تأثیر گروه الحوثی در شکل گیری جنبش اسلامی یمن
چکیده
استان صعده در شمال یمن و در مرز این کشور با عربستان واقع شده است. پانزده شهر دارد و مرکز شیعیان زیدیه است. صعده منطقه ای کاملاً کوهستانی است که همین ویژگی جغرافیایی باعث شد تا جنبش الحوثی بتواند در جنگ توان مضاعف پیدا کند و برای حرکتهای پارتیزانی قدرتمندتر شود؛ این منطقه قرنها مسیر حرکت حجاج به مکه و مدینه بوده و مرکز صادرات و واردات به عربستان به حساب میآمده است. با این حال مردم صعده بسیار محروم و از نظر اقتصادی مستضعف هستند. حکومت یمن رویکردی سکولار داشته و اساساً دینی نبود و همیشه برخلاف مذهب شیعه فعالیت مینمود.
صعده جایگاه پیدایش حرکتی به نام جنبش ” جوانان مؤمن ” است، از دل همین جنبش بود که جریان الحوثی شکل گرفت. تبعیض مذهبی و سیاسی در این منطقه زمینه ای برای شکل گیری تحولی عمیق در تاریخ معاصر یمن شد. بالاخره به همت بدرالدین الحوثی که فقیهی مجتهد از این مذهب بود جمعیت “جوانان مؤمن” شکل گرفت و فعالیت فرهنگی متنوعی را شروع کرد. یکی از دلایل رشد و گسترش این فعالیتها تهاجم وهابیت بود.
بعد از توسعه و رشد این فعالیتهای فرهنگی و جذابیت آن در بین جوانان یمن دو گروه در این جریان شکل گرفت: یک جریان اعتقاد به رویکرد اصلاح طلبانه و نگاه باز و حرکتهای نرم داشت و جریان دیگر معتقد به پافشاری بر ارزشها، پایداری بر اصول و رویکرد سنتی بیشتری بود. بعد از ایجاد این شکاف و دو دستگی دایره مدیریت و رهبری “جوانان مؤمن” گسترش یافت و این هم زمان با ورود حسین الحوثی از سودان به یمن بود.
حکومت نیز برای مدیریت و کنترل این جریان پرتکاپوی فکری و فرهنگی تدبیرهایی اندیشید و در نهایت توانست جریان اصلاح طلب را به سمت خود جذب و با پرداخت هزینه ای آنها را نرم و هم سو با حاکمیت نماید. با رشد فعالیتهای روشنگرانه حسین الحوثی اغلب جوانان عضو گروه “جوانان مؤمن” طرفدار ایشان شدند و عملاً این جنبش به جنبش الحوثی تغییر نام داد.
در سال ۲۰۰۳ بعد از اشغال عراق توسط آمریکاییها، این گروه اعتراضات خودش را رسمی و علنی مطرح کرد. آمریکا هم به بهانه فعال شدن القاعده در یمن نیروهایش را در این منطقه نفوذ داده بود. مهمترین اعتراض حسین الحوثی این بود که چرا حکومت یمن اجازه داده است نیروهای نظامی آمریکایی در یمن مستقر شوند و استقلال و حاکمیت سیاسی آنها را زیر سؤال ببرند.
بعد استکبار ستیزی، به ویژه مبارزه با صهیونیسم در این جنبش بسیار چشمگیر است. رهبر جنبش معتقد بود نمازی که بعد از آن مرگ بر اسرائیل گفته نشود و در آن برائت از صهیونیسم مطرح نباشد مورد رضایت و قبول خداوند نیست. در همین راستا همیشه بعد از نماز فریادشان به این شعارهای بلند بود که: الله اکبر، الموت لامریکا، الموت لاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام.
در سال ۲۰۰۴ علی عبدالله صالح، از حسین الحوثی دعوت به ملاقات کرد. الحوثی این دعوت را نپذیرفت. نهایتاً دولت یمن ۱۸ شاخه نظامی را برای دستگیری الحوثی به منطقه فرستاد. اعضای این گروه بعد از چند روز مقاومت جانانه، به شهادت رسیدند. جنگی که امروز در یمن در جریان است، جنگ ششم صعده میباشد. نکته قابل تأمل اینکه در این شش جنگ این حکومت یمن بوده که جنگ را آغاز نموده است زیرا جنبش الحوثی یک جنبش شورشی و متمرد علیه حکومت نیست؛ حوثیها هیچ وقت قصد جدایی طلبی نداشتهاند. در حال حاضر رهبری جنبش برعهده برادر حسین الحوثی به نام عبدالمالک الحوثی میباشد.
فهرست مطالب
کلیات
مقدمه
فصل اول – علل شکل گیری جنبش انصارا…
فصل دوم – نتیجه گیری
فصل سوم – ضمائم
منابع
کلیات
در این قسمت به تشریح سؤال اصلی، سؤالات فرعی و فرضیه پیش رو میپردازیم تا از این طریق بتوانیم نگاهی هرچند کوتاه به جنبش الحوثی های یمن داشته باشیم.
سؤال اصلی که در اینجا قابل بحث میباشد علت به وجود آمدن جنبش الحوثی ها یا به عبارتی دیگر انصارا… یمن چیست؟ آیا در شکل گیری آن سایر دولتهای بیگانه و متخاصم نقش فعال داشتهاند یا خیر؟ اگر بخواهیم به صورت کامل تر به جزئیات این جنبش بپردازیم میتوان سؤالهایی از قبیل اینکه جنبش اسلامی یمن (الحوثی) برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است یا خیر؟ آیا رهبران این جنبش یا حرکت اسلامی با الگو برداری از نقش امام خمینی (ره) به دنبال ایجاد انقلاب در یمن هستند یا خیر؟ بپردازیم.
فرضیه ای که در این تحقیق مطرح است به قرار زیر میباشد:
- پتانسیل خشونت جمعی قویاً تحت تأثیر شدت و گستره محرومیت نسبی اعضاء یک مجموعه قرار دارد.
- پتانسیل خشونت جمعی قویاً تحت تأثیر شدت و گستره محرومیت نسبی اعضاء یک مجموعه قرار ندارد.
در اینجا لازم است برخی واژگان تشریح گردند تا بیان مطلب شیواتر شود. محرومیت نسبی (م.ن) به عنوان برداشت بازیگران از وجود اختلاف میان انتظارات ارزشی و تواناییهای ارزشی اشان تعریف میشود.
انتظارات ارزشی، کالاها و شرایط زندگی ای هستند که مردم خود را مستحق آنها میدانند. (بالفعل)
تواناییهای ارزشی، کالاها و شرایطی هستند که آنها فکر میکنند عملاً توانایی کسب و حفظ آنها را دارند. (بالقوه)
مقدمه
یَمَن به عربی (الجمهوریه الیمنیه) کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان و پایتخت آن شهر صنعا است. یمن ۵۲۷٬۹۶۸ کیلومتر مربع گستردگی دارد. یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانهی دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانهی دریای عرب، همچنین دارای چند جزیره است که مهمترین آنها: جزیره سقطره در دریای عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ است. یمن تا قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی دو کشور متجاور بوده به نامهای: جمهوری عربی یمن) یمن شمالی ) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی). در سال ۱۹۹۰ طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. اما در سال ۱۹۹۴ جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند.
این منطقه (یمن) از صدر اسلام از مهمترین مناطق رشد شیعهی طرفداران اهلبیت بوده است. استان صعده، کوهستانی است و در ۲۴۳ کیلومتری شمال صنعا قرار دارد. بیشتر مردم صعده را شیعیان زیدی تشکیل میدهند. منطقه یمن در سال ۱۷۵۰ میلادی در قلمروی حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراتوری عثمانی در ۱۹۲۲، یمن پس از بستن قراردادی با انگلستان، به خودسالاری( استقلال ) دست یافت. در گذشته حکومت یمن در دست امیری ملقب به “امام یمن ” بود که شخصاً کشور را اداره میکرد. از سال ۱۹۶۲ حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد. در سال ۱۹۶۲، عبدالناصر با استقرار ۶۰٬۰۰۰ نیروی مصری در یمن، حکومت را از زیدیها گرفت و به لاییکها سپرد. پیش از آن امامان شیعه در یمن نزدیک به ۱۲۰۰ سال حکومت کرده بودند. در این سال حکومت جمهوری اعلام شد و حکومت شیعیان پایان یافت. ژنرال علی عبدالله صالح الاحمر پس از کودتا رئیس جمهور یمن شد که اکنون خلع شده است.
پس از به حکومت رسیدن وهابیها، آنان به کتابخانهها حمله کردند و آنان را آتش زدند، از فعالیت مدارس دینی جلوگیری کردند و علمای زیدی را کشتند. علت اینکه اکنون از ۵ میلیون شیعه زیدی تنها نیم میلیون نفر شناخته شدهاند، به عملکرد حکومت برمیگردد. حکومت همه مراسم زیدیان را ممنوع کرده است. مراسم شیعیان بر محوریت اهلبیت است، زمانی که حکومت نو روی کار آمد، به کشتار شیعیان و علمای آنها دستزد. اجبارات و محدودیتها کمکم مسائل فرهنگی چندصدساله مربوط به اهلبیت را تغییر داد. مانند ممنوعیت مراسم مذهبی و حذف کتب مذهبی مانند نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه. از زمان درگیری دولت یمن با گروههای شیعه در شمال این کشور بیش از ۷ سال میگذرد. در سال ۲۰۰۷ پیمان صلحی میان دو طرف امضا شد که هرگز بدان عمل نشد. سال بعد با میانجیگری قطر، دیداری میان نمایندگان دو طرف در دوحه برای انجام مقدمات پیمانی دیگر شکل گرفت. در اوت ۲۰۰۹، علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن اعلام کرد مبارزان شیعه مایل به برقراری آرامش نیستند و بدین ترتیب درگیریها را از سر گرفت. عربستان سعودی و مصر نقش پررنگی در حملات ارتش یمن به شیعیان داشتند. استان صعده به عنوان کانون درگیریها میان عربستان و یمن قرار دارد که موقعیت مبارزان شیعه را حساس کرده است. یک روزنامهی اماراتی تحلیل کرد شعارهایی که مبارزان شیعه سر میدهند، یادآور شعارهای ایران است.
بیش از یک سال از انقلاب مردم مسلمان یمن در پرتو بیداری اسلامی در کشورهای منطقه میگذرد. یمن کشوری است که عبدالله صالح دیکتاتور آن بیش از سه دهه، قدرت را با تکیه بر موازنه قبیله ای و کمک ارتش و نیروهای امنیتی قبضه کرده بود. تا اینکه بالاخره در ۱۶ فوریه ۲۰۱۱ مردم یمن، به ویژه جوانان برای پایان دادن به حاکمیت غیر مردمی و وابسته به غرب صالح به میدان آمدند و مبارزه اجتماعی با صالح را آغاز کردند. در مقابل، عبدالله صالح نیز با توسل به ابتکارهای متعدد، تلاش کرد به هر نحوی قدرت را حفظ کند. استبداد حکومت اقتدارگرای صالح و تداوم حکمرانی وی با تکیه بر شکافهای اجتماعی و فرقه ای و اختلافات قبیله ای، تمامی امیدها را به اصلاح حکومت صالح از بین برده بود. علاوه بر حکومت غیر دموکراتیک، ناکارآمدی صالح در مقابله با مشکلات اقتصادی و فقر گسترده، شدت گرفتن تب تجزیه طلبی در جنوب به دلیل شرایط بغرنج اقتصادی و تبعیض سیاسی و جنگهای حوثیها به دلیل حاشیه ای شدن مناطق شمالی، به تدریج بر تعداد مخالفان وی افزود به نحوی که پس از آغاز اعتراضات، اکثر نیروهای اثرگذار در جامعه یمن از معترضان حمایت کردند. در کنار شرایط داخلی، تحولات منطقه ای و بیداری ملتها در سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا، به ویژه پس از سرنگونی بن علی و مبارک در تونس و مصر، بر عزم مردم یمن برای سرنگونی صالح افزود. البته نارضایتی مردمی از وابستگی کشورشان به غرب و آمریکا نیز خشم مردمی را تشدید کرد. با اوج گرفتن تظاهرات مردمی علیه صالح، وی اعلام کرد در سال ۲۰۱۳ از قدرت کناره گیری میکند. صالح تحت فشارها در ۲۳ آوریل ۲۰۱۱ از کناره گیری به شرط مصونیت وعده داد و در ۱۸ مه ۲۰۱۱ با امضای یک توافقنامه با مخالفان برای کناره گیری، طی یک ماه اعلام آمادگی کرد. صالح، درخواست شورای همکاری خلیج فارس را برای کنارهگیری در عوض داشتن مصونیت و برگزاری انتخابات زودهنگام در ابتدا رد کرده بود و تلاش کرد با دامن زدن به جنگ داخلی، وضعیتی مشابه لیبی ایجاد کند. نهایتاً علی عبدالله صالح در راستای ابتکار عمل شورای همکاری خلیجفارس قدرت را به معاون خود عبد ربه منصور واگذار کرد و پس از اخذ مصونیت قضایی که گام دوم این طرح بود یمن را به سوی آمریکا ترک کرد. در این یک سال مردم این کشور با فراز و نشیبهای مختلفی روبهرو بودند تا اینکه بعد از طی آن دو مرحله، در مرحله سوم این ابتکار عمل، انتخابات فرمایشی ریاستجمهوری موقت توافقی در شرایطی برگزار شد که تنها یک نفر نامزد این پست بود. عبدربه منصور معاون صالح تنها نامزد انتخاباتی بود که ۲۱ فوریه ۲۰۱۲ در یمن برگزار شد. مهمترین گروه مخالف دولت یمن الحوثی ها (انصارالله) به رهبری عبدالملک الحوثی است.
فصل اول – علل شکل گیری جنبش انصارا…
وضعیت شیعیان
با نگاهی به چگونگی زندگی شیعیان یمن، روشن میشود در زمان حکومت دولت یمن، شیعیان در محرومیت کامل فرهنگی بودهاند و نیز با دشواریها و چالشهای زیادی روبرو بودهاند. مانند:
- نداشتن حق تأسیس مدارس دینی برای شیعیان: برخلاف کمبود منابع فرهنگی چون کتاب و دسترسی به روحانیون شیعه، تلاشهای زیادی در تقویت پایههای مذهبی از جانب آنان انجام شده است.
- آزار و شکنجه و زندانیشدن شیعیان و علمای شیعی
- جلوگیری از برگزاری مراسم: مانند جشن در عید غدیر. ولی با تمام محدودیتها، آنان مراسم مذهبی خود را بهطور پنهانی برگزار میکنند.
- توهین به ارزشها: مانند تخریب مساجد و به آتشکشیدن علنی و قانونی کتابهایی مانند «نهجالبلاغه» و «صحیفه سجادیه» که با هماهنگی دولت یمن و وهابیهای سعودی انجام میشود.
- دسترسی به رسانهها: رادیو عربی جمهوری اسلامی ایران تنها رسانه در دسترس شیعیان یمن است.
اعتقادات
بیشتر مردم یمن، اهلسنت شافعی هستند. پس از آنان، جمعیت شیعیان زیدی بیشتر است. مذهب زیدی، آمیزهای از تشیع با اندیشههای معتزلی و اندکی از مذهب حنفی است. مذهب زیدی و شیعه دوازدهامامی در فقه نزدیک به ۹۰٪ مشترکاند. زیدیها به ولایت و عصمت ۵ تن از اهلبیت، خلافت علی بن ابیطالب، امامت امامان از نسل امام حسین و ظهور قائم و قیام جهانی او و بایستگی یاری به او باور دارند. شیعیان دوازدهامامی اقلیت مذهبی و قشر محروم این کشور هستند که بیشتر آنان در استان صعده و برخی در صنعا زندگی میکنند. بخش زیادی از شیعیان دوازدهامامی از نخبگان، استادان دانشگاه، روحانیون و پزشکان تشکیل شده است.
۵ میلیون نفر از جمعیت یمن از سادات هستند که رویهمرفته از ۲۰۰ خانوادهاند. ۹۰٪ آنها سادات حسنی و ۱۰٪ از سادات حسینی هستند. بیشتر سادات یمن از فرزندان «یحیی الامام الهادی بن الحسین بن القاسم الرسی» از نوادگان حسن بن علی هستند که برادرش هم در یمن بود. «یحیی» در سال ۲۶۰ ه.ق. در زمان حکومت عباسی از مدینه به یمن رفت. پیش از آن همه مردم یمن سنی بودند. پس از ورود وی به یمن شیعیان رشد پیدا کردند.
الحوثیها، گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده هستند. این گروه به «بدرالدین الحوثی» منسوب است و در سالهای دهه ۸۰ تشکیل شده است. آنان تاکنون برای گرفتن حقوق شیعیان ۶ بار با حکومت یمن جنگیدهاند. الحوثیها به محدودبودن فعالیتهای دینی، سیاسی و تلاش برای نابودی فرهنگ و باورهای زیدیها از سوی دولت و سیاستهای محدودکننده دولت در زمینه عمرانی و توسعه در استان صعده معترض هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شیعیان دوازده امامی یمن که قبل از آن بسیار کمیاب بودند جهش جمعیتی داشتند. در میان شیعیان دوازدهامامی و شیعیان زیدی هماهنگی و اتحاد خاصی حکمفرماست. سازمان وحدت شیعیان جزیره در یمن در این راستا فعالیت میکند. زیدیها به راین باورند که در هر زمانی حکومت تنها حق سادات از نسل «حسن بن علی» و «حسین بن علی» است و حکومت هر کس جز آنان غصبی است. همچنین پس از پیروزیهای حزبالله لبنان به عنوان مقاومت شیعی در برابر اسرائیل، تشیع و بهویژه شیعه دوازدهامامی، رشد زیادی در یمن داشتهاست. پس از جنگ ۳۳ روزه روحیهی بالایی در شیعیان یمن ایجاد شد، تا جایی که برخی از فرزندان علمای شاخص وهابی در شرق یمن به مذهب دوازدهامامی گرویدند.
حکومت یمن
علی عبدالله صالح در سال ۱۹۹۰ و پس از آنکه ۱۲ سال ریاست جمهوری یمن شمالی را در اختیار داشت با اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی یمن ۱۹ سال است که رئیس جمهور یمن متحد است. او از سالهای میانی دهه ۲۰۰۰ با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی قراردادهایی به امضا رساند. پس از آن اعلام کرد به هر نحو حتی با توسل به گزینه نظامی، گروه الحوثی را در صعده سرکوب خواهد کرد. صالح اسماً شیعه زیدی است، اما عملکرد وی نمایانگر قرابت وی با بعثیها و سیاستهای ضد شیعی است. سیاستهای وی عموماً ضد زیدیها و حامی جریان وهابیت است.
عبدالله صالح که عناصر وهابی مانند شیخ الاحمر یا عبدالمجید الزندانی جایگاه والایی در دورهی ۳۱ سالهی حکومتش داشتهاند و نیز با اعطای پناهندگی سیاسی به عناصر حزب بعث پس از جنگ آمریکا و عراق، به «صدام صغیر» شهره است. صالح در زمان جنگ ایران و عراق با اعزام سربازان گارد ریاست جمهوری یمن به نبرد با نیروهای ایران به کمک صدام شتافت. سیاست داخلی صالح در جهت دگرگونی جمعیتی شیعیان در شمال این کشور بوده است. دولت یمن، به دولت عربستان بسیار نزدیک است. این امر باعث افزایش فشار بر شیعیان ساکن در استانهای مرزی یمن با عربستان شده است.
قبایل، تأثیر زیادی در ساختار سیاسی و فرهنگی یمن دارند. خاندان «الاحمر» از خاندانهای مهم زیدی یمن هستند که به وهابیهای عربستان سعودی بسیار نزدیکاند. شیخ «عبدالله الاحمر» که از خویشاوندان «ژنرال صالح» است و شیخالشیوخ قبایل یمن به شمار میرود رئیس مجلس این کشور و دومین شخص با نفوذ و قدرتمند در عرصه سیاسی کشور است. از زمانی که اتحاد این دو فرد دستخوش مسایلی شد، حالتی دوقطبی در عرصه سیاسی یمن حکمفرما شده است.
علی محسن الاحمر برادر ناتنی صالح، از دیگر اعضای خاندان الاحمر است که نزدیکی زیادی با وهابیها دارد و و از شخصیتهای مهم این کشور است. وی با دستور صالح فرماندهی حملات به استانهای شیعهنشین شمال را عهدهدار بوده است. به سبب علاقه و استفادههای پیاپی محسن الاحمر به بهکارگیری از سلاحهای کشتار جمعی، به «علی شیمیایی» شهره است. حتی صالح نیز از وی با عنوان «مرد بیرحم» یاد میکند و از جانب آمریکا نیز متهم به حمایت از تروریسم است.
درگیریهای دولت و شیعیان
از پیامدهای حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، شکلگیری پیمانهایی با عنوان ضدتروریستی با رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت یمن به عنوان یکی از مهمترین همپیمانان آمریکا در خاورمیانه در این طرح قرار گرفت. حضور نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکاییها در یمن و نیز سفرهای مخفیانه برخی هیأتهای اسرائیلی به صنعا افزایش یافت. اعتراضهای فراوانی به این کار در یمن صورت گرفت. درگیری بین شیعیان شمال یمن و دولت مرکزی از سال ۲۰۰۴ آغاز شد. دولت، ساکنان این منطقه را به تلاش برای جداییخواهی و احیاء حکومت شیعه در این منطقه که در کودتایی ۱۹۶۲ سرنگون شدهبود، متهم میکند. درحالیکه گروه الحوثی با رد این اتهام میگوید مبارزان و شیعیان این منطقه تنها خواهان برخورداری از حقوق طبیعی خود هستند که دولت مرکزی تحت فشار وهابیان افراطی عربستان از آنان سلب کرده است.
عربستان سعودی در این درگیریها نقش پررنگی دارد. برخی این موضوع که یمن فقیرترین کشور عرب و از ده کشور فقیر دنیاست، دلیلی برای نقش دیگر کشورها از جمله عربستان در این درگیریها میداند. درجریان درگیریهای سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ میلادی نزدیکبه ۴۰۰۰ تن از نیروهای دوطرف کشته و بنا بر گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ نفر آواره شدهاند. به گفته حوثیها، عربستان بیش از ۷۰ بار با جنگندههای خود این منطقه را بمباران کرده است. دولت یمن اجازه حضور رسانههای خبری مستقل در منطقه عملیات در شمال این کشور را نمیدهد. سازمانهای حقوق بشر یمن حملات هوایی نیروهای یمن، عربستان و آمریکا علیه ساکنان استان سعده را محکوم کردند و آن را جنایات جنگی دانستند.
از قیام الحوثی تا مرگ وی
حسین بدرالدین حوثی، نماینده شیعیان صعده در مجلس و دبیر کل حزب الحق که به تدریس و تفسیر قرآن و نیز برگزاری مراسم مذهبی برای شیعیان صعده میپرداخت، در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۲ خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیشآمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزههای قرآن و اهلبیت شد. پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن از آن استقبال کردند. گروهی از جوانان شیعه، گروهی را با نام «الشباب المومن» شکل دادند که مبارزه و مخالفت با آمریکا و اسرائیل و مخالفت با همپیمانشدن دولت یمن و آمریکا را دنبال میکرد. در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی سردادهشد. این مسئله نگرانی بزرگی برای دولت صالح بود. پس از آن، اتهام «تروریست» علیه شیعیان بکارگرفتهشد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند.
رئیسجمهور یمن در این راستا در سال ۲۰۰۴ در نشست سران ۸ کشور صنعتی در آمریکا حضور یافت و تلاش کرد کمک و حمایت این کشورها را بهدست آورد. صالح بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا، با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز ۱۸ ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همهجانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد.
دولت یمن در این رابطه سانسور شدید خبری را بکارگرفت و خبرنگاران شبکههای تلویزیونی از جمله الجزیره، العربیه و العالم را اخراج کرد و ۳ ماه به بمباران مناطق شیعهنشین شمال پرداخت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ با تصرف شهر مران و کشتهشدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد. حکومت برای دستگیری حسین بدرالدین حوثی ۵۵۰۰۰ دلار جایزه گذاشت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ ارتش یمن، حسین بدرالدین حوثی و برادرش و ۲۰ نفر از پیروانشان را در مرآن کشتند. سازمان عفو بینالملل شمار تلفات غیرنظامیان را تا آن هنگام ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن برآورد کرد.
جنگ دوم ارتش یمن
پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد؛ اما پس از این نبردهایی میان حوثیها و ارتش یمن ادامه یافت که ” جنگ دوم ارتش یمن” نام گرفت. شهرت روزافزون «حسین الحوثی» میان مردم یمن و دادن لقب «شهید» به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سالهای قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کردهبود. جمعیتی از استانهای دیگر بهویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویرانشده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشمگرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که درپی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند.
در ۱ آوریل ۲۰۰۵ پس از تلاش شورشیان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیریها از سر گرفته شد. ۱۰ سرباز و ۶ شورشی در این درگیری کشتهشدند. روز بعد درگیریها به نزدیکی استان صعده رسید که درپی آن ۲۰ تن دیگر از شیعیان جان باختند. این حملات در اواخر ژانویه ۲۰۰۵ آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. علامه بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ ۲۳ تن از الحوثیها و ۸ تن از نیروهای ارتش کشتهشدند و نیروهای دولتی ۵۱ تن از مبارزین را دستگیر کردند.
بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای سختگذر صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت برای را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن ۲۰۰ محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوههای اطراف پناه بردند. در ۲۷ مارس ۲۰۰۵، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد.
فشارها و کشتار پس از جنگ دوم
پس از پایان جنگ دوم با وجود اعتراضات داخلی و بینالمللی به کشتار شیعیان یمن، مبارزان شیعه مانعی برای تقویت روابط دولت یمن با آمریکا و عربستان سعودی بودند. در این اثنا دولت یمن به تقویت فشارها و محدودیتها بر شیعیان و کشتار آنان روی آورد. سادات هدف حملات نظامی قرار گرفتند و جلوی برگزاری هرگونه مراسم مذهبی گرفته شد. دکتر عصام العماد از علمای شیعه یمن در این باره میگوید: «دولت یمن به دستور ژنرال علی عبدالله صالح به مساجد شیعیان حمله کرد، تمامی کتابهای مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه در صعده و صنعا جمعآوری شدند و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا به نام «ساحهالحریه» (میدان آزادی) برده شدند و در برابر چشم مردم پایتخت به آتش کشیده شدند. نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال علی محسن الاحمر حملاتی به مناطق شیعهنشین داشتند و در این میان سلاحهای شیمیایی و بمبهای خوشهای بهکار بردند. برای بازدارندگی از جنبش شیعیان نظامیان یمنی از جمله پس از سوزاندن پیکرهای برخی رزمندگان شیعه، آنان را با طناب به خودروهای نظامی بستند و پیشاپیش چشم مردم کیلومترها روی خاک کشیدند. وهابیهای سعودی و بعثیهای عراقی که بیشتر آنان پس از سقوط بغداد به یمن گریختند، نفوذ چشمگیری بر دولت یمن دارند که مانع اتخاذ روشی جز حمله نظامی به مناطق شیعیه نشین میشوند.
جنگ سوم
جنگ سوم در مارس ۲۰۰۶ به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاههای شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستانهای حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد. این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداریها در دسامبر ۲۰۰۶ با توافقی میان طرفین متوقف شد. نیروهای دولتی با هدف اعلامی آزادی برخی سربازان که به اسارت در آمده بودند به یکی از استحکامات الحوثیها در ارتفاعات هجوم بردند و در ابتدای حمله بیش از ۸۰ نفر از آنان کشته شدند. دولت یمن پاکسازی مناطق شیعهنشین در سراسر کشور را هدف خود اعلام کرد و از جمله پایتخت (صنعا)، مأرب، جوف، حجه و دیگر شهرها را تحت حملاتی شدید قرار داد. در این حملات صدها تن از فعالان سیاسی و فرهنگی را دستگیر و روانه زندان کرد.
جنگ چهارم
جنگ چهارم در آوریل ۲۰۰۷ رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگهای پیشین، الحوثیها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده میکردند. این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.
جنگ پنجم
این جنگ در فوریه ۲۰۰۸ و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثیها از سلاحهای متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند. دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد.
توافقنامه دوحه
ژنرال علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثیها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد میشدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثیها را مورد بخشش قرار میداد و اسیران دوطرف باید آزاد میشدند. حوثیها باید سلاحهایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمیگرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل میداد. این توافقنامه فقط درباره تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم میکنند. برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامیاش میدانند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینهها برای جهت جنگ ششم فراهم گردید.
جنگ ششم (عملیات زمین سوخت)
جنگ ششم در آگوست ۲۰۰۹ آغاز شد. این جنگ، تمام عیار و گسترده بوده و کشتارها و قتل عامها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگهای گذشته خبر میدهد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام گرفت. برخلاف مسلح بودن ارتش یمن به انواع سلاحها، دولت یمن نتوانست خود را به عنوان پیروز این جنگ قلمداد کند. کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بیثمر بودن برنامهها و طرحهای راهبردی دولت یمن را نشان میش دهد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالمالک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بود. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کرده است.عبدالله عیظه الرزامی فرمانده رزمندگان شیعه از ابتدای جنگ نخست دولت علیه شیعیان، فعالیتهایش در سایه بوده اما اقتدار وی و نیروهای تحت امرش به حدی بوده که مردم یمن از او با عنوان «مالک اشتر زمان» یاد میکنند. الرزامی اکنون به عنوان دست راست سید عبدالملک عمل میکرد.
جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعان در رویارویی با نیروهای دولتی بود. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند. از ۱۱ اوت ۲۰۰۹ درگیریها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. دراین درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و القاعده و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.
مردم یمن بعد از پشت سر گذاشتن سه سال مبارزه و جنگ داخلی همچنان در آرزوی رسیدن به دموکراسی و حاکمیت قانون هستند. به نظر میرسد انقلابیون یمن با الهام از تجربه تلخ شکست اخوان المسلمین در مصر با برگزیدن رهبری متمرکز درصدد پر کردن شکافها و خلاهای قومی و سیاسی هستند. رهبری جنبش تازه یمن با ایجاد اجماع و وحدت داخلی قدرت بینظیری در میان انقلابیون در برابر دولت مرکزی به وجود آورده است.
فصل دوم – نتیجه گیری
در ریشه یابی دلایل قیام اخیر مردمی در یمن باید به چهار نکته توجه کرد. اول اینکه در یمن مانند دیگر کشورهای خاورمیانه تبعیض، فقر و بی عدالتی بر اقلیتها وجود دارد. در این کشور گروه اقلیت الحوثی ها محروم از هرگونه امکانات مالی، آموزشی و سیاسی هستند. آنها هیچ گونه مشارکت واقعی در فرایندهای سیاسی یمن ندارند. در خصوص شروع قیام مردمی یمن باید به موج بیداری در خاورمیانه هم اشاره کرد؛ با شروع این موج یمن نیز در کنار دولتهایی چون تونس ومصر در گردباد این تحولات قرار گرفت. مردم یمن که سالیان سال تحت رهبری انحصارگرایانه علی عبدالله صالح زندگی میکردند با فراهم شدن بسترها و زمینههای اعتراض، قیام خودشان را علیه دیکتاتوری آغاز و خواستار مطالبات سیاسی و اقتصادی شدند. سومین نکته به خلف وعده دولت جدید یمن مربوط میگردد. دولت جدید در یمن بعد از سقوط علی عبدالله صالح علیرغم وعدههای اصلاح اقتصادی و سیاسی دوباره به سیره و سلوک حکومت قبلی بازگشت. انقلابیون که منتظر رفع تبعیض، برابری سیاسی، مشارکت مدنی و بهبود اوضاع اقتصادی بودند با مشاهده عملکرد دولت جدید نه تنها شاهد بهبود این وضعیت نشدند بلکه بر مشکلات معیشتی و اقتصادیشان افزوده شد. بی تردید یکی از دلایل استعفای نخست وزیر ناتوانی در بهبود اوضاع اقتصادی مردم بود. دلیل چهارم اینکه در طی سه سال مبارزه گروههای مخالف توانسته بودند تحت رهبری مذهبی سازماندهی پیدا کنند. آنها امروزه قدرتمندتر از گذشته در تلاش برای تحقق خواستههای اصیل سیاسی و اقتصادی خود هستند. پیوستن بخشی از ارتش یمن به انقلابیون به وضوح نشانگر موضع قوی مخالفین است.
در یمن علاوه بر دولت یکسری گروههای تکفیری و سلفی وجود دارد که علی رغم همراهی و حمایت از دولت در تلاش برای برهم زدن نظم و امنیت یمن هستند. این گروهها با توجه به جنبه مذهبی و ایدئولوژیک مخالف سرسخت حوثیها هستند آنها نگران قدرتیابی حوثیها در یمن هستند. از این منظر استمرار اعتراضات و وقوع انفجار و کشتار توسط این گروهها برای بی اعتبار کردن حوثیها انجام میگیرد. گروههای سلفی مانند القاعده با ساماندهی اعتراضات و خشونت در تلاش برای شدت عمل دولت علیه حوثیها و همچنین ورود نیروهای خارجی به یمن برای پایان بخشیدن به حیات سیاسی شیعیان در یمن هستند.
یمن به خاطر جایگاه ژئوپلیتیک خود در کنار اقیانوس هند و متصل به دریای سرخ اهمیت بسیار زیادی در جغرافیای سیاسی منطقه دارد. از این رو تحولات سیاسی در یمن در کانون توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقه است. آینده صنعا به عقلانیت سیاسی و دور اندیشی رهبران حوثی و دولت مرکزی بستگی دارد. امروزه حوثیها به عنوان بزرگترین نیروی مخالف دولت نقش کلیدی در تحولات آتی سیاسی یمن ایفا میکنند بنابراین آینده یمن به نوعی به چگونگی برخورد و تعامل حوثیها با دولت مرکزی بستگی دارد، اینکه حوثیها چگونه بتوانند ضمن حفظ اهداف و اولویتهای سیاسی خود با دولت مرکزی تعامل و همکاری کنند. بیتردید اگر مخالفین و دولت مرکزی بتوانند از طریق یک مسیر نرم و مسالمتآمیز به بحران سیاسی موجود در یمن خاتمه دهند مانع از رشد افراطگرایی گشته و همچنین راه را برای حضور و ورود نیروهای خارجی تنگتر خواهند کرد. نشانهها و قراین حاکی از موفقیت آمیز بودن روند سیاسی در یمن است. حوثیها با توجه به عقلانیت و تجربه سیاسی خود برخلاف سایر گروههای مذهبی در مصر در تلاش برای کسب مستقیم قدرت نیستند آنها به دنبال تعامل و همکاری با دولت مرکزی در یک چارچوب دموکراتیک و مسالمت آمیز هستند.
فصل سوم – ضمائم
فصل سوم مربوط به تصاویر: بدرالدین الحوثی، حسین الحوثی و عبدالمالک الحوثی (رهبر کنونی جنبش انصارا… یمن) میباشد که با جستجو در اینترنت قابل دستیابی میباشند.
منابع
- مارتین و جان، بالمر و سولوموز – مطالعات قومی و نژادی در قرن بیستم – پرویز دلیرپور و سید محمدکمال سروریان (پژوهشکده مطالعات راهبردی غیر انتفاعی)
- برتگر، تدرا- چرا انسانها شورش میکنند- علی مرشدی زاد (پژوهشکده مطالعات راهبردی)
- غریب رضا، حمیدرضا – اویس خمینی (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه – ۱۳۹۲)
- درایسدل و اچ به لیک، آلاسدایر و جرالد – جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا – دره میرحیدر (دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل)
- سایتهای ویکیپدیا، المنبرنت، صعده آنلاین.
اختصاصی وبسایت جهانسوم
+ استاد ناظر: دکتر امیر دبیریمهر
+ گردآورندگان: مهدی حاجی رمضان، نورالله کاشانی، حسینعلی اسدی و علیرضا میری
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی