جنبش اخوان المسلمین
اخوانالمسلمین بهعنوان جریانی دینی و اصلاحی و بدون تردید از مهمترین و نیرومندترین جنبشها و حرکتهای اسلامی سیاسی در تاریخ معاصر جهان است. این جنبش در سال ۱۹۲۸ م.در اسماعیلیه مصر توسط شیخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا (۱۳۲۴-۱۳۶۸ ه.ق/۱۹۰۰-۱۹۴۸ م.) تأسیس شد. وی در قصبهی کوچکی به نام” محمودیه”نزدیک اسکندریه مصر متولد شد. خانوادهی او خانوادهی متوسطی بودند. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود به پایان رسانید. آنگاه وارد مدرسه «دارلعلوم» قاهره شد و به سال ۱۹۲۷ م.دانشنامهی خود را گرفت و به کار دبیری در شهر اسماعیلیه پرداخت.
اخوان المسلمین از سال ۱۹۲۸ م. در حوزههای دین، اجتماع و سیاست در مصر وارد فعّالیت شد. دیری نپایید که مرکز جماعت به قاهره انتقال یافت. در دهه ۳۰ قرن بیستم، اخوانالمسلمین بسیار فعّال بود. در سال ۱۹۴۲ در زمان جنگ جهانی دوم، به نشر افکار و اندیشههای خود پرداختند و از شرق اردن تا فلسطین آن را گسترش دادند و در سال ۱۹۴۴ شاخه اخوانالمسلمین در سوریه و شهر دمشق تأسیس شد. پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۸ اخوانالمسلمین با رژیم تازهتأسیس صهیونیستی، برای آزادی فلسطین وارد جنگ شد. گردانهای جهادی آن تحت فرماندهی قهرمان نامی «احمد عبدالعزیز» و افسر بلندپایه «محمود لبیب» و استاد «محمّد فرغلی» و «سعید رمضان» و از سوریه به فرماندهی «مصطفی السباعی» و از اردن به فرماندهی «عبداللطیف ابوقوره» و «کامل الشریف» و از عراق به فرماندهی «محمّد محمود صواف» وارد جنگ شدند و رشادتهایشان زبانزد خاص و عام شد. پس از قبول آتشبس توسط کشورهای عرب، مجاهدان اخوانالمسلمین از میدان جهاد فلسطین بازگشتند. در مصر محمود فهمی نقراشی، نخستوزیر وقت مصر، نهضت اخوانالمسلمین را منحل اعلام کرد و آنان را متهم به فعّالیتهای ضد امنیتی کرد. اما دیری نپایید که محمود فهمی نقراشی بهدست یکی از دانشجویان رشته دامپزشکی دانشگاه فؤاد اول در قاهره به نام عبدالمجید حسن ترور شد. اخوانالمسلمین ترور او را محکوم کردند و از آن تبری جستند و در آنجا بود که امام حسن البنّا سخن معروف خویش را چنین بر زبان آورد: «قاتل نخستوزیر نه اخوانی و نه مسلمان است.» قاتل، توسط یکی از دانشجویان اخوانالمسلمین دستگیر و تحویل زندان شد. اندکی پس از ترور نقراشی در شامگاه ۱۲ فوریه ۱۹۴۸ م./ ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ ش. بنیانگذار جماعت اخوانالمسلمین ترور شد و به کاروان شهیدان پیوست.۳ پس از شهادت امام بنّا استاد حسن الهضیبی بهعنوان «مرشد عام» انتخاب شد. نخستین مرحله محنت اعضای اخوانالمسلمین، پس از جنگ ۱۹۴۸ با رژیم صهیونیستی آغاز شد. آنان فوج فوج به زندانها برده شدند و زیر انواع شکنجهها قرار گرفتند و جماعتی از آنان به فیض شهادت نائل شدند. روزگار همچنان سپری میشد و حکومتها یکی پس از دیگری میآمدند، اما هر بار اخوانالمسلمین مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگرفتند و رنجهای بسیاری را متحمل میشدند، از جمله: «کشتارگاههای اخوانالمسلمین در زندانهای ناصر» و…. دوران محنت بس طولانی بود از جمله محنت سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۵ و… که تا اواخر حکومت حسنی مبارک در مصر ادامه یافت. در این مدت اخوانالمسلمین در عراق و فلسطین و سوریه و دیگر کشورها رنجهای فراوانی را تحمل کردند. بهطوریکه در دوران محنت، بسیاری از داعیان اخوانالمسلمین راهی هجرت و دیار غربت شدند و در کشورها و قارههای مختلفی مانند آسیا، اروپا و آمریکا و سایر کشورها مسکن گزیدند. این هجرت و غربتنشینی نتایجی بس مبارک به بار آورد. این داعیان در هر جا منشأ خیر و نمود کامل بیداری اسلامی شدند و این خود موجب گسترش اندیشه اخوانالمسلمین و بهطور کلی اندیشه اسلامی در سراسر جهان شد.
*- سه عامل در مواضع سیاسی که اخوان المسلمین در این زمان اتخاذ کرد، عبارتاند از:
۱-حاد شدن مساله فلسطین؛
۲-قرار داد ۱۹۳۶ م.میان انگلستان و و دولت مصر که اخوان با آن به مخالفت برخاست؛
۳-شروع جنگ جهانی دوم که آثار سیاسی و اجتماعی خاصی در مصر به جای نهاد.
به این ترتیب میتوان سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۸ م. را دورهی تأسیس و استقرار اخوان المسلمین به شمار آورد.
پس از جنگ و حادتر شدن مساله فلسطین و چیرگی صهیونیستها بر آن سرزمین، اخوان المسلمین از نظر سیاسی، مالی و نظامی به یاری فلسطینیان شتافت و بسیاری از اعضای آن در نبرد فلسطین شرکت کردند. حضور اخوان در این ماجرا از یک سو بر محبوبیت آن در جهان اسلام افزود و از سوی دیگر دربار مصر و دولت بریتانیا را به شدت نگران کرد. مسلح شدن وآمادگی نظامی اخوان نیز بر این نگرانی میافزود. ازاین رو به فرمان ملک فاروق، دولت نقراشی پاشا فرمان انحلال این جمعیت را در صفر ۱۳۶۸ ق.دسامبر ۱۹۴۸ م.صادر کرد. بسیاری از اعضای آن بازداشت شدند و اموال جمعیت مصادره شد. پس از آن تبلیغات گسترده ای بر ضد آنان از هر سو آغاز شد.
در همان زمان، نقراشی، نخست وزیر وقت توسط یکی از اعضای اخوان المسلمین ترور شد و چندی بعد نیز حسن البنا به قتل رسید. انحلال و فقدان ناگهانی البنا، فعالیت اخوان را دچار رکود کرد، اما با انتخاب حسن اسماعیل هضیبی به عنوان جانشین بنا و مرشد عام، پس از کشمکشهای درون سازمانی برای به دست آوردن رهبری، جنبش دوباره به فعالیتهای پنهانی ادامه داده و تجدید سازمان کرد.
در رجب ۱۳۶۹، فعالیت سیاسی احزاب در مصر آغاز شد و به دنبال آن فعالیت اخوان و مرشد عام علنی گشت، اما پس از سوء قصد به جان جمال عبدالناصردر ربیع الاول ۱۳۷۴ ق.بار دیگر تشکیلات اخوان غیر قانونی ومنحل اعلام شد و عده ای از رهبران اخوان اعدام شدند و عده ای به زندانهای سنگین محکوم گشتند. (۴)
با وجود این، فعالیت آشکار و پنهان اخوان و سازماندهی مجدد آن در داخل و خارج مصر ادامه یافت. اتخاذ شیوهی سازمان دهی مسلحانه وتدارک قیام، با الهام از اندیشمند بزرگ اخوان، سید قطب، باعث بروز اختلاف و انشعاب در جمعیت اخوان المسلمین گردید. اتخاذ این روش مجدداً باعث برخورد دولت با جنبش، از جمله اعدام و زندانهای طولانی گردید.
هضیبی در سال ۱۳۹۴ ق.درگذشت. با این که سه جناح در درون اخوان وجود داشت، اما بنا به مسائل تشکیلاتی، عمر تلمسانی، که رهبر و مظهر جناح میانه رو و مورد توجه انورسادات بود، به عنوان مرشد عام برگزیده شد؛ هر چند که این انتخاب هرگز به طور رسمی و ضوابط جمعیت صورت نگرفت.
سادات در سال ۱۳۹۱ ق. به قدرت رسید و در ۱۳۹۶ ق. درهای زندان را گشود و فعالیت اخوان المسلمین علنی شد. اما دیری نپایید که در ۱۳۹۸ ق. و بعد از آن، دولت سادات با احساس خطر از جانب اخوان، به سرکوب دوبارهی آن دست زد.
فعالیت سیاسی و دینی اخوان، روابط آنها با حکومت مصر از دوران سادات تا کنون و همچنین نقش سیاسی و اجتماعی اخوان در کشورهای اسلامی، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است.
لازم به ذکر است که اکنون مرشد عام اخوان المسلمین، محمد حامد ابو نصر است و این جنبش هم اکنون در کشورهای مختلفی شعبه داشته و فعالیت میکند.
*- زمینهها و علل پیدایش اخوانالمسلمین
۱- سقوط نظام خلافت در سال ۱۹۲۴ میلادی؛
نخستین عامل پیدایش و شکلگیری جنبش اخوانالمسلمین سقوط نظام سیاسی خلافت اسلامی و فروپاشی دولت عثمانی در جهان اسلام بود. این اتفاق زمانی رخ داد که آرزوها و آرمانهای والای امت اسلامی، با اقدامهای خیانتبار آتاتورک تصادم و برخورد کرد؛ آخرین خلیفه عثمانی از مرکز خلافت در استانبول تبعید شد و همه میراث معنوی و تاریخی نظام خلافت به تاراج رفت
۲- غوغای جریانات تبشیری؛
در مصر و سایر کشورهای جهان اسلام، بخشی از نقشه استعمار این بود که از طریق جریانات تبشیری مسیحی، عقاید اسلامی را نابود کنند؛ ازاینرو مبشران مسیحی گروه گروه راهی سرزمینهای اسلامی شدند. دولتمردان کشورهای اسلامی نیز نظارهگر این صحنه بودند و به حکم اربابان استعمارگر، راه را برای این مبشران هموار و زمینه ارتباطشان را با مردم فراهم میکردند. آنان نهادهایی را در کشورهای اسلامی تأسیس و هر چه میخواستند میکردند، حتی از ربودن اطفال و زنان خودداری نمیکردند. و هر کس متعرض آنان میشد، بهعنوان اقدام علیه حکومت و دولت، با او برخورد میشد.
۳- جهل مزمن و فساد گسترده؛
یکی از عوامل تأسیس و پیدایش اخوانالمسلمین، گسترش جهل و بیسوادی و فراگیر شدن فساد بود. فساد در همه چیز راه یافته بود. مصر و جهان اسلام نیازمند جنبشی بود که مسیر تاریخ را تغییر دهد. ازآنجاکه کشورهای اسلامی تحت اشغال استعمار بودند و استعمارگران منابع ملی را به یغما میبردند و فرزندان امت از حقوقشان محروم شده بودند، نه از فساد جلوگیری میشد و نه برنامهای برای از بین بردن جهل و بیسوادی وجود داشت.
۴- بیبندوباری و هرزهگرایی؛
استعمار به اسم آزادی اندیشه، به جنگ اندیشهها و افکار مسلمانان پرداخت. رفتارهای نیک و ارزشهای اخلاقی به اسم آزادی نابود میشدند و موج الحاد هم چون سیلی بنیانکن همه چیز را از پیش رو برمیداشت. آزادی زن برنامهای شده بود برای ترویج فحشا و بیبندوباری اخلاقی و رواج فساد. بسیاری از عادات و سنّتهای غربی که با آداب اجتماعی و دینی مسلمانان در تعارض بودند، در کشورهای اسلامی رواج مییافتند. کابارهها و میخانهها در کشورهای اسلامی تأسیس و موج فرومایگی و بداخلاقی به راه افتاده بود. یکی از شاهدان عینی گفته است: قاهره تبدیل به میخانه و کابارهای بزرگ شده بود که عیاشان از سراسر جهان به آن روی میآوردند و در آنجا با رفتارهای ناهنجار خود، مردم را دچار مصیبت کرده بودند،
۵- بازگرداندن خودباوری و اعتمادبهنفس به مسلمانان؛
پس از فروپاشی خلافت عثمانی، مسلمانان در سراسر جهان بهشدت سرخورده و مأیوس شده بودند و خودباوری و اعتمادبهنفس خود را از دست داده بودند. وجود استعمار و تفوق سیاسی و فرهنگی آن مزید بر علّت شده بود. از چنین مردمی با چنین روحیاتی هیچ امیدی برای اقدام مثبت و تغییر اوضاع موجود نمیرفت. در این شرایط لازم بود تا اوضاع دگرگون شود و در مسلمانان روح خودباوری و اعتمادبهنفس دمیده شود. پیدایش جنبش اخوانالمسلمین این رسالت را به درستی انجام داد و در مسلمانان، بهویژه مردم مصر، روح تازهای دمید و امید و نشاط و خودباوری را در آنان دوچندان کرد؛ زیرا بسیاری از مسلمانان باور داشتند که پیام اخوانالمسلمین ندای عزت و سربلندی آنان است.
*- اهداف اخوان المسلمین عمدتاً بر شش اصل زیر استوار است:
۱- اصل علمی: تفسیر و توضیح کامل قرآن کریم با بازگشت به اسلام اصیل و زدودن غبار قرون از چهرهی آن و پاک کردن هرچه ناخالصی و دروغ و خرافات از ساحت مقدس آن.
۲- اصل عملی: متحد ساختن ملت مصر و ملل اسلامی بر پایهی اصول قرآنی، بازگشت به اسلام اصیل و تربیت نسل جدید بر مبنای اصول آن، تا ملت آینده ملتی قرآنی باشد. نزدیک کردن نقطه نظرهای فرقههای مختلف اسلامی به یکدیگر.
۳- اقتصادی: رشد ثروت ملی و حفاظت از آن. بالا بردن سطح زندگی، عدالت اجتماعی فردی و گروهی، تضمین فرصتهای برابر برای همگان، محدود کردن نفوذ خارجی در اقتصادمصر، تشویق صنایع داخلی و تشکیل اتحادیههای کارگری به منظور ارتقای سطح زندگی اقتصادی و اجتماعی زحمت کشان.
۴- اجتماعی: نو ع دوستانه: خدمات اجتماعی، تلاش برای محو جهل و بیسوادی، بیماری، فقر و تشویق به انجام کارهای مفید، عام المنفعه و سود آور.
۵- ناسیونالیستی و میهن پرستانه: آزادی درهی نیل و تمامی کشورهای عربی و سرزمینهای اسلامی از چنگال خارجیان، کمک به اقلیتهای اسلامی در تمامی سرزمینها برای آنکه بتوانند حقوق از دست رفتهی خویش را به دست آورند، حمایت از اتحاد عرب، تلاش مستمر در راه تشکیل جامعهی بین المللی اسلامی.
۶- انسانگرایانه و جهانی: ترغیب به ایجاد جامعه ای بر مبنای اصول اخلاقی –چه مادی و چه معنوی-از طریق قوانین جهانی اسلام. (۹)
*- وسایل تحقق اهداف جماعت اخوانالمسلمین
جماعت اخوانالمسلمین از همان آغاز برای دستیابی به اهداف خود، ابزارهایی را به کار بست که برخاسته از اصول و مبانی آن بوده است. این ابزارها و وسایل یا بخشی از آنها ممکن است برای تحقق اهداف هر گروه یا سازمانی، فارغ از رویکرد یا نگاه آن به مسائل، به کار بسته شوند و نتایج مورد نظر را به بار آورند. ابزارهای مورد نظر اخوان برای تحقق اهداف آن عبارتاند از موارد زیر:
- دعوت: این امر میباید با بهرهگیری از صنعت چاپ و نشر و رسانهها از جمله نشریات، روزنامهها، مجلات، کتاب، رادیو و تلویزیون، اعزام هیئتهایی برای انجام این مهم در داخل و خارج انجام شود.
- تربیت: در این راستا تلاش میکنند مفهوم تدین در گفتار و کردار مردم تبلور یابد و همه اعم از فرد، خانواده و جامعه با مبانی ارزشی اسلام تربیت شوند؛ عقیده آنان برگرفته از قرآن و سنّت صحیح باشد، عقل را با علم، جان را با عبادت، اخلاق را با فضیلت و جسم را با ورزش پرورش دهند و مفهوم اخوت صادقانه را در میان خود پایدار سازند و برای رسیدن به کمالات با هم همکاری کنند، تا نسلی آگاه و عامل به دین با رویکردی جهشی و روبهپیشرفت پدید آید.
- توجیه و ارشاد: این هدف با ایجاد روشهای درست در همه مسائل اجتماعی از جمله: تربیت، آموزش، قانون، قضاوت، مدیریت، روحیه ایثارگری، اقتصاد، بهداشت، حکومت و… برآورده میشود. در این راستا میباید هیئتهای سیاسی، قانونگذاری، اجرایی و بینالمللی تشکیل گردد. برای توجیه و ارشاد، ضرورت دارد کار رسانهها و شیوههای نادرست توجیهی گذشته اصلاح گردد.
- فعّالیت سازمانیافته: ایجاد نهادها و مؤسسات تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، عملی، تأسیس مساجد، مدارس، درمانگاهها، بیمارستانها و نهادهای مدنی، تشکیل کمیتههای سازماندهی زکات و صدقات و کارهای خیری و اصلاح میان افراد و خانوادهها و مبارزه با آفات اجتماعی و عادات زیانبار و مواد مخدر و سکرآور و قمار و ارشاد جوانان به مقاومت و استقامت، و پرکردن اوقات فراغت آنان با برنامههای مفید و ثمربخش، این مهم را برآورده میسازد.
- آگاهی و آمادگی مردم: آگاهی و آمادگی مردم و حضورشان در میدان مبارزه با دشمنان خدا و مردم و رویارویی با دسیسههای چپاولگران بینالمللی از وسایل مهم تحقق اهداف است.۴
*- ساختار تشکیلاتی جماعت
در اینجا لازم است برای آشنایی بیشتر با جماعت به اختصار نگاهی به ساختار تشکیلاتی آن بیندازیم. مرشد عام: طبق آییننامه داخلی اخوان که به سال ۱۹۴۸ م. تعدیل شده است، مرشد عام بالاترین مقام را در جماعت تشکیل میدهد و در عین حال ریاست دو بخش مهم جماعت را برعهده دارد: ۱. مکتب ارشاد عام؛ ۲. مجلس شورای عام (هیأت تأسیسی یا کنگره). مرشد عام از طریق مجلس شورای عام (کنگره) انتخاب میشود و حداقل باید از این شرایط مرشد عام باید برخوردار باشد: ۱. حداقل پانزده سال قمری سابقه عضویت در جماعت؛ ۲. داشتن حداقل چهل سال قمری؛ ۳. نداشتن هیچگونه شغل اداری ـ دولتی یا آزاد و اختصاص وقت کامل خود به جماعت. فعّالیتهای علمی و پژوهشی از این شرط مستثنا است. پس از انتخاب، اعضای جماعت با او بیعت میکنند و مرشد عام میتواند یک یا چند معاون از اعضای مکتب ارشاد برای خود تعیین کند. در زمان حکومتهای سابق به علت محدودیتهای امنیتی، انتخاب مرشد عام به مکتب ارشاد محول شده بود. مدت زمان آن شش سال است و قابل تجدید از طریق انتخاب مجدد است. مکتب ارشاد: نام کامل آن مکتب ارشاد عام جهانی است. این مکتب رهبری اجرایی اعلای اخوان و ناظر روند دعوت و تعیینکننده سیاستها و مدیریت آن است. اعضای آن از طریق رأیگیری برای مدت چهار سال انتخاب میشوند. اعضای مکتب ارشاد ۱۳ نفر هستند. مجلس شورای عام هشت تن از این افراد را از میان اعضای خود از منطقهای که مرشد عام ساکن آن است انتخاب میکند. پنج تن دیگر اصولاً از مناطق و کشورهای دیگر از میان اعضای مجلس شورا انتخاب میشوند. مجلس شورا: نام کامل آن مجلس شورای عام جهانی است و هیأت تأسیسی (کنگره) نیز نامیده میشود. این مجلس قوه مقننه اخوان است و تصمیمات آن الزامآور است. مدت زمان آن چهار سال است و وظیفه نظارت کلی بر جماعت و انتخاب مرشد عام را برعهده دارد. اعضای آن سی نفر هستند که از کشورهای مختلف انتخاب میشوند. مراقبهای عام شاخههای اخوان در کشورهای دیگر میباید عضو مجلس شورا باشند. ازآنجاکه جماعت اخوانالمسلمین تشکیلاتی بینالمللی است، در کشورهای مختلف شاخه دارد که در ساختار آن لحاظ شده است. در برخی از کشورها مانند ایران، جریانهای همفکر با اخوان، صرفاً مراودههای فکری با رهبران اخوان دارند و هیچگونه ارتباط تشکیلاتی میان آنها و اخوان وجود ندارد و این جریانها بهصورت کاملاً مستقل اداره میشوند، ولی در بسیاری از کشورها اخوان شاخه تشکیلاتی دارد. مسئول تشکیلات اخوان در هر کشور مراقب عام نامیده میشود. شاخه اخوان در هر کشور به چند مکتب اداری (دفتر اداری) تقسیم میشود و هر استانی دارای یک دفتر اداری است. هر دفتر اداری به چند منطقه تقسیم میشود که از شعبههای واقع در محدوده مرکز یا بخش تشکیل شدهاند. هر منطقه نیز به چند شعبه تقسیم میشود که کوچکترین واحد اداری بهشمار میآیند. هر شعبه نیز چندین اُسره دارد که یک نقیب مسئولیت اداره آن را به عهده دارد و اغلب فعّالیتهای تربیتی اخوان در این اُسرهها صورت میپذیرد.۶
*- رهبران (مرشدهای عام) اخوانالمسلمین از آغاز تاکنون
۱. امام حسنالبنّا از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۹ م. ـ ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۸ هـ. ش
۲. حسن الهضیبی از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۳ م. ـ ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۲ هـ.
۳. عمر التلمسانی از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۶ م. ـ ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۵ هـ. ش.
۴. محمّد حامد ابونصر از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ م. ـ ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ هـ. ش.
۵. مصطفی مشهور از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ م. ـ ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ هـ. ش
۶. مأمون الهضیبی از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ م. ـ ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ هـ. ش.
۷. محمّد مهدی عاکف از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ م. ـ ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ هـ. ش.
۸. محمّد بدیع از سال ۲۰۱۰ م. /۱۳۸۹ هـ. ش. تا ۲۰۱۳ میلادی.
۹- محمد عزت از ۲۰۱۳ میلادی تا حال حاضر
*- اسامی بعضی از اعضای شورای مرکزی اخوان عالمی
۱. محمّد بدیع: مرشد عام و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی، استاد رشته پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه بنیسویف و یکی از ۱۰۰ شخصیت بزرگ جهان عرب بر اساس فرهنگ علمی عرب.
۲. محمّد مهدی عاکف: مرشد عام سابق اخوانالمسلمین و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی.
۳. راشد الغنوشی: سیاستمدار و اندیشمند تونسی و رهبر حرکت النهضه و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی.
۴. ابراهیم منیر: مصری مقیم لندن و سخنگوی اخوانالمسلمین در اروپا و سرپرست سایت «رساله الاخوان».
۵. عبدالمجید ذنیبات: ناظر کل اخوانالمسلمین اردن و عضو مجلس اعیان این کشور.۷
*- اسامی برخی از رهبران اخوانالمسلمین در جهان
۱. مستشار و قاضی فیصل مولوی: دبیرکل سابق جماعت اسلامی لبنان و نایبرئیس مجلس افتا و پژوهش در اروپا.
۲. یوسف ندا: مصری مقیم ایتالیا، رابط بینالمللی سابق جماعت اخوانالمسلمین و رئیس بانک «التقوی» که در روابط جهانی جنبش نقش مهمی دارد.
۳. خالد مشعل: رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس.
۴. اسماعیل هنیه: نخستوزیر مردمی فلسطین و عضو مجلس قانونگذاری فلسطین و عضو شورای رهبری حماس.
۵. محمد ولد الددو الشنقیطی: رهبر حزب تجمع وطنی اصلاح و توسعه موریتانی معروف به حزب تواصل.
- عبدالرحمن پیرانی: دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح ایران و عضو شورای مرکزی اتحادیه جهانی علمای مسلمان.۸
- سیّد قطب: اندیشمند، نقاد و نویسنده بزرگ معاصر و صاحب تفسیر «فی ظلال القرآن» که در روزگار جمال عبدالناصر به شهادت رسید.
در سال ۲۰۱۱ میلادی در پی سرنگونی حسنی مبارک در مصر، این جماعت بهگونهای رسمیت یافته، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کرد. تا پیش از این، اخوانالمسلمین بهعنوان جماعتی ممنوعه تلقی میشد و حتی اعضای آن با نام مستقل به پارلمان راه مییافتند و فعالیتهایش در حد مسائل دینی و اجتماعی بود. اخوانالمسلمین از رهگذر این ممنوعیت و در سایه فعالیتهای خیریه و اجتماعی، توانست پایگاهی اجتماعی برای خود ایجاد و خود را بهعنوان بدیلی برای نظام حاکم معرفی کند. همین سابقه مدید باعث شد تا سازمان یافتهترین گروه فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی مصر باشد و به سرعت و پس از سقوط مبارک، ضمن تشکیل حزب آزادی و عدالت، کوشید نظریههای خود را به بوته آزمایش گذارد. از اینرو و در پی شرکت در انتخابات ریاستجمهوری، مجلس سنا و مجالس محلی به پشتوانه پایگاه اجتماعی خود توانست بیشترین آرا را بهدست آورد و بیآنکه برای ورود به قدرت خود را نیازمند به ائتلاف با احزاب غیردینی ببیند. پس از انتخابات مجلس دادگاه عالی قانون اساسی مجلس را که در دست اکثریت اسلامگرا شامل احزاب سلفی و اخوان بود منحل کرد.
در نخستین انتخابات ریاست جمهوری دموکراتیک در مصر که در سال ۲۰۱۲ میلادی برگزار شد، محمد مرسی رییس حزب آزادی و عدالت که یک حزب تأسیس شده توسط اخوان المسلمین بود، بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال احمد شفیق پیروز انتخابات گردید. او در اولین اقدام از مجلس منحل شده خواست که تشکیل جلسه بدهد اما بعدها از این کار عقب نشینی کرد.
پس از کودتای سال ۲۰۱۳ ارتش علیه دولت محمد مرسی و دستگیری تعداد زیادی از هواداران آن، حزب التجمع که یک حزب چپگرای مصری است، دادخواست انحلال جماعت اخوان را به دادگاه برد و در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۳ دادگاه، اخوانالمسلمین را ممنوعالفعالیت و تمامی اموال آن را مصادره کرد. دادگاه قاهره پس از جلسه اعلام کرد که فعالیت اخوان المسلمین از این پس غیرقانونی است و تمام اموال آن به نفع دولت ضبط میشود. [۱۰] در پی آن در سال ۲۰۱۴ دادگاهی در مصر برای محمد بدیع رهبر اخوان المسلمین و ۶۸۲ نفر دیگر از اعضا و هواداران اخوان در مصر حکم اعدام صادر کرد.
+ استاد: دکتر امیر دبیریمهر
+ تهیه کننده: یوسف صادقیانی
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی