تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشور بحرین
فهرست مطالب:
- مقدمه
- فصل اول: یا تعاریف عملیاتی، انقلاب سلامی – جنبش – شیعه – بحرین
- سؤال اصلی: تأثیر انقلاب اسلامی بر کشور بحرین چگونه بوده است
- فرضیه: انقلاب اسلامی بیشترین تأثیر خود را بر نهضت آزادیبخش بحرین از طریق کمکهای نظامی، فکری، فرهنگی و کمکهای مالی گذاشته است.
- فصل دوم: ساختار حکومتی احزاب و شکل حکومت
- فصل سوم: شیوه تأثیر انقلاب اسلامی بر کشور بحرین
مقدمه:
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود و بهبیاندیگر، انقلاب اسلامی از انقلابهایی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمیشود، بلکه دیدگاه فراملی دارد. به همین جهت، بر روی ملتها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد؛ بنابراین، بر جنبشهای اسلامی سیاسی معاصر تأثیر گذاشته و به آنان جرئت و جسارت مبارزه داده است و به آنان میگوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. بههرروی، علت تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبشهای جهان اسلام به وجوه مشترکی که بین آن دو وجود دارد، برمیگردد. این وجوه، زمینهها و بسترهای اختلافی فیمابین را به حداقل رسانده است. جنبشهای اسلامی به صور مختلف از انقلاب اسلامی متأثر شدهاند، بخشی از این تأثیرپذیری در ابعاد سیاسی و برخی دیگر در ابعاد فرهنگی صورت گرفته است نتیجه آنکه انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است، البته اینکه مسلمانان، بهویژه جنبشهای اسلامی بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نائل آیند، به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آنها در چارچوب اسلام و با الگو گیری از انقلاب اسلامی است.
جان آل. اسپوزیتو و جیمز پی. پیسکاتوری، میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران را بر کشورهای جهان، اینگونه دستهبندی نمودهاند:
بازتاب جهانی انقلاب ایران، چهار شکل داشته است:
۱- در دو کشور (لبنان و بحرین) نفوذ ایران ملموس و چشمگیر بوده است.
۲- در تعداد از کشورها، الگوی ایران و تشویقهای این کشور جریانهای سیاسی اسلامی پیشین را تقویت کرده و شتاب بیشتری بخشیده است (مصر، تونس، نیجریه، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، پاکستان و فیلیپین).
۳- ایران نقش عامتری در برانگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی در برخی کشورها ایفا کرده است (مصر، سودان، مالزی و اندونزی).
۴- الگو و فعالیتهای ایران دلیل و بهانه لازم را فراهم آورده است تا بعضی حکومتها (عراق، مصر، تونس و اندونزی) جنبشهای اسلامگرای مخالف را مهار و سرکوب کنند.
در بیشتر کشورهای اسلامی، تأثیر ایران انقلابی، غیرمستقیم بوده و ایران عمدتاً نقش الگو را داشته است، نه مداخله مستقیم. این نکته بهویژه در دوره آغازین پس از انقلاب صادق بود که شیعه و سنی در سراسر جهان اسلام، شهامت و ایمان انقلابیون را میستودند و ایران با بنیادگرایی و احیاگری اسلامی مترادف شمرده میشد. در این مقاله بر آنیم تا به بررسی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشور بحرین بپردازیم.
فصل ۱ (تعاریف عملیاتی: انقلاب اسلامی- جنبش- شیعه- بحرین)
۱- انقلاب اسلامی:
پس از گذشت قریب به سی سال از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تاکنون هزاران اثر اعم از کتاب و مقاله درباره این انقلاب نگاشته شده؛ که برخی از این تعاریف، توسط اندیشمندان معاصر در تعریف خویش از انقلاب اسلامی ایران را چنین بیان مینمایند.
استاد شهید مرتضی مطهری برای معرفی انقلاب اسلامی ایران، آن را شاخهای از انقلاب انبیاء، خصوصاً انقلاب صدر اسلام، انقلاب صدر اسلام، در همان حالی که ارزیابی و در این چارچوب آن را تعریف میکند. بر اساس این تعریف همانطوری که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال، انقلابی سیاسی، معنوی، اجتماعی و انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود؛ یعنی حرکت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است.
جلالالدین فارسی انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ در ایران را یک انقلاب اجتماعی اسلامی یا یک انقلاب توحیدی اسلامی میداند که در آن اجتماعی بودن به مفهوم تحلیل کیفی در همه شئون جامه است و توحید است وصفی است برای کیفیت خاصی که تحولات شئون مختلف جامعه به آن منتهی میشود.
در این تعریف ” انقلاب اسلامی بیست و دوم تجدید انقلاب تکاملی اسلام است که در آن همزمان چند انقلاب اتفاق میافتد: انقلاب اعتقادی و اخلاقی، انقلاب سیاسی، انقلاب اقتصادی، انقلاب در نظام دفاع ملی، تقلب در مقام و موقعیت اشخاص و طبقات و بلاخره انقلاب در شیوه حل اختلافات داخلی و سیاسی. (خرمشاد-پژوهشکده مطالعات منطقهای).
جان اسپوزیومعتقداست: همانندهمه تحولات بزرگ اجتماعی، انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران از سالها پیش برنامه ریزی شده بود واثرات این انقلاب در تاریخ برجای خواهدماندبه بیان ساده رژیم محمدرضا شاه پهلوی را ائتلاف نیروهای مختلف وتحت رهبری بنیادگرایان شیعه برچیدند. آیت اله روح اله خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ه.ش) رهبراصلی این نقلب ودر مهمترین علل بروز انقلاب، از پیچیدگی وگره خوردن مشکلات اجتماعی جامعه ایران وز بیماری شاه نشأت گرفت با این همه در اذهان مردم، اختلاف زیاد بین نیروهای مذهبی و نیروهای غیرمذهبی دلیل اصلی ظهورانقلاب به شمار میآمد. هرچند حوادث خاصی که به اخراج محمدرضا شاه پهلوی از ایران انجامید طی حدود یک سال پیش از رفتن او از ایان در ۲۶ در ماه ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، شرایط اجتماعی وزیربنایی انقلاب، چندمین قرن را دربرمی گرفت.
