اسلایدر / مهمترین مطالبمصاحبه و گفتگویادداشتها و مقالات شخصی
جزوه کلاس روش تحقیق و مقاله نویسی دوره دکتری علوم سیاسی
به نام خدا
جزوه کلاس روش تحقیق و مقاله نویسی دوره دکتری علوم سیاسی
استاد: جناب اقای دکتر امیر دبیری مهر – مهر ما ه ۹۵
قبل از هر چیز باید در باره اهمیت و الزامات مقطع دکتری صحبت کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که چرا مقطع دکتری را انتحاب می کنیم ؟
با توجه به اینکه برای گذراندن این مقطع باید هزینه ی زیادی (حدود ۷۰ میلیون تومان در دانشگاه ازاد و پردیس های دانشگاههای دولتی ) و وقت زیادی (حدود ۴ تا ۵ سال) از زندگی در دوران دکتری صرف می شود باید مشخص شود چرا دانشجویان، مقطع دکتری را انتخاب می کنندو باید مشخص شود که با از دست دادن اینقدر سرمایه از عمر و مال خود، چه چیز به دست می آوریم؟ در واقع باید اصل تعادل و توازن را در زندگی رعایت کنیم. برای اخذ دکتری خیلی چیزها مثل فرصت ازدواج، تفریح، استراحت ، سفر … را باید از دست بدهیم تا به مدرک دکتری برسیم.
با توجه به این موضوع افراد برای ورود به این مقطع اهداف مختلفی را ذکر می کنند که عبارتند از : تعدادی به دنبال افزایش حقوق خود و افزایش درامد هستند که مسیر را کاملا اشتباه انتخاب کردند. عده ای به دنبال کسب منزلتاجتماعی بیشتر و عنوان هستند که با توجه به افزایش دانشجویان دکتری در چند سال اینده عنوان دکتری منزلت خاصی نخواهد داشت ، تعدادی به دنبال استادی و تدریس هستند که آن هم با توجه به کاهش دانشجویان و متقاضیان فراوان عضویت در هیات علمی شانس کمی دارند اما برخی صرفا بخاطر علاقه و عشق به علم و پژوهش و شناخت ناشناخته ها و تبدیل مجهولات به معلومات و تعمیق بینش در یک رشته وارد مقطع دکتری می شوند . در یک نگاه واقع نگرانه و رئالیستی فقط گروه اخیر کار عقلانی می کنند و پول و زمان و عمر خود را دور نمی ریزند .زیرا ادامه تحصیل در مقطع دکتری به غیر این دلایل کافی نیست. و برخی نیز علاقه داشتن را انگیزه ادامه تحصیل خود بیان می کنند که این بهترین دلیل جهت ادامه تحصیل در مقطع دکتری می باشد. به عبارت دیگر اختصاص ۵ سال از عمر به کاری ارزش دارد که بواسطه علاقه به ان کار احساس خستگی در انسان حادث نشود.
تفاوت مقطع دکتری با لیسانس و فوق لیسانس
۴سال مقطع لیسانس دوره اشنایی با مفاهیم و قضایا و قوانین یک رشته علمی و دانشگاهی است . دوره فوق لیسانس با مبانی روش تحقیق با تکیه بر مفاهیم و قوانین اموخته شده در مقطع فوق لیسانس اشنا می شوید اما مقطع دکتری مرحله تعمیق دانش با روشهای علمی برای رسیدن به بینش می باشد که در حوزه های علمیه به آن اجتهاد می گویند که با پژوهش و مطالعه زیاد صورت می گیرد. در واقع مقطع دکتری باید بتواند در یک رشته علمی توان اجتهاد و استنباط ایجاد کند که در علوم انسانی با ان بینش می گوییم.برای حصول به این مرحله باید متکی به پژوهش بود و در پژوهش رعیات موارد زیر الزامی است .
– پژوهش متکی بر مطالعه زیاد و فراوان همراه با نُت برداری و خلاصه برداری است.
– مطالعه باید در یک چارچوب متدولوژی یا روش شناسی صورت گیرد (چارچوب های علمی یا آکادمیک) مطالعه ازاد و بی هدف نمی تواند بکار پژوهش بیاید.
-
در یک دسته بندی کلی پژوهش ها انواعی دارند:
ü پژوهش های بنیادی یا نظری: پژوهشی که هدفش توسعه و گسترش علم است مثلا در علوم سیاسی به کتابهایی که مرزهای دانش را در علوم سیاسی یک قدم به جلو ببرد مطالعات بنیادی می گویند .کتابها و نویسندگانی که مفهوم سازی می کنندبه پژوهشهای بنیادی مشغول هستند . مانند پاره تو که با طرح نظریه نخبگان یک گام جامعه شناسی را پیش برد.
ü پژوهش راهبردی:
در پژوهشهای راهبردی با تکیه بر پژوهشهای بنیادی تبیین مسئله و مشکل در سطحی کلان و نظری صورت می گیرد . تبیین مسئله چگونه صورت میگیرد و چه کسی می تواند تبیین مسئله کند: کسی که با پژوهش های بنیادی و با مفاهیم و ادبیات بحث آشنا باشد می تواند تبیین مسئله کند.طرح مساله با تببین مساله متفاوت است . طرح مساله کاری عادی اما تبیین مساله عملی تخصصی و علمی است . راننده تاکسی و عوام و حتی غیر متخصصان طرح مسئله می کنند و نه تبیین مسئله.امروز در کشور مشکل بزرگ ما خلط این دو مفهوم با هم است هر کس طرح مساله و مشکل می کند تصور دارد که تبیین مساله کرده است . اگر بخواهیم مثال پزشکی بزنیم احساس درد با ریشه یابی درد تفاوت دارد. بیمار احساس درد دارد اما توان تحلیل علل و فرایند درد را ندارد. برای مثال شکاف طبقاتی و فساد وجود دارد، تحزب وجود ندارد، باند بازی وجود دارد، شایسته سالاری وجود دارد، تورم وجود دارد، فقر وجود دارد؛ اینها طرح مشکل از طریق عوام هستند.اما تحلیل و تبیین این مسایل کار تخصصی است که نیازمند پژوهشهای راهبردی است.
امروزه پدیده های اجتماعی بین رشته ای هستند و عمدتا در زیر مسائل علم سیاست قرار میگیرند چون علم سیاست علم مدیریت کشورها است.تبیین مسئله وظیفه ی پژوهشگر است