. در دست گرفتن امور توسط روحانیون و فرزندان انقلاب (از طبقه مستضعف بهجای طبقه متوسط و غربی شده) ۴. کنترل اقتصاد ۵. اقتصاد مستقل (تحقق بخشیدن به آرمان انقلابی ـ برقراری عدالت اجتماعی در خصوص تودههای مستضعف و محروم ـ در دست گرفتن بانکداری، بیمه، بازرگانی خارجی و صنایع عمده ـ وابستگی کمتر سرمایه خارجی و سرمایهگذاری خارجی) ۶. شروع صدور انقلاب از نخستین روزهای حیات بهعنوان یکی از ارکان سیاست خارجی خود.
اسطورهای کردن انقلاب به علت بدفهمیها:
چهار بدفهمی عمده میان سیاستگذاران، تحلیل گران دانشگاهی و روزنامهنگاران که مانع از درک درست انقلاب ایران شده و از گستردگی خاصی برخوردار بوده است:
۱- انقلاب ایران شدیداً شیعی و فرقهگرایانه است (امام خمینی (ره) فرمودند: انقلاب اسلامی در اصول ایرانی ریشه دارد و به همه مظلومان جهان تعلق دارد)
۲- درهمریختگی و نابسامانی ویژگی بارز انقلاب ایران.
۳- قابل پیشبینی بودن مسیر انقلاب.
۴- بحثهای داخلی بر سر قطعنامه جنگ ایران و عراق و نتیجه اینکه “ایرانی میانهرو وجود ندارد”
پیشنهادهای امام در خصوص صدور انقلاب:
۱- ایجاد تحول فرهنگی، ۲- تبلیغ مذهبی، ۳- ارتباطات مردمی و ۴- مبارزه مسلحانه
امام خمینی (ره): ما میخواهیم اسلام در همهجا باشد و اسلام صادر بشود، ما که نمیگوییم میخواهیم با سرنیزه صادر کنیم. اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامین اسلامی رفتار کنند بپذیرید آنها را و اگر حاضر نشدند با آنها ستیز کنند و نترسند از چیزی.
اختلافهای موجود در موضوع صدور انقلاب در اوایل انقلاب:
۱- اولویت داشتن ساختن انقلاب در داخل.
۲- اولویت داشتن صدور آن به خارج.
اشکال مختلف بازتاب جهانی انقلاب ایران:
۱- در دو کشور لبنان و بحرین دخالت ایران ملموس و چشمگیر بود.
۲- در کشورهای مصر، تونس، نیجریه، شوروی سوسیالیستی، پاکستان و فیلیپین باعث تقویت جریانهای سیاسی اسلامی و شتاب گرفتن انقلاب گردید.
۳- در کشورهای مصر، سودان، مالزی و اندونزی ایران نقش عامتری در برانگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی داشته است.
۴- الگو و فعالیتهای ایران دلیل و بهانه لازم برای سرکوب و مهار جنبشهای اسلامگرای مخالف در کشورهای مصر، اندونزی، عراق و تونس را فراهم کرده است.
مهمترین تأثیرگذاری ایران انقلابی برجهان اسلام در سطح افکار و ایدئولوژی است.
برخی ایدئولوگهای سنی: حسن البنا (مصر)، سید قطب (مصر)، ابوالعلی مودودی (پاکستان)، ابوالحسن علی ندوی (هند)
دو ایدئولوگ ایرانی: حضرت امام خمینی (ره) که آثارش در سطح گستردهای از جهان اسلام و غیر اسلام توزیع شد. دکتر شریعتی که آثارش از مصر تا مالزی رواج یافته است.
چشمانداز خطمشیها:
ایران و آمریکا منافع مشترک درازمدت و قابلتوجهی دارند و ایران به دلایل زیر برای ایالاتمتحده دارای اهمیت است:
۱- جمعیت نسبتاً زیاد (در آغاز قرن ۲۱ دو برابر جمعیت کشورهای حاشیه خلیجفارس)
۲- ذخایر نفت و گاز
۳- همسایگی با اتحاد شوروی سابق
۴- اشرافیت بر تنگه هرمز
۵- ارتباط با کشورهای همسایه (ترکیه، پاکستان و کشورهای نفتخیز حاشیه خلیجفارس)
سوابق تاریخی نشان داده که امیران خلیجفارس میتوانند با ایران مسلط زندگی کنند اما از ایرانی که بخواهد انقلاب خود را صادر کند، بیم دارند.
علت تصور منفی ایران از ایالاتمتحده آمریکا:
۱- حمله به ناو آمریکایی استارک در مه ۱۹۸۷
۲- درگیری نیروی دریایی آمریکا با نیروهای ایرانی ۱۹۸۷
۳- هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران ۱۹۸۸ از سوی ناو وینسنس
۴- ازسرگیری تحریم اقتصادی ایران توسط ریگان ۱۹۸۸
هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ولایتی در به پایان رساندن جنگ وتا زمان ماجرای سلمان رشدی، در بهبود روابط با کشورهای اروپایی تأثیر زیادی داشتند.
اکثر جنبشهای اسلامی اعتقادی به انقلاب قهرآمیز ندارند اما میخواهند تا حد امکان تغییرات سیاسی اجتماعی در نظامهای حکومتی خود ایجاد کنند مانند:
– جنبش گرایش اسلامی تونس (امتی آی)
– اخوان المسلمین (سودان)
– جنبش جوانان سلمان مالزی (ٱبیم)
از دید سیاستگذاران، نکات قطعی در آینده روابط ایران و آمریکا بسیار اندک است. نمیتوان انکار کرد که روابط دو کشور همواره سرشار از نفرت بوده و آرزوی عصری جدید همیشه چنان شبحی زودگذر از بین رفته است. همچنین نمیتوان تردید کرد که تماسها و دادوستدها هرچند غیرمستقیم بین دو دشمن بهاحتمالزیاد پیش از قطع رابطهی کامل، به بهبود در روابط خواهد انجامید.
اختصاصی وبسایت جهانسوم
+ استاد ناظر: دکتر امیر دبیریمهر
+ تهیهکنندگان: مرتضی میری، محمود کیواننژاد، علیرضا حاجیحسینی، سیدرضا تهامی و حسین کیخا
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی
+ تبصره مهم: نوشتههای مندرج در سایت جهانسوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال میکنند.