لئو اشتراوس و فلسفه سیاسی
زندگینامه
لئو اشتراوس (Leo Strauss) در سال ۱۸۹۹ در خانوادهای یهودی در آلمان به دنیا آمد. در دانشگاههای هامبورگ و فرایبورگ فلسفه خواند. از ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ در انگلستان و فرانسه به کار پژوهشی پرداخت. در ابتدا تحت تأثیر ماکس وبر بود و بعد به هایدگر گرایش پیدا کرد. در سال ۱۹۳۸ به دلایل مالی به آمریکا رفت و در مدرسه پژوهش اجتماعی نیویورک به تدریس پرداخت. از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۸ استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو بود که طی آن شاگردان زیادی را تربیت کرد و خود را به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم معرفی کرد. محققان برجستهای که به اشتراوسیها معروف هستند، از مکتب فکری او پیروی میکنند. او در سال ۱۹۷۳ در آمریکا در گذشت.
برخی از آثار اشتراوس
بیشتر آثار اشتراوس به تفسیر متون قدیمی تاریخ فلسفه به ویژه آثار افلاطون و ارسطو اختصاص دارد که برای تفسیر آنها از آثار فلاسفه مسلمان و یهودی قرون وسطی همچون ابن میمون و فارابی بهره میگیرد. فهم فلسفه سیاسی همواره یکی از دغدغههای مهم اشتراوس در طرح مباحث فلسفه سیاسی است. افلاطون و اندیشههای او در کانون همه آثار اشتراوس قرار دارند. او افلاطون را از منظر فارابی میبیند و میشناسد و افلاطون اشتراوس همان افلاطون فارابی است. برخی از آثار او به قرار زیر است:
فلسفه و شریعت: حاوی مباحث بسیار عمیق درباره فلسفه سیاسی ابن میمون، ابن رشد، ابن سینا و فارابی است و نقدی مو شکافانه از فلسفه مدرن میباشد. سخن کلیدی اشتراوس در این کتاب این است که ضعف عمده و اصلی رویکردهای مدرن درباره نزاع طولانی میان عقل و وحی یا فلسفه و دین ناشی از عدم برخورداری و بهره مندی از افکار کلیدی است که توسط فیلسوفان سیاسی اسلامی میانه و جانشینان یهودی آنها به ویژه ابن میمون گسترش یافته است. وی دیدگاه مدرن را اینگونه زیر سؤال میبرد که روشنفکری علمی مدرن سرانجام به الحاد گرایی میانجامد و به همین خاطر ممکن است دیگر خبری از دین روشن بینانه وجود نداشته باشد.
فلسفه سیاسی هابز: این کتاب اولین تلاش به سوی رهایی رادیکال از تعصب مدرن است. اشتراوس ارتباط قابل توجهی میان هابز و اندیشه افلاطون، ارسطو، اسپینوزا و هگل کشف میکند.
فلسفه سیاسی چیست: تبیین ماهیت فلسفه سیاسی و رابطه فلسفه سیاسی با تاریخ و تصویری از فلسفه سیاسی فارابی و تئوری” پنهان نگاری”
تاریخ فلسفه سیاسی: مطرح کردن اندیشههای فیلسوفانی همچون فارابی و ابن میمون در کنار دیگر اندیشمندان غربی
انتقادات اشتراوس از مدرنیته
وی از منتقدان فلسفه مدرن است و معتقد است که علوم اجتماعی مدرن در پی کشف حقیقت نیستند بلکه معطوف به قدرت، و در خدمت انسان هستند. نسبیگرایی، تجربهگرایی و پوزیتیویسم دیدگاههای فلاسفه قدیمی و ادیان وحیانی به مراتب محکمتر از نظرات پایهگذاران فکری مدرنیته همچون ماکیاولی، هابز، لاک و روسو بوده است و تلاش دارد تا نشان دهد که فلاسفه مدرن تنها با نادیده گرفتن استدلالهای فلاسفه قدیمی توانستهاند بر آنها پیروز شوند.
نقد نسبیگرایی: نسبیگرایی یعنی رسیدن به حقیقت بهنحو مطلق، میسَّر نیست و اگر اساساً رسیدن ممکن باشد، این امر فقط و فقط به نحو نسبی خواهد بود. به نظر اشتراوس انسان غربی مدرن دیگر نمیداند خواستار چیست و نمیتواند درست و نادرست را تشخیص دهد که دلیل اصلی این بحران، نسبی گرایی است. ابزار اصلی نسبیگرایی تساهل است که در مواجهه با مساله عدم تساهل یا مجبور به رد کردن آن است که به معنی مطلقگرایی است و یا مجبور به پذیرش آن است که در اینصورت خودش را نقض کرده است. نسبیگرایی در نهایت دچار تناقض با خودش میشود. البته اشتراوس از تضادی که در نسبیگرایی وجود دارد نتیجه میگیرد که وقوع مشاجرات دایمی درباره هر امری به معنی وجود حقیقت ذاتی و بنیادینی است که باید کشف شود.
نقد تجربهگرایی: تجربهگرایی (empiricism) شاخه ای از شناخت شناسی است که بر اهمیت “آزمایش” و “تجربه” در جهت کسب دانش تاکید میورزد. تجربهگرایی میگوید که منشأ دانش در تجربیات (آزمایشات) و ادراکات حسی نهفته است. اشتراوس عقیده دارد که تجربهگرایی نمیتواند با تکیه بر اصول خود، خودش را اثبات کند. زیرا از طریق دادههای حسی معلوم نمیشود که تنها موضوع قابل ادراک، دادههای حسی باشند.
نقد اثباتگرایی: اثباتگرایی روشی است که از بهکارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی حمایت میکند و طرفدار وحدت روش در علوم مختلف است. اساس اثباتگرایی بر دوگانه بودن واقعیت و ارزش است. اما به نظر اشتراوس علم اجتماعی اثباتی و فاقد ارزش نیست و ارزیابی، عنصر ذاتی هر فهمی از حیات اجتماعی و سیاسی است.
نقد فلسفه سیاسی مدرن: در دنیای مدرن ظهور مکاتب مبتنی بر عقل و اندیشه مدرن همچون پوزیتیویسم، تجربهگرایی، نسبیگرایی و … باعث شده که فلسفه سیاسی جای خود را به علم سیاسی، نظریه سیاسی و نهایتاً” به تاریخ فلسفه سیاسی بدهد. فلسفه سیاسی کلاسیک به تأمل در طبیعت امور سیاسی میپرداخت و به دنبال امکان تحقق بهترین نظام سیاسی بود ولی فلسفه سیاسی مدرن در جستجوی معرفتی است که به انسان قدرت تسخیر جهان را بدهد یعنی معرفت در خدمت امیال انسان قرار میگیرد. علم و تاریخ به عنوان دو قدرت بزرگ جهان مدرن در نهایت موفق شدند هر نوع امکانی را برای فلسفه سیاسی از بین ببرند. در این معنا فلسفه سیاسی دیگر به دنبال کشف حقایق امور سیاسی نیست بلکه فقط به دنبال ارائه راه حلهای موقت و این زمانی برای پیشبرد اهداف سیاسی است.
فلسفه سیاسی: اشتراوس معتقد است فلسفه مبتنی بر عقل است و از طرف دیگر عقل مدرن هم کارآیی لازم برای فلسفه را ندارد. راه حل بحران جهان غرب مدرن بازگشت به متفکران و روشنفکران میانه و سنتهای اصیل گذشته است.
فلسفه سیاسی اسلامی: فلسفه سیاسی اسلامی به دنبال فهم فلسفی آموزههای وحیانی و در جهت تبدیل باور انسان به معرفت است. تاریخ فلسفه سیاسی اسلامی محدود به دوره تاریخی خاصی است. اشتراوس وقتی از فلسفه سیاسی سخن میگوید همواره اشاره به دوره میانه و فیلسوفان بزرگی همچون فارابی، ابن سینا و ابن رشد دارد. آموزههای افلاطونی بهویژه کتاب ” قوانین” دارای ویژگیهای بسیار هماهنگ با شریعت اسلامی است. فیلسوفان سیاسی اسلامی با الگو برداری از افلاطون به تبیین فلسفی پدیده وحی و نبوت و نظام مطلوب ارائه شده از سوی آن پرداختهاند.
پنهان نگاری:. پنهاننگاری شیوهای از نگارش است که در آن فیلسوف سیاسی به دلایلی ایدهها و افکار خود را به گونهای به نگارش در میآورد که فهم واقعی آن برای همگان میسر نیست. فارابی در رساله فلسفه افلاطون دلیل پنهانکاری را در معرض خطر بودن فلسفه و فیلسوف میداند. فیلسوفان خیلی اوقات برای متزلزل نشدن باورها و سنتهای معتبر قدیمی از بیان صریح حقایق فلسفی خودداری میکردند.
نتیجه
اشتراوس را باید مفسر بزرگ متون فلسفه سیاسی از کلاسیک تا مدرن قلمداد کرد. روش او در فهم و تفسیر متون روشی نوین در هرمنوتیک معاصر بود که در هرمنوتیکهای جدید مغفول مانده است. اندیشههای اشتراوس در دوره تفکرات لیبرالی منتشر شد که در آن دوره سخن گفتن بر خلاف آن و دفاع از اندیشههای افلاطون و بازکاوی آن کار سختی بود که اشتراوس از پس آن بر آمد.
منابع
تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم- دکتر حسین بشیریه
لئو اشتراوس و فلسفه سیاسی اسلامی- محسن رضوانی
اختصاصی وبسایت جهان سوم
+ تهیه کنندگان: آقایان فلاح، رجبی، رودینی و خسروی
+ استاد مربوطه: دکتر امیر دبیریمهر
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی
+ تبصره مهم: نوشتههای مندرج در سایت جهانسوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال میکنند.