یادداشت‌ها و مقالات شخصی

آشنایی با پی‌یر (پیر) بوردیو

زندگی‌نامه

بوردیو در اول اوت ۱۹۳۰ در دنگین (Denguin) که شهرک کوچکی در منطقه بی‌آرن از بخش باسه-پیرنه در جنوب شرقی فرانسه است، متولد شد. پدر او یک کارمند دولتی بود و محل زندگی آن‌ها ناحیه‌ای روستایی و نزدیک به دهات بود.

بوردیو در دهه ۱۹۵۰ در اکول نرمال سوپریور در پاریس تحصیل می‌کرد. بنا به گفته خودش بااینکه با درجه عالی در رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد، برای اعتراض به ماهیت خشک، بی‌روح و اقتدارطلبانه آموزش‌هایی که ارائه می‌شد از نوشتن رساله امتناع کرد. وی در ۱۹۵۶ به خدمت نظامفراخوانده شد و دو سال در الجزایر در خدمت ارتش فرانسه بود. در سال ۱۹۸۵ کتاب جامعه‌شناسی الجزایر را به چاپ رساند و تا دو سال بعد در دانشگاه الجزایر به تدریس پرداخت.

او پس از بازگشت به فرانسه در سمینارهای کلود لوی استروس شرکت می‌جست و به‌عنوان دستیار با ریمون آرون همکاری می‌کرد. در سال ۱۹۶۸ مرکز جامعه‌شناسی اروپایی را تأسیس کرد و تا پایان عمر مدیریت آن را بر عهده داشت. در سال ۱۹۸۱ و در پی بازنشستگی ریمون آرون، کرسی او در کولژ دو فرانس به بوردیو اعطا شد.

وی خالق مفاهیمی همچون سرمایه فرهنگی و عادت‌واره (Habitus) می‌باشد.

نظریه پراتیک

بوردیو در نظریه خود با ارائه طرح نظریه کنش (۱۹۶۸) برای سوژه، قدرت عملی و راهبردی قائل می‌شود و معتقد است کنش‌ها و واکنش‌های بازیگران در عرصه‌ای به نام میدان شکل می‌گیرد و بازیگر بر اساس سرمایه‌ی خود (فرهنگی، اقتصادی؛ اجتماعی و نمادین) و خصلت و عادات نهادینه‌شده می‌تواند به انجام عمل و طرح راهبردی اقدام کند. نظریه پراتیک وی به‌صورت زیر الگوبندی می‌شود:

میدان + (سرمایه×عادت واره) = پراتیک

تبیین عناصر تشکیل‌دهنده نظریه پراتیک

عادت واره:

خصلت، منش یا عادت واره ازنظر بوردیو جنبه طبقاتی دارد. وی برای تشخیص تمایزات یک طبقه در جامعه بجای نگاه به شیوه تولید به شیوه مصرف متمرکز می‌شود و جالب آنکه پشت تمامی کنش‌های افراد در ساختارهایی نظیر مد؛ رفتن به موزه، نظام آموزشی، سینما، تلویزیون، سخنرانی، لباس پوشیدن و … سازوکار عملکرد قدرت را می‌بیند. وی در نظریه پراتیک خود از واژه اسکو لاستیک خصلت استفاده می‌کند که برآمده از تعبیر ارسطویی واژه خلق‌وخو است. این واژه جنبه طبقاتی دارد و عبارت است از چیزهایی که در انسان به‌تدریج ساخت می‌پذیرند و سپس به‌مرورزمان در شناخت و رفتارها تأثیرگذار می‌شوند. شناخت، ادراک و تمامی رفتار عملی انسان تحت تأثیر خصلت‌هاست. حرف زدن، ژست‌ها، شرکت در مهمانی‌ها، نشستن و سخن گفتن نمونه‌هایی از اعمال برآمده از خصلت آدمی است.

بنابراین خصلت‌ها؛ ملکات، کیفیات و درواقع فرهنگ فردی و گروهی هر بازیگر است و از هر نظر جنبه طبقاتی دارد؛ یعنی آنچه به‌مرورزمان در فرد جمع می‌شود و در قالب خلق‌وخوی خود را نشان می‌دهد و این ساخت پذیرفته، ساخت بخش بسیاری از رفتارها، کردارها و انگاره‌هاست.

از منظر بوردیو خصلت‌ها عموماً در ناخودآگاه وجود دارند و شرایط اجتماعی تولید رفتارهای فرد را پنهان می‌کنند. روی‌هم‌رفته خصلت، تجارب شخصی افراد در زندگی است که از زمان کودکی تا مرگ را در برمی‌گیرد و در ارتباط با تجارب عامل انسانی و محیط و ساختار سازمان می‌یابد، تولیدکننده عمل فردی و جمعی‌اند، ساخته تاریخ و ساختارهاست و درنتیجه ساختار توسط تاریخ و خصلت‌ها تولید می‌شود.

رابطه ساختار، خصلت و تاریخ

 sakhtar

سرمایه اقتصادی

به مجموعه‌ای از دارایی‌های افراد از قبیل نقدینگی، مالکیت، اموال غیرمنقول و … اطلاق می‌شود که کنشگر با تکیه‌بر آن به کنش‌های آگاهانه اقدام می‌کند. بوردیو این سرمایه را متعلق به طبقات بالای جامعه می‌داند که نشان‌دهنده‌ی تمایز طبقاتی آنان از طبقات پایین است. استفاده از اوقات فراغت مناسب، رفتن به موزه، شیوه مصرف، موردتوجه بودن در مدارس و مراکز آموزشی، پرستیژ اجتماعی، احترام و نوع سخن گفتن و… همه برآمده از امکانات مالی طبقه‌ای است که طبقات پایین‌تر بی‌بهره از آن هستند.

سرمایه اجتماعی

به مجموعه‌ای از ارتباطات اجتماعی افراد با متنفذان جامعه، دوستی‌ها و رابطه‌ها اطلاق می‌شود که افراد بدان وسیله موقعیت خود را مستحکم می‌سازند. بوردیو ایجاد ارتباط با افراد مشهور را سبب تثبیت جایگاه کنشگر، جه به‌صورت مادی یا نمادین می‌داند. وی معتقد است که بورژواها این ارتباط را در میان خود ایجاد می‌کنند و با کسب امتیازات مختلف از قبلِ آن جایگاه خود را مستحکم می‌سازند؛ درصورتی‌که کارگران از این ارتباطات مؤثر محروم هستند.

سرمایه فرهنگی

مجموعه‌ای از ثروت‌های موجود در افراد که از طریق آموزش، کسب مدارک تحصیلی و تولیدات فرهنگی حاصل می‌شود. این سرمایه باکار مداوم و تلاش مستمر شکل می‌گیرد و افراد صاحب این سرمایه را از جایگاهی مناسب در جامعه برخوردار می‌کند.

سرمایه نمادین

برای بوردیو سرمایه نمادین نمایانگر راهی برای سخن گفتن در خصوص مشروع سازی روابط قدرت از طریق اشکال نمادین است که گروه‌های سلطه‌گر از این طریق اعتبار و اقتدار خود را تثبیت می‌سازند؛ بنابراین سرمایه نمادین منبع اصلی قدرت است زیرا افراد صاحب سرمایه نمادین مشروعیت استفاده از آن را در مقابل کسانی که کمتر آن را در اختیاردارند، از آنِ خودکرده‌اند.

با این سرمایه می‌توان سلسله‌مراتب و سلطه را در جامعه طبیعی و مسلم انگاشت. تمامی سرمایه‌ها در این سرمایه تجمیع شده و سلطه و مشروعیت افراد و گروه‌ها را در جامعه فراهم می‌کند. درواقع این سرمایه با باور و اعتبار و اعتماد دیگران وجود عینی می‌یابد و دوام و استمرار آن نیز با باور دیگران در ارتباط است.

میدان

مجموعه سرمایه‌ها و خصلت‌های کنشگران در میدان یا عرصه‌ای صورت می‌گیرد. این میدان می‌تواند هنری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نمادین باشد. بوردیو در کتاب زبان و قدرت نمادین در خصوص ویژگی‌های میدان می‌گوید:

«میدان نظام ساخت‌یافته‌ی موقعیت‌هایی است که به‌وسیله افراد یا نهادها اشغال می‌شود. یک میدان از درون خود بر اساس روابط قدرت ساخت می‌یابد. دست‌یابی به کالاها/ سرمایه‌ها در این میدان‌ها محل نزاع عاملان است. این کالاها به چهار مقوله تفکیک می‌شود؛ سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی (انواع گوناگون روابط عالی با دیگران)، سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین مثل پرستیژ و افتخار اجتماعی»

هر میدان مجموعه‌ای تاریخی است که در طول زمان با فرازوفرودهایی روبروست. اگر خصلت‌ها به لحاظ درونی الهام‌بخش عمل و رویه‌هاست؛ میدان به لحاظ بیرونی کنش و بازنمود را سامان می‌دهد. کسانی که در میدان به جایگاه و موقعیت سلطه و سروری می‌رسند در پی به اجرا درآوردن راهبرد بقا و حفظ وضع موجود (نظام موجود تولید سرمایه) هستند و در مقابل، ناراضیان و تحت سلطه‌ها که در به دست آوردن جایگاه‌ها و موقعیت‌ها ناکام مانده‌اند؛ به دنبال راهبردهای براندازی و تغییر وضع موجود هستند. این فکر دقیقاً بر اساس روش‌شناسی بوردیو است که در تبیین رابطه‌ای دیالکتیک میان عادات و میدان به دنبال ارزیابی عملکرد کنشگر درون ساختارهاست.

درنتیجه کسانی در میدان‌های مختلف ازجمله میدان سیاسی پیروز می‌شوند که از کالاهای نمادین قدرتمند برای عرضه به مصرف‌کنندگان برخوردار باشند. ثمره‌ی این پیروزی آن است که شخص پیروز حق تحمیل کالاهای نمادین خود را بر میدان اجتماعی کسب می‌کند، یعنی می‌تواند علیه مصرف‌کنندگان حاضر در میدان اجتماعی، خشونت نمادین به کار ببرد و این مستلزم همدستی کسانی است که در معرض این خشونت قرار می‌گیرند.

بوردیو با مهم دانستن نقش کنشگران در میدان، تلاش می‌کند در ادامه‌ی روش‌شناسی خود، میان ذهنیت و میدان نزدیک برقرار سازد و از دوئیت‌های ذهنیت و عینیت بکاهد. به همین سبب کنشگران به هر میزانی که از سرمایه‌های بیشتر برخوردار باشد کیفیت کنش و میزان مشروعیت او متفاوت خواهد بود.

اشکال گوناگون سرمایه قابل‌تبدیل به هم هستند. به‌طور مثال؛ سرمایه اجتماعی می‌تواند فرد را وارد روابطی سازد که حاصل آن کسب میزانی از سود به شکل پول یا انواع مالکیت باشد. به همان ترتیب، تحصیلات به سرمایه اقتصادی قابل‌تبدیل است و گاه ممکن است به سرمایه اجتماعی نیز تبدیل گردد. به‌این‌ترتیب که تحصیلات و داشتن مدارک عالی مشاغل پردرآمدی را در اختیار فرد قرار می‌دهد که با قرار گرفتن در آن موقعیت‌ها می‌تواند نه‌تنها به پول بلکه به قدرت نیز دست یابد و از نمادهایی هم برای مشروعیت بخشیدن به موقعیت خود استفاده کند. البته موانعی نیز درراه تبدیل انواع سرمایه به یکدیگر وجود دارد. کسانیکه سرمایه اقتصادی دارند و آن را تازه به دست آورده‌اند، ممکن است هرچقدر تلاش کنند نتوانند سرمایه فرهنگی را که شامل داشتن سلیقه خوب، یا سخن گفتن به طریق خاص، یا دانستن چند زبان خارجی است بیاموزند. در این زمینه وِبلِن هم با اشاره به مصرف چشمگیر بحث‌هایی مشابه بوردیو اما حدود یک قرن پیش مطرح ساخته است.

او اشاره می‌کند که برای مثال داشتن یک کتابخانه مجلل یا کلکسیون نقاشی نمایشگر فراغت و مصرف چشمگیر است و طبقه مرفه از آن طریق اثبات می‌کند که شیوه زندگی متفاوت از دیگران دارد؛ یعنی ازنظر زمانی، وقت خرید این کتاب‌ها و نقاشی‌ها را دارد و ازنظر مالی پرداخت این نوع هزینه‌ها برایش آسان است. یا در یک قرن پیش پوشیدن پیراهن سفید نمایشگر موقعیت طبقاتی فرد بود که نشان می‌دهد او به‌هیچ‌وجه باکارهای یدی تماس ندارد.

توزیع این سه نوع سرمایه تعیین‌کننده موقعیت طبقاتی عینی فرد در نظام اجتماعی است. به‌عبارت‌دیگر، ساخت طبقاتی از طریق ترکیب انواع این سرمایه‌ها به‌وسیله گروه‌ها روشن می‌شود. طبقات بالا بیشترین میزان سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین را دارد. طبقه متوسط مقدار کمتری از این انواع را در اختیار دارد و طبقه پایین کمترین مقدار این ترکیب از منابع را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد.

منابع:

۱- فریده ممتاز؛ معرفی مفهوم طبقه از دیدگاه بوردیو؛ پژوهشگاه علوم انسانی، شماره (۴۱-۴۲)؛ بهار و تابستان ۱۳۸۳.

۲- احمد نقیب زاده و مجید استوار، بوردیو و قدرت نمادین، فصلنامه سیاست؛ مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی؛ دوره ۴۲، شماره ۲، تابستان ۹۱.

۳- ناهید مؤید حکمت؛ درآمدی بر رویکرد روش‌شناختی پیر بوردیو به مفهوم سرمایه فرهنگی، جامعه پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم؛ شماره اول، بهار ۹۲.

۴- www.anthropology.ir

۵- www.fa.wikipedia.org

اختصاصی وب‌سایت جهان‌سوم

+ استاد ناظر: دکتر امیر دبیری‌مهر

+ تهیه‌کنندگان: ابراهیم دانشمند، ابوالفضل صلواتی، حسینعلی اسدی و حامد روشنگر

+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی

+ تبصره مهم: نوشته‌های مندرج در سایت جهان‌سوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال می‌کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − 1 =

دکمه بازگشت به بالا