به این ترتیب وبا توجه به نکات فوق الذکرمی توان گفت انقلاب اسلامی ایران عبارتست از: پدیده ای که در ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ با یک تظاهرات مردمی از شهرقم، پایتخت مذهبی ایران، آغاز گردید. رژیم شاه با سرکوب خونین این تظاهرات آرام باعث شد اعتراضات مردمی درقالب بزرگداشتهای دورهای چهل روزه شهدا درمساجد شهرهای مختلف ایران وبرگزاری تظاهراتهای گسترده وپرجمعیت ترتشدید یابد. رهبری این حرکت مردمی فزاینده وگسترده با امام خمینی است که شبکه روحانیت ومساجدسراسرکشوربرای ساماندهی اعتراضات وتظاهرات های مردمی در اقصی نقاط ایران بهره میگیرد. ایدئولوژی تغذیه کننده این حرکت عظیم مردمی دین اسلام وبه طور خاص مذهب تشیع است که بعدها از آن به اسلام سیاسی یاد میشود با تکیه به راین ایدولوژی ورهبری امام خمینی، حرکت اعتراضی ساده نخستین به تقاضا برای تغییر وتحول بنیادین تغییرشکل می دهدواین تغییر وتحول به تدیرج ودرخلا ماههای انقلاب درخود مردم تظاهرکنده در حوزههای فرهنگی، فکری، اجتماعی، اخلاقی وعقیدتی اتفاق افتادوبه چشم میخورد. تغییر رژیم سیاسی ایران وسرنگونی شاه به یکی ازتقاضاهای بنیادین مردم ایران تبدیل میشود وهمین امر، مقاومت شدید رژیم شاه وسرکوب انقلابیون وتظاهرکنندگان را به همراه دارد و بلاخره این حرکت انقلابی مبتنی برتظاهرات مسالمت آمیز، فزاینده گسترده ومیلیونی در تظاهرات روزهای عاشورا سال ۱۳۵۷ به اوج خودمیرسدو نتیجه مشهود این حرکت انقلابی ۱۶ ماهه تغییر رژیم سیاسی ایران به جمهوری، انهم از نوع جمهوی اسلامی است. این انقلاب تحولات وتغییرات عمیقی درحوزه های مختلف سیاسی، اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی جامعه ایران از خود برجای میگذارد، تحولاتی که مبنای آن ایدولوژی اسلامی این انقلاب بوده است.. (خرمشاد-پژوهشکده مطالعات منطقه ای)
۲- جنبش
جنبشهای اجتماعی یکی از مهمترین کنشهای جمعی سازمان یافته وبرآمده از متن جامعه است که با طرفداری یا طرح گفتمان خاص، بخشی یا تمام افراد یک جامعه را برای تغییر واصلاح جنبههایی از زندگی اجتماعی (اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و…) بسیج مینمایند. درجوامع جدید، جنبشهای اجتماعی به صورت یکی از گروههای واسط و میانجی هستند که موجب نوعی شعورو آگاهی جمعی دریک جامعه یا بخشی از افراد آن میشود. افراد جامعه از طریق همین جنبشهاست که میتوانند منافع وحقوق فردی واجتماعی خودراحفظ کرده یا به دست آورند. ارزشها وآرمان های اجتماعی، سیاسی خودرا محقق نموده و بدین طریق درکنش تاریخی جامعه خود مشارکت جویند. همچنین این جنبشها موجب تحول ذهنی وشکل گیری یک ایدئولوژی ویا تربیت نخبگان جدیدی برای جامعه می گرددکه این افراد درآینده ممکن است جزو رهبران تاثیرگذار جامعه خودگردند.
رهیافتهای مختلفی برای تحلیل علل پیدایش جنبشهای اجتماعی مطرح است برخی از این رهیافتها درتحلیل علت شکی گیری این جنبشها برشرایط داخلی همچون شرایط سیاسی اجتماعی وفرهنگی واقتصادی جوامع تاکید دارندوبرخی دیگربرتحول ذهنی وشکل گیری یک ایدئولوژی ویا ظهور رهبران سیاسی تاکید میکنند. وگروهی دیگر ازمحققان عوامل خارجی ونظام بین المللی وجهانی سازی را موثردرشکل گیری این تحولات میدانند. اما بنظرمیرسد رهیافتهای تلفیقی به شکل مناسبتری می توانندعلل شکل گیری این جنبشها راتوضیح دهند به این معنا که اگر معتقد به نوعی تعامل بین ذهن وعین وبین اندیشه و عمل اجتماعی باشیم بایدگفت که کنش اجتماعی نتیجه تحول درذهن کنشگران است ودرواقع هرکنش اجتماعی بهعنوان محصول جنبشهای اجتماعی نتیجه رشد اندیشه جدید این کنشگران میباشد. اما اندیشه نیز درخلاءبوجودنمی اید بلکه درواقع نوعی تعامل بین اندیشه کنشگران وشرایط داخلی جوامع وجود داردکه محصول آن یک اقدام اجتماعی است. اما همه این اقدامات نیز دریک بستر جهانی شکل میگیردزیرا درجهان امروز با گسترش تکنولوژی ارتباطی ونزدیکی جامع به یکدیگر که نتیجه روند جهانی شدن میباشد هرگونه کنش اجتماعی درجوامع بهشدت از این فضای سیاسی تاثیرپذیرخواهدبود. (فوزی، ۱۳۹۱ ص ۱۹-۱۸)
۳- شیعه:
از قرن شانزدهم مذهب رسمی ایران بوده است درنگاهی انتقادی، معتقدات، رهبری ونهادهای شیعه نقش مهمی درسیاست ایران داشته واسلام شیعی از آغاز با سیاست آمیخته بوده، چنآنکه میتوان گفت تاریخ ومعتقدات شیعه زیربنای ایدئولوژی انقلابی مدرن راتشکیل داده است. امادرطول تاریخ اسلام ودرجهان تحت تسلط سنیها، شیعه همواره دراقلیت بوده واغلب چهره ای غیرقانونی ومظلوم داشته است. شکل گیری نخستین اجتماعات شیعه – مذهبی که امروز تقریباً ۱۵ درصد ازجمعیت دنیای اسلام را شامل میشود- به قرون اولیه اسلامی بازمیگردد. تقسیم امت اسلامی به دونحله سنی وشیعه برسرموضوع رهبری وجانشینی (بعدازپیامبر) اتفاق افتاد. برخلاف نظراهل سنت مبنی براینکه که پیامبر برای خودش جانشینی تعیین نکرده واصحابش رابرای گزینش یا خلیفه به حال خود گذاشته است، شیعه معتقداست که حضرت محمد (ص) درواقع حضرت علی (ع) را به جانشینی خودتعیین کرد واو میبایست خلیفه مسلمانان میشد. به این دلیل است که شیعه (حزب یا پیروان حضرت علی معتقداست رهبرسیاسی مذهب امت اسلامی همواره باید از خاندان پیامبرباشد. با وجوداین درطول تاریخ اسلام، خلافت سنی شکل متداول حکومت بوده است تا امامت شیعی. درتاریخ اسلام، خلافت سنی شکل متداول حکومت بوده است تا امت شیعی. درتاریخ جهان تحت سلطه اهل سنت، برخی از شیعیان به منظور مقابله با حکومت خلفای اموی وعباسی، به تشکیل گروههایی اقدام کردنداما چون اقدمات آنها بی نتیجه بوداغلب با اکراه، به حکومت حاکمان سنی تن دادند. ارمان های شیعه به دلیل زندگی تحت خلافت سنیان از یک سو وغیبت واختفای امام از سوی دیگرتحقق نیافته بود. در اولین مرحله از تاریخ ف تشیع به دلیل اختلاف برسرجانشینان مشروع ۰ حضرت علی) به چندین فرقه تقسیم شد. شیعه دوارده امامی (اثنی عشری) که اجتماع مسلط شیعه دراسلام وایران است-خطی ازائمه دوازده گانه را به رسمیت میشناسد. اعتقادشیعه به راین است که امام دوازدهم (عج) در ۸۴۷/۲۲۶ ه.ش به نام حضرت مهدی یا راهنمایی مسیحایی، اط نظرها غایب شده است وپیروانش منتظر اویند تا به استبدادوفساد پایان دهندو حکومت عدل را برپا کند. (اسپوزیتو، ۱۳۸۲ ص ۳۴-۳۳)
۴- بحرین:
مشخصات کشور بحرین:
مجمع الجزایر بحرین متشکل از ۳۵ جزیره بزرگ و کوچک با وسعتی معادل ۶۹۵ کیلومتر مربع و ۵ استان و ۱۴ شهر میباشد که بزرگترین جزیره این کشور که پایتخت آن هم میباشد، منامه نام دارد. این کشور پیشتر به ایران تعلق داشت که در زمان محمدرضا شاه از ایران جدا شد. جمعیت بحرین بالغ بر حدود ۸۰۰ هزار نفر میباشد این کشور با هیچ کشور دیگری مرز خاکی ندارد. از جنوب و غرب با عربستان سعودی، از شرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است. که حدود یک سوم آن را خارجیان تشکیل میدهند ایرانیان درصدر اتباع خارجی قرار دارند. علیرغم اکثریت عددی شیعیان، حکومت در دست خاندان سنی آل خلیفه میباشد و به تبع فقر بالنسبه چشمگیر، شیعیان این امارت در ساختار سیاسی آن جایگاهی نداشتند. نیروهای دولتی این امیرنشین نیز، بنا بر انگیزههای سیاسی و عصبی بخش اعظم جمعیت بحرین را اعراب بومی تشکیل میدهند. زبان رسمی بحرین عربی است و مردم عموماً به لهجه عربی خلیج تکلم میکنند. زبان انگلیسی نیز در سطح وسیعی تکلم میشود و در مدارس متوسطه به عنوان زبان دوم تدریس میگردد. بعد از ظهور اسلام، بحرین اولین سرزمین در خارج از جزیره العرب بود که این دین را پذیرفت این سرزمین در عین حال بعد از مدینه دومین جامعهای بوده داوطلبانه و بدون جنگ به دین اسلام در آمد امروزه دین رسمی مردم بحرین اسلام است و بیش از ۹۸% سکنه این کشور مسلمان و بیش از ۸۰% شیعه هستند. ظاهراً شیعیان بحرین از نخستین ساکنان این سرزمین هستند و بخش قابل ملاحظهای از آنان ایرانی الاصل هستند. (سایت ویکی پیدیا)
فصل دوم ساختارحکومتی احزاب وشکل حکومت: (انواع احزاب در بحرین)
سیستم اداره و نوع حکومت بحرین به صورت مطلقه استبدادی و فردی بود و حکومت بحرین از قرن ۱۸ به این سو در اختیار خاندان آل خلیفه بوده است و از آن زمان تا کنون او این سرزمین را به طور موروثی در قبضه خود دارند اخیراً نیز عنوان امیرنشینی را به پادشاهی تغییر داده و حاکم بحرین که در حال حاضر حمد بن عیسی آل خلیفه میباشد خود را پادشاه خوانده است و نمایندگان مجلس مستقیماً و با رأی مخفی مردم و برای مدت ۴ سال (طبق قانون اساسی) انتخاب میگردند طبق ماده ۶۵ قانون اساسی بحرین پادشاه میتواند مجلس ملی را منحل نماید. در این صورت انتخابات مجلس بعد باید در مدت یک ماه به مجدداً انجام و مجلس جدید تشکیل گردد وچنانچه در طی یک ماه پس از انحلال مجلس،انتخابات جدید به عمل نیاید، مجلس قبلی میتواند مجدداً تشکیل مشده و دوره خود را تا پایان ادامه دهد. مجلس ملی در سال ۱۹۷۵ به بهانه اخلال در امور کشور تعطیل گشت و در سال ۱۹۹۳ به جای آن مجلس شورای مشورتی با ۳۰ نفر عضو تشکیل شده است. این شورا طرحها و لوایح مختلف را به بحث میگذارد و به دولت پیشنهاد میدهد. اعضای شورا هیچ گونه قدرتی برای وضع قانون ندارند و همه امور بسته به نظر شخص امیر و نخستوزیر بحربن است فعالیت احزاب و گروه بندیهای سیاسی در بحرین تا چند سال قبل ممنوع بوده و هیچ گونه فعالیت جزیی مستمر و پیوستهای در این کشور به چشم نمیخورد ولی احزابی بودند که در خارج از کشور و یا به صورت زیر زمینی در بحرین فعال بودند.
شاخصهای توسعه اقتصادی کشوربحرین
کشوربحرین یک منطقه بالقوه اقتصادی است وبه دلیل شرایط خاص جغرافیایی وسیاسی، دارای مزایای فروانی برای جلب سرمایه گذاری است. وجودتسهیلات قانونی، ورودوخروج آزاد سرمایه وپول، مقررات گمرکی ساده که محدودیتی رابرای تجارت بوجودنمی آورد. انجام اموراقتصادی در این کشور را ساده کرده است. وروش به کارگرفته شده، بحرین را از نظراقتصادی طرفداراقتصادآزادوشیوه های اقتصادی غرب ساخته است. مرکزیت بحرین درخطوط کشتی رانی خلیج فارس وترددآزادانه کشتیهای به بنادرکشورهای ثروتمند جنوب خلیج فارس، ازمزایای سیاسی واقتصادی این کشورمحسوب میشود. علاوه به راین وجودنفت وآلومنییوم دربحرین ازعواملی است که کسب وکاراقتصاد را به مددسرمایه های خارجی، کارشناسان بیگانه و بانکهای بین المللی رونق میدهد. طی قرون متمادی درآمدبحرین منحصربه صیدمروارید بود اما و باکشف نفت درسال ۱۹۳۲ این منبع جایگزین صیدمرواریدشد. صیدماهی وفرآورده های دریایی نیز از یکی از مهمترین درامدهای مردم بحرین استوماهی صیدشده پس از مصرف داخلی به بازارهای جهانی به خصوص آمریکاو ژاپن صادرمی شود. درآمددیگربحرین راموقعیت خاص بازرگانی آن تشکیل میدهد. گفته می شودنزدیک به یک چهارم درآمد این کشور را از بازرگانی ودادستد به دست میآید. اعلام آزادی تجارت در این منطقه سبب شده است که این کشورمرکز تجارت خلیج فارس شود. به طورکلی بحرین ازنظراقتصادی دو وجه مشخص دارد، اقتصاد نفتی وتجارت بین الملل است که هرکدام ویژگی و مشخصات متفاوت دارند. واحدپول این کشوردینار میباشد. این کشوردرسال ۱۹۹۵ به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمده است. برنامه اقتصادی چهارساله بحرین ازسال ۲۰۰۳ میلادی شروع شده است. به موجب این برنامه کشوربحرین باید سالانه رشدی بین ۵ تا ۶ درصد را درتولید ناخالص داخلی خود تجربه کند. واین درحالی است که درچهارسال قبل از برنامه فوق رشد تولید ناخالص داخلی این کشورمعادل ۵/۴ درصد بوده است. بنابراضهارصندوق بین المللی پول کشوربحرین درسال ۲۰۰۴ با تولید ناخالص داخلی ۳/۱۳ میلیارد دلار یکی از سه اقتصادکوچک منطقه خاورمیانه میباشد. همچنین تولید ناخالص داخلی این کشوربا نرخ قدرت خرید ثابت درسال ۲۰۰۵ برابر ۰۸/۱۴ میلیارد دلار برآورد شده وتولید ناخاصل داخلی این کشوردرسال ۲۰۰۵ میلادی رشدی برابر ۵۹ درصد راتجربه کرده است. تولیدناخالص داخلی برآوردی این کشور به ازای هر نفر ۲۰۵۰۰ دلار میباشد. همچنین پیش بینی می شودکه بخشهای کشاورزی، صنعت وخدمات به ترتیب ۹/۲۳ درصدی ۵/۴۲ درصدی ۹/۵۶ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل دهند. میزان تولید نفت این کشودرسال ۲۰۰۵ ۱۸۸۳۰۰ بشکه در روزبرآورد شده ومیزان مصرف نفت براساس آماردرسال ۲۰۰۳ میلادی ۲۶۰۰۰ بشکه میباشد
انواع احزاب در بحرین:
جمعیت وفاق ملی اسلامی بزرگترین حزب بحرین است که در سال ۲۰۰۱ توسط اسلامگرایان شیعه تأسیس شد. دبیر کل این جمعیت شیخ علی سلیمان است. جمعیت وفاق توانست تمام ۱۸ کرسی مجلس بحرین در انتخابات ۲۰۱۰ که به شیعیان اختصاص داده شده بود را به دست به یارد و در حال حاضر رهبر شیعیان بحرین شیخ عیسی قاسم میباشد که متولد سال ۱۳۱۷ در منطقه دراز بحرین از خانواده ای عادی اما مقید به اصول مذهبی به دنیا آمد. وی در دوران تحصیلات ابتدایی در محل زندگی خود نبوغ سرشار خود را نشان داد و به همین دلیل برای ادامه تحصیل راهی منامه پایتخت بحرین شد اما تحصیل در دبیرستان نتوانست مانع گرایش او به علوم دینی شود و عیسای جوان شبانه خود را به مجلس در شیخ عبدالحسین حلی یکی از علمای بزرگ شیعه بحرین رسانده و از درس او استفاده میکرد. شیخ جوان در سال ۱۳۴۱ رأی یادگیری علوم دینی راهی نجف اشرف شد و در آنجا از محضر عالم شهید آیت الله سید محمد باقر صدر استفاده کرد. شیخ عیسی قاسم پس از دفاع مقدس، راهی ایران شد و از محضر اساتیدی مانند آیت الله فاضل لنکرانی و سید محمود شاهرودی استفاده کرد. سفر شیخ به ایران اما در شناسایی او به عنوان عالمی متدین و شجاع تأثیر بسیار داشت و رهبر معظم انقلاب با همین شناخت شیخ را به عنوان نماینده بحرین در مجمع جهانی اهل بیت برگزیدند. شیخ عیسی قاسم تا سال اواخر سال ۱۳۷۹ در ایران حضور داشت و سپس برای نقش آفرینی در تحولات بحرین به زادگاه خود بازگشت. فضای سیاسی بحرین از آغاز استقلال این کشور شاهد حضور و تأثیر گذاری شیخ عیسی قاسم بوده است. وی در سال ۱۳۵۰ شمسی پس از استقلال این کشور از ایران، با اصار مردم بحرین به کشورش بازگشت و به نقش آفرینی در تدوین قانون اساسی بحرین پرداخت. وی همچنین با رأی مردم بحرین به مجلس موسسان راه پیدا کرد و همزمان در مجلس ملی این کشور نیز برگزیده شد و تا زمان انحلال این کجلس عضو آن بود. این عالم دینی در میان فعالیتهای سیاسی خود از تلاش برای فعالیتهای تشکیلاتی مذهبی نیز غافل نمایند و «جمعیت بیداری اسلامی» را در در اوایل دهه ۵۰ شمسی تشکیل داد. شیخ عیسی قاسم اما پس از قیام مردم بحرین که به انقلاب ۱۴ فوریه معروف شد دور جدیدی از فعالیتهای خود را علیه رژیم آل خلیفه و راهنمایی مردم برای پیروزی آغاز کرد. با آغاز قیام شیخ عیسی قاسم رهبری و هدایت اعتراضهای مسالمت آمیزمردمی در بحرین را جهت تبیین ظلم و ستم آل خلیفه و مطالبه حقوق برحقشان از این خاندان ستمگر برعهده گرفت. در این میان پیشنهادهای آل خلیفه برای مذاکره با انقلابیون که با هدف منحرف کردن قیام مطرح میشود، همواره با هوشمندی شیخ عیسی قاسم رد شده؛ پیشنهادهایی که همزمان با آن دستگیری و به شهادت رساندن انقلابیون بحرین ادامه دارد.
۱- جبهه آزادیبخش ملی بحرین
جبه آزادیبخش ملی بحرین که شیعی مذهب بوده و در ۱۹۷۹ به رهبری شیخ عصفور و شیخ عسگری تشگیل گردیددر اوایل دهه ۶۰ میلادی جهت گیریهای سیاسی مردم بحرین دستخوش دگرگونیهایی شد و نفوذ اندیشههای ناصریسم و بعثی رفته در جنبشهای سیاسی بحرینیهاخودنمایی کرد. بدین ترتیب تلاشهای یک عنصر کمونیستی منجر به تشکیل جبهه آزادیبخش ملی بحرین گردید. شوروی سابق این جبهه را به رسمیت شناخت. اکنون مقر آن در دمشق است و از قدرت سیاسی چندانی برخوردار نیست
۲- جبههی آزادیبخش وطنی
جبههی آزادیبخش وطنی در سال ۱۹۷۴ از جنبش ناسیونالیسم عرب در عمان منشعب شد. برخی این تشکل را به وقایع سال ۱۹۵۵ بحرین ربط میدهند و معتقدند که یک جنبش مارکسیتی- لنینیستی بود که به دست حزب تودهی ایران بنیان نهاده شد! از اهداف اولیهی این جبهه، ایجاد جامعهی غیر استثمارگر و مساوات طلب بود که به دلیل داشتن گرایش کمونیستی، از شوروی حمایت میشد. این تشکل حمایت خود را از ایجاد و تشکیل اتحادیهها و سندیکاهای کارگری اعلام داشت. جبههی آزادیبخش وطنی در سال ۱۹۷۳ در انتخابات مجلس شرکت کرد اما رأی چندانی به دست نیاورد. تشکل یاد شده در سال ۱۹۷۴ به توطئه بر ضد دولت متهم شد. دولت بحرین ادعا میکرد که توطئهی این افراد را شوروی و نیروهای کمونیستی این کشور حمایت میکردهاند. به خاطر همین اتهام، سران این جبهه و بسیاری از اعضای آن بازداشت شدند. در سالهای ۱۹۸۵، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ نیز این تشکل با حملهی حکومت مواجه شد و تعدادی از اعضای آن بازداشت شدند. هم اکنون این جبهه به عنوان یکی از گروههای مخالف دولت در خارج از بحرین فعالیت دارد. نمایندهی آن عبدالهادی خلف و مقر آن در سوئد است. ارگان این جبهه «الهدف» نام دارد.
۴- جبههی مردمی برای آزادی بحرین
در اوایل دههی ۱۹۶۰ میلادی، جهت گیریهای سیاسی مردم بحرین، دستخوش دگرگونیهایی شد و نفوذ اندیشههای ناصریسم و بعثی، رفته رفته در جنبشهای سیاسی بحرین خودنمایی کرد. بدین ترتیب، تلاشهای یک عنصر کمونیستی، منجر به تشکیل جبههی آزادیبخش ملی بحرین شد. این جبهه نیز ریشه در جنبش ناسیونالیسم عرب در عمان دارد. نخستین کسانی که به این تشکل پیوستند، روشنفکران و تکنوکرات های ناراضی از حکومت بودند. در سال ۱۹۶۸ رهبران جبهه، متمایل به چین شدند. حکومت کمونیستی چین، نیروهای شاخهی نظامی این تشکل را در یمن (وادی حضر موت) آموزش داد. این جبهه در سال ۱۹۷۳ انتخابات مجلس را تحریم کرد. اقدام خشن این تشکل در سال ۱۹۷۵ در ترور شیخ عبدالله مدنی (به جرم همکاری با دولت) باعث شد تا این جبهه اعتبار خود را در میان مردم بحرین از دست بدهد. در سال ۱۹۷۵ دولت بحرین این جبهه را متهم به همکاری با عدن کرد. در اواخر سال ۱۳۷۹ جبههی یاد شده با «جبهه التحریر الوطنی» وارد مذاکره شد و یک سال طول کشید تا در ژانویهی ۱۹۸۱ اعلامیه ای به عنوان «اعلامیهی عمومی سیاسی» منتشر شد که خواهان حکومت پارلمانی و اتحادیههای کارگری بود. دولت بحرین در سال ۱۹۸۲ این تشکل را به اقدام بر ضد امنیت ملی متهم و اعضای آن را بازداشت و طی محاکمه ای، سه تن از رهبران آن (عبدالجلیل العرادی، رضی الجبل، محمدرضا مواج) را به هفت سال حبس محکوم کرد. مهمترین رهبران این جبهه، حسین موسی، عبدالبنی العسکری و عبد الرحمن النعیمی اند که در دمشق پایتخت سوریه، فعالیت دارند.
۵- جبههی اسلامی برای آزادی بحرین
جبههی اسلامی برای آزادی بحرین ریشه در مبارزات اسلامی دههی ۱۹۷۰ و به خصوص نهاد مذهبی صندوق الحسین دارد و مهمترین بنیانگذاران و رهبران آن، دو تن از علمای شیعی بحرین هستند. در سال ۱۹۸۱ تعدادی از اعضای این جبهه (حدود هفتاد نفر) پس از کسب آموزشهای نظامی و تخریبی، با قصد سرنگونی دولت، وارد عمل شدند، اما بنا به دلایلی اقدام آنان ناکام ماند و همگی بازداشت شدند. به جز سه نفر از آنآنکه به حبس ابد محکوم شدند، بقیهی افراد به یک تا پانزده سال حبس محکوم شدند. همزمان با این واقعه (دسامبر ۱۹۸۱) شیخ خلیفه، نخست وزیر و برادر امیر بحرین نیز قصد توطئه بر ضد برادرش را داشت. حکومت بحرین از این واقعه بیشترین استفاده را برد و توانست از آن برای سرپوش گذاشتن بر اختلاف درونی خانوادهی حاکم استفاده کند. شیخ خلیفه که برای کودتای خود، از دولت عراق کمک گرفته بود، بدون سرو صدا از کشور خارج شد و به لندن رفت و پس از مدتی با وساطت امریکا و عربستان به کشور بازگشت.
جبههی آزادی برای بحرین، اهداف خود را چنین بیان کرده است: تأمین آزادیهای سیاسی، عدالت، آزادی بازداشت شدگان، صدور اجازهی برگشت به وطن برای افراد تبعیدی، احیای قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و بی لیاقت خواندن خانوادهی حاکم برای ادارهی کشور. این تشکل رسیدن به این اهداف را در قالب امر به معروف و نهی از منکر، یک واجب شرعی میداند و اعتقاد دارد که شیوهی مبارزه در هر منطقه ای، متفاوت از دیگر مناطق است. از این رو، مردم بحرین باید شیوهی خاص خود را دنبال کنند
۶- حرکت اسلامی آزادگان بحرین
حرکت اسلامی آزادگان بحرین در سال ۱۹۸۲ تأسیس شد. این جنبش طرفدار عقلانی کردن اهداف و وسایل مبارزه است و اعتقاد دارد که حرکتهای سیاسی، اجتماعی بحرین، ملی و داخلی است و از این رو، باید مناسب با جامعهی بحرین باشد و از حالت سری و زیرزمینی و خشن درآید. اما حکومت بحرین وجود این تشکل را نیز تحمل نکرد. بدین دلیل بود که این جنبش با وجههی اسلامی-دموکراتیک، در لندن شروع به کار کرد و نخستین نشریهی آن به نام «صوت البحرین» در فوریهی ۱۹۸۳ اعلام کرد که هدفش رفع ظلم و دفاع از مظلوم از طریق مطالبهی حقوق اساسی است. تشکل یاد شده، در جلسهی افتتاحیهی خود در ماه مه ۱۹۸۳ اعلام کرد که حیات پارلمانی، تنها راه جلوگیری از ظلم و ستمی است که دامنگیر مردم بحرین شده است. این جنبش تلاش کرده است تا قضیهی بحرین را در محافل بین المللی مطرح کرده، از این طریق، حمایتهای دموکراتیک بین المللی را برای جنبشهای مردم بحرین جلب کند. از همین روست که تا کنون مجالس کشورهای اروپایی، بیانیههای زیادی در دفاع از حرکت مردم بحرین صادر کردهاند. تلاش دیگر این حرکت، ایجاد وحدت و هماهنگی میان نیروها و جنبشهای مختلف در بحرین بوده است (نیکو،۱۳۹۱ ص ۱۲۵-۱۲۲).
فصل ۳- شیوه تأثیر انقلاب اسلامی بر کشور بحرین:
– روابط ایران و بحرین قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
در سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۷) با مطرح شدن تصمیم انگلیس به خروج از خلیج فارس تا پایان سال ۱۹۷۱ (اواخر ۱۳۵۰)،ایران ابتدا با استناد به دو قرن حاکمیت بلا انقطاع و بلا منازعش بر بحرین طی قرون ۱۷ و ۱۸ و نیز استشهاد به برخی اسناد و مداک تاریخی، مصرانه در پی اعاده حاکمیت بر این سرزمین بر آمد و حتی زمانی آن را استان چهاردهم خود نیز به حساب میآورد؛ اما در ۲۹ مارس ۱۹۷۰ به طرزی غیر مترقبه و در واقع در هماهنگی با سیاستهای انگلیس و آمریکا در منطقه از این ادعای دیرینه انصراف داد و طی توافقی که با انگلیس به عمل آمد،ایران پذیرفت که در ازای اعاده حاکمیتش بر سه جزیره ایرانی تنگه هرمز (یعنی تنب کوچک،تنب بزرگ و ابوموسی)داوری در مورد مسأله بحرین را به سازمان ملل متحد و شخص دبیرکل این سازمان ارجاع کند و عملاً بر استقلال بحرین گردن نهد. پس از قبول استقلال بحرین از سوی ایران، فصل جدیدی در روابط فیمابین گشوده شد. در همان زمان (۱۳۴۹ شمسی) یک هیأت حسن نیت از جانب ایران،رهسپار بحرین شد، پس از بازگشت این هیأت روابط ایران و بحرین به سرعت گسترش یافت. شیخ بن سلمان برادر امیر بحرین و رئیس شورای دولتی (نخستوزیر بحرین) بنا به دعوت وزیر خارجه ایران در تاریخ ۲۳/۵/۴۹ به تهران سفر کرد. یکی از اهداف این سفر فراهم نمودن مقدمات سفر امیر بحرین بود متعاقباً امیر بحرین در تاریخ ۲۸/۸/۴۹ رسماً از تهران دیدن کرد. از هنگام سفر هیأت حسن نیت ایران و بحرین (۱۳۴۹) گامهای مؤثری در جهت گسترش و تحکیم مناسبات بین دو کشور برداشته شد. میتوان مهمترین اقدامات را به شرح زیر نام برد:
در خلال این مدت روابط دو کشور بسیار نزدیک و دوستانه شد. در پرتو شرایط جدیدی که در پی توافقهای ۱۹۷۵ بین ایران و عراق و نیز نزدیکی تهران و ریاض در منطقه خلیج فارس پدید آمد، تفاهم عمومی برای حفظ امنیت و ثبات در سراسر منطقه را بیشتر ساخت و همزمان با آن با شکست شورش ظفار، موقعیت گروههای چپگرا و رادیکال به نابودی نزدیک شده و تحرکات و تلاشهای عوامل کمونیست نیز به شدت محدود گشت. وقوع انقلاب اسلامی در ۱۹۷۵ و جنگ ایران و عراق و سپس بحران جنگ عراق با نیروهای متحدین در قضیه اشغال کویت که همگی از مهمترین حوادث تعیین کننده در منطقه ژئوپلتیک خلیج فارس به حساب میآیند، جغرافیایی سیاسی بحرین را تغییر و با تحول عمدهای مواجه ساخت.
– روابط ایران و بحرین بعد از پیروزی انقلاب
سقوط رژیم پهلوی در ایران، مشخصاً به لحاظ حسن روابط رژیم بحرین با آن فی حد نفسه برای رژیم بحرین ناخوشایند و نگران کننده بود. این نگرانی بر اثر شور و شوق و تظاهرات مردم مسلمان و خصوصاً شیعیان بحرین در پشتیبانی و ابراز هم بستگی با انقلاب اسلام ایران و به خصوص متعاقب اظهارات برخی از مقامات غیر رسمی ایران در مورد لزوم اعاده حاکمیت ایران بر بحرین،شدت یافت و روابط بحرین با جمهوری اسلامی ایران به نحو فزایندهای به سردی گرایید رژیم بحرین به فشار بر ایرانیان مقیم آن کشور و نیز سختگیری در مورد ورود ایرانیان به آن کشور افزود. تشدید نگرانی رژیم بحرین از تحولات اوضاع جمهوری اسلامی ایران در سالهای بعد این کشور را به عدد یک پیمان امنیتی متقابل با سعودی کشانید. پیمان دو جانبه مزبور که به ابتکار و پیشنهاد عربستان سعودی منعقد گردیده بود، در مارس ۱۹۸۱ با عضویت کویت،قطر، عمان و امارات متحده عربی در آن، به اعلام تشکیل ” شورای همکاری خلیج “ (فارس) انجامید. حدود دو هفته قبل از روز ملی بحرین در آذر ماه سال ۱۳۶۰، نیروهای امنیتی بحرین گروهی از مسلمانان بحرینی را به اتهام حمل و نگهداری سلاحهای متعدد و توطئه برای براندازی رژیم بحرین در روز ملی بحرین دستگیر کردند. متعاقباً وزارت کشور بحرین طی بیانیهای اعلام کرد که گروه دستگیر شده پس از آموزش در ایران جهت انجام عملیات خرابکاری به بحرین اعزام شده بودهاند. اگر چه مقامات جمهوری اسلامی ایران اتهام مزبور را تکذیب کردند، ولی حکومت بحرین خواهان فراخواندن کاردار ایران از منامه شد و روابط دو کشور به سردی گرایید. بحرین از آذرماه ۱۳۶۲ سفارت خود را در ایران تعطیل کرد و روابط رسمی و دیپلماتیک یک جانبه ایران با بحرین از خرداد ماه ۱۳۶۲ به این سو به سطح کاردار تقلیل یافت, با بروز جنگ تحمیلی و تجاوز عراق به خاک ایران بحرین به طور رسمی بیطرفی خود را اعلام کرد، ولی در عمل،موضع گیری مثبت آن کشور و سایر کشورهای خلیج فارس نسبت به عراق آشکار بوده و مطبوعات آن کشور و سایر کشورهای منطقه در جهت حمایت از عراق فعالیت میکردند.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد آتش بس در جبهههای جنگ ایران و عراق، وضعیت رابط میان دو کشور ایران و بحرین دچار تحول گردید. روابط سیاسی ایران با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله بحرین رو به بهبودی رفت و در جهت گسترش روابط سیاسی و اقتصادی گامهای مثبتی برداشته شد، با این حال همواره این بهبود روابط حالتی ناپایدار و سست داشت. پس از ملاقاتهای مختلف میان مسئولین دو کشور در سال ۱۳۶۹ روابط دو کشور به سطح سفیر ارتقا یافت و اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران استوارنامه خود را به ولیعهد و جانشین امیر بحرین تقدیم کرد. از این رو در خلال ۱۳۶۹ روابط فیمابین قدری جدیتر و با اقدامات عملی تؤام گردید. در نیمه اول ۱۳۷۳ این کدورت و تیرگی روابط آشکار شد و در نیمه دوم سال به دلیل طرفداری بحرین از امارات در اختلافات ارضی بین ایران و امارات در سخنرانی وزیر امور خارجه این کشور در سازمان ملل متحد (مهر ماه ۱۳۷۳) روابط دو کشور مجدداً رو به وخامت نهاد. در واقع این تیرگی روابط سرآغاز فصل جدیدی از روابط میان دو کشور گردید. از آن به بعد روند روابط به زیان یک رابطه سالم و همه جانبه پیش رفت، در این سال دولت بحرین اقدام به مراقبت پلیسی از سفارت جمهوری اسلامی ایران و کنترل رفت و آمدها به داخل نمایندگی ایران کرد. مقامات بحرینی بروز تحرکات و اعتراضهای مردمی در صحنه داخلی این کشور را به ایران نسبت دادند یادداشت اعتراض آمیزی نیز از سوی وزارت امور خارجه بحرین در خصوص انتشار اخبار آن در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به ایران ارسال کردند. بحرین درسال ۱۳۷۴ یکی از طرفداران سرسخت در این شورا برای صدور قطعنامهای تند علیه ایران بود. در سال ۱۳۷۵ به دنبال نسبت دادن اتهام کودتا به ایران در کنفرانس اتحادیه عرب در قاهره علیه ایران موضع گرفت به طوری که تلاش بحرین سبب شد تا این کنفرانس طی بیانیهای نسبت به دخالت ایران در امور بحرین هشدار دهد. در سالهای اخیر به ویژه پس از روی کار آمدن امیر جدید و تحولات داخلی بحرین موضع این دولت نسبت به ایران نرمتر شده است. از جمله در آخرین بیانیه صادره در ۱۹۹۶ از سوی سازمان ملل، رأی بحرین ممتنع بوده است در عین حال دولت ایران در راستای مواضع کلی خود بر ضرورت اعتماد اطمینان بین کشورهای منطقه دوستی و همکاری با آنان به عنوان تضمین صلح و ثبات و امنیت منطقه تأکید کرده و بر تداوم آن میکوشد. (سایت اندیشه سیاسی)
– تأثیرات انقلاب اسلامی بر مردم و حرکتهای مردمی بحرین
بحرین، چه قبل و چه بعد از انقلاب ایران، کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضع جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی جزیره ناشی میشود. در مقایسه با حاکمه سنی که بر این کشور مسلط هستند شیعیان از اکثریت جمعیتی برخوردار میباشند. هم خانواده حاکم شیخ عیسی آل خلیفه و هم بیشتر نخبگان سیاسی به آیین سنی متعلق هستند بیگانگی جامعه شیعه ( باحکومت) بیشتر به علت اصلیت ایرانی بعضی اعضای آن،تقویت میشود زیرا که در میان شیعیان بحرین همیشه احساساتی به طرفداری از ایران وجود داشته است به علاوه دعاوی طولانی ایران نسبت به جزیره بر شکاف میان سنی و شیعه افزوده است با یک چنین سابقهای بنیادگرایی شیعه به دنبال انقلاب ایران به عنوان یک جنبش نیرومند در صحنه ظاهر شد.
هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال کردند و مطبوعات به تجلیل از رهبری آن پرداختند نماینده سازمان آزادیبخش بحرین طی یک مصاحبه پیرامون انقلاب اسلامی ایران اظهار داشت ملت مسلمان بحرین از اوایل نهضت عملیات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ایران،علیه رژیم منحوس شاه را پی گیری میکردند و هر لحظه در انتظار دریافت اخبار جدید از اوضاع داخلی ایران به سر میبردند. وی که از روابط عمیق دو ملت مسلمان ایران و بحرین سخن میگفت اضافه کرد: تنها آرزوی ملت بحرین پیروزی انقلاب در ایران بود و اهمیت اخبار ایران به جایی رسید که در بحرین هر کسی فکر میکرد این اخبار در داخل بحرین جریان دارد و به خود مردم بحرین مربوط است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم بحرین با حمل پلاکارد تظاهرات عظمیی به حمایت و همبستگی با انقلاب اسلامی ایران بر پا کردن همبستگی و اتحاد مردم مسلمان بحرین با مردم مسلمان و انقلابی ایران به حدی بود که سازمان آزادیبخش بحرین به عنوان نماینده همین مردم قبل از پیروزی با رهبران انقلابی ایران ارتباط داشته و همکاری میکرد. در ماه اوت ۱۹۷۹ رسانههای همگانی ایران اعلام کردند هادی مدرسی از طرف امام خمینی به عنوان نماینده شخصی او در بحرین منصوب شده است. در بحرین سخنرانی مدرسی به دو تظاهرات علنی منجر شد یکی از آنها با اجازه مقامات روز ۱۷ اوت مصادف یا روزی که امام خمینی آن را روز قدس نامیده بود، برگزار شد تظاهرات دوم روز ۱۹ اوت به دنبال بازداشت او سبب شد که حدود ۵۰۰ نفر تظاهرات کرده و خواستار آزادی او شوند که ۲۸ تن از آنان بازداشت شدند آنگاه مقامات بحرینی روز ۳۱ اوت مدرسی را اخراج کردند اگر چه این اقدامات سبب آرامش نسبی اوضاع گردید با این حال موج تظاهرات و ناآرامیها شکل و محتوای خود را مرهون ابتکار و برنامهریزی ایران بود بدین سان اعلامیهها یا افرادی که الهام بخش این تظاهرات بودند، ضرورتاً بر شکایات و نارضاییهای جوامع شیعه متمرکز نکرده بلکه بیشتر بازتاب خواستههای سیاسی ایران بود. به دنبال بازداشت مدرسی،آیتالله منتظری ضمن ابراز حمایت معنوی خود از او اعلام کرد که دولتهای خلیج فارس به جای بازداشت نمایندگان اسلام باید دعوت آنان را اجابت کنند مدرسی قصد و نیت ایران را دیدار بر صدور انقلاب به زبان آورد و خود را مبلغان تحقق بخشیدن انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ انقلابی نامید نهایت اینکه رهبران مبارزه در واقع روحانیونی بودند که تحصیلات مشترک آنان را به طبقه حاکمه روحانی ایران ارتباط میداد
معهذا انقلاب ایران،در بین شیعیان بومی کشورهای خلیج فارس پاسخ مساعدی یافته بود تظاهرات ۱۹ اوت ۱۹۷۹ در بحرین نمودار چیزی بیش از یک پاسخ ساده به تحریکات خارجی بود. روز ۳۱ دسامبر ۱۹۸۱ مقامات بحرین اعلام کردند توطئهای را که علیه رژیم حاکم پیریزی شده بود سرکوب و دهها تن را که در این توطئه مشارکت داشتهاند بازداشت کردهاند. آنها این توطئه را متوجه جبهه آزادیبخش اسلامی بحرین به رهبری مدرسی نمودند که در آن هنگام پخش رادیویی امور خلیج شبکه رادیویی ایران را رسماً اداره میکرد.
بنا به ادعای دولت بحرین عدهای از ساکنان پیشین کشورهای خلیج فارس با کمک احتمالی مقامات ایران در کار با مواد منفجره و خرابکاری تعلیم دیده و پنهانی وارد بحرین شده بودند. آنان قرار بود سلاحهایی را به کار برند که توسط یک گروه محلی تحت کنترل ایران درچنین مخفیگاه نزدیک منامه کار گذاشته شده بود آنگاه قرار بود که آنها لباس افراد پلیس را به تن کنند و مردم را به قیام همگانی فرا خوانند هدف نهایی عبارت از برپایی یک جمهوری اسلامی به رهبری مدرسی در بحرین بود. دولت ایران به دست داشتن در توطئه متهم و از جمله ادعا گردید که پنج هاورکرافت پر از افراد مسلح و تجهیزات آماده بود از بوشهر عزیمت و به اجرای شورش مزبور یاری رسانند. این ادعا از طرف دولت ایران تکذیب گردید. مسلمانان بحرین با تأثیر پذیری از انقلاب اسلامی و نیز حمایت انقلابیون ایرانی حرکات چندی بر علیه حکام خود انجام دادند. ایران مبارزه تبلیغاتی شدیدی در جهت صدور انقلاب در حوزه خلیج فارس به راه انداخت و از طریق انتشار جزوهها و پیامهای رادیویی ” صدای انقلاب اسلامی “ به زبان عربی و نوارها و سخنرانیها و تودههای مسلمان عموماً و شیعیان را خصوصاً تحت تأثیر قرار میداد در روز ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ و به دنبال بازداشت و اعدام آیت الله سید محمد باقر صدر رهبر مذهبی شیعیان عراق شیعیان در منامه پایتخت بحرین دست به تظاهرات زدند. پلیس جمعیت تظاهر کند گان را متفرق و عدهای از آنها را بازداشت شدگان چند روز بعد در گذشت و گفته شد که مرگ او در اثر شکنجه به دست افراد پلیس بوده است. این واقعه به نوبه خود باعث بروز چندین تظاهرات دیگر در ماه مه گردید. برخلاف تظاهرات مردمی سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ اعتراضات بعدی شیعیان، تقریباً به طور تمام و کمال خشونت بار بوده است تشدید خشونت تا حد زیادی معلول شعله ور شدن جنگ ایران و عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ و جهت گیری بعدی این کشورها بوده است کشورهای خلیج فارس به عراق کمک مالی میکردند و تسلیحات و تجهیزات در اختیار آن کشور قرار میدادند. طی سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ رژیمهایی که مواجه به اعتراضات شدید و بعضاً خشونت بار بودند توجه بیسابقهای به تدوین فرمول سیاسی در قبال سکنه شیعه خود مبذول داشتند این هم بر تشویق مبتنی بود و هم بر تنبیه فیالمثل در عربستان سعودی منابع مالی برای برق رسانی در مقیاس وسیعی پروژههای خشک کردن باتلاقها احداث مدارس و بیمارستانه در قطیف و سایر شهرهای شیعه نشین تخصیص یافت اعضای طراز اول خاندان سلطنتی از این منطقه دیدار میکردند تا با بزرگان و مشاهیر شیعه ملاقات کنند. در سایر کشورهای خلیج فارس نیز برنامههای مشابهی به مورد اجرا گذاشته شد. در عین حال شیوههای توسل به زور نیز از نظر مقاات برای سرکوب کردن شورشهای شیعه دور نگه داشته نشد اخراج افرادی نظیر مدرسی شیعیان انقلابی را از وجود رهبرانشان محروم ساخت و همین امر به احتمال قوی ضربهای جدی بر قیامهای مردمی وارد آورد از این گذشته شورشها، بیرحمانه سرکوب شده و بازداشتهایی صورت میگرفت که غالباً با شکنجه همراه بود. رهبران جبهه آزادیبخش اسلای بحرین به این نتیجه رسیدند که تظاهرات مردمی هرگز به سرنگونی رژیم منجر نمیشود، بنابراین به روشهای ستیزه جویانه متوسل شدند بنا به گفته رهبر جبهه،تظاهرات آوریل و مه ۱۹۸۰ که به “شهادت” برخی از شرکت کندگان شیعه منجر شد، جبهه را بر آن داشت که تکوین یک جنبش مردمی فینفسه کافی نیست و واکنش مناسبتر، توسل به اقدامات مستقیم ضد حکومتی است. سازمانهای انقلابی شیعه با در پیش گرفتن اقدامات تند عملی، بهانه لازم را به حکومت برای تشدید اقدامات سرکوبگرانه دادند. اگر چه با کمک نمایندگان امام خمینی،هم آوازی و وحدت شیعیان خلیج فارس با انقلاب ایران رو به رشد نهاد، اما در ۱۹۸۰ هنگامی که این ناآرامی به اوج خود رسید، جوامع شیعه موفق نشدند خشم خود را در قالب یک نهضت سیاسی سازمان دهند گروههای اپوزیسیون رادیکال شیعه در خلیج فارس که از پشتیبانی مردمی و رهبری پویا و اصیل محروم بودند تماماً به حمایت خارجی متکی باقی ماند و ایران مطابق با ضروریات استراتژی منطقهای خود از آنها حمایت میکرد.
از آنجایی که حکومتهای این کشورها (کشورهای خلیج فارس) هنوز مراحل گذار از بحرانهای هویت،مشروعیت و مشارکت را طی نکرده بودند و از نظر سیستم سیاسی بسیار عقب مانده و از نوع خانوادگی قبیلهای و سنتی هستند بنابراین در هر زمانی میتوانند دچار یک شورش و بحران عمومی شوند، به خصوص که در سالهای اخیر مردم این کشورها از جمله نسل با سواد و متخصص خواستار مشارکت سیاسی شدهاند وعلیرغم اینکه حاکمان این کشورها به طرق مختلف از جمله با استفاده از ثروتهای به دست آمده از فروش نفت این بحران را به تأخیر انداختند، وجود بعضی عوامل تحریک کننده مانند حضور نیروهای دولت بیگانه باعث بروز بحرانهای دیگر از جمله بحران مشروعیت و به دنبال آن مشارکت گردید و بدنی وسیله اغتشاش و ناآرامی را برای دولتهای منطقه به ارمغان خواهد آورد. هر چند در دو دهه اخیر عامل قدرت و مشروعیت آنها را در آمدهای نفتی تشکیل داده است. آنان نیز با استفاده از این درآمد و از طریق فراهم نمودن نیازهای اقتصادی مردم یعنی ایجاد رفاه، مشروعیت اقتصادی برای حکومتهای خود فراهم کردهاند اما عواملی مانند عدم افزایش درآمدهای نفتی نوسانات قیمت و مقدار نفت صاد شده و تخصیص قانونی و غیر قانونی بخش عظیمی از درآمدهای نفتی به خانوادههای حام این نتیجه را در بر داشتهاند که افزایش در آمد نفتی دیگر امکان پذیرنیست، از دست داده است از بعد دیگر کلاً تحولات منطقهای و در مواردی تحولات بینالمللی،مشروعیت حکومتهای موجود را شدیداً خدشه دار کرده است. (نیکو،۱۳۹۱ ص ۱۲۹-۱۲۷)
نتیجه گیری:
انگیزه و اهداف جنبشهای مردمی بحرین به مرور زمان متفاوت بوده است. البته استبداد داخلی همواره عاملی مهم در ایجاد ناآرامیها و قیامهای مردمی بوده است. مردم بحرین برای کسب حقوق و آزادیهای سیاسی خود از یک طرف و برای حفظ و استمرار ارزشهای اسلامی از طرف دیگر، تلاشهای زیادی را انجام دادهاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این جنبشها داعیه اسلامی خود را قویتر کردند و برای سرنگونی حکومت آل خلیفه و برقراری یک حکومت اسلامی به شیوههای متفاوت و حتی خشونت بار متوسل شدند. طی سالهای اخیر تحت تأثیر تحولات بین المللی و منطقه ای نظیر جنگ عراق و کویت و برگزاری انتخابات مجلس درکویت و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس و نیز تغییر تاکتیکی اهداف و اصول برای جلب کمکهای بین المللی، این جنبشها شیوههای مسالمت آمیز و دموکراتیک راپیشه خود ساخته و تاحد زیادی تعدیل یافتهاند. مسئولین کشور بحرین معتقدند که در پشت پرده ناآرامیهای این کشور عناصر بنیادگرای خارجی وجود دارند که شیعیان این کشور را تحریک میکنند و به طور کنایه و حتی صریحاً” به نقش ایران و نیروهای انقلابی این کشور اشاره دارند.
دریک تقسیم بندی راهبردی میتوان تاثیرانقلاب اسلامی ایران برکشوربحرین رابه دوصورت بیان کرد:
به شیوه مستقیم وایجادی ودیگری غیرمستقیم وایجابی درنوع اول انقلاب اسلامی باعث ایجاد یک دسته حرکتها وجنبشهای سازمان یافته وغیرسازمان یافته شد. امادرنوع دوم انقلاب اسلامی توانست برجنبشهایی که بیش از انقلاب دارای سابقه وفعالیت بودنداثرگذاردوانهاراگسترش دهد. بیشترین تأثیر انقلاب اسلامی در کشور بحرین درزمینه های فکری وایدئولوژی بوده است.
در واقع انقلاب اسلامی ایران با توجه به جمعیت کثیر شیعه درکشور بحرین وارتباطات فرهنگی قوی و بعضاً ارتباط قومی و قبیله ای که با اهالی جنوب ایران (شهرهای حاشیه خلیج فارس و دریای عمان) داشتند ودرگذشته جزء ایران بوده پس از پیروزی انقلاب ایران مردم بحرین احساس میکردند انقلاب درکشورخودشان رخ داده است واحساس خوشحالی میکردندامام خمینی نمایندهی دربحرین برای حمایت از مردم بحرین فرستادوحمایت معنوی مسئولین ایرانی باعث تقویت شیعه دربحرین شدو علاوه برآن کمکهای مالی فراوانی و تبلغیات رسانهای ازجمله ایجادشبکه صدای انقلاب برای مردم بحرین ایجادکرد و.نخبگانی با حمایت انقلاب اسلامی ایران باعث رشد جنبشهای اسلامی ومردمی دولت بحرین شدند و تأثیر انقلاب جمهوری اسلامی در بحرین، غیر قابل انکار میباشد.
منابع:
۱- اسپوزیتو. جان. آل. کتاب انقلاب ایران وبازتاب جهانی آن. ترجمه دکترمحسن مدیرشانه چی مرکز بازشناسی اسلام وایران. سال ۱۳۸۲
۲- طاهری- سیدمهدی. مقاله بازخوانی تاثیرانقلاب اسلامی ایران بربداری مسلمانان- و مقاله انقلاب اسلامی ایران واسلام شناسی دکترمحمد باقرخرمشاد از پروهشکده مطالعات منطقه ای
۳- فوزی. یحیی. مقاله علل شکل گیری وماهیت جنبشهای سیاسی درخاورمیانه –مطالعات سیاسی جهان اسلام بهارسال ۱۳۹۱
۴- نیکو-حمید- مفاله ماهیت شناسی جنبش سیاسی شیعیان بحرین- تابستان ۱۳۹۱
۵- خوش طینت- محسن- مقاله نظام حسابداری وگزارشگری مالی بحرین
۶- سایت اندیشه سیاسی
۷- سایت ویکی پیدیا
اختصاصی وبسایت جهان سوم
+ استاد مربوطه: دکتر امیر دبیریمهر
+ گردآورندگان: ایرج رییی، محمد سرگزی، موسی صدقی و براتعلی خمر
+ عنوان درس: سمینار جنبشهای اسلامی درقرن بیستم وتاثیر انقلاب اسلامی برآنها
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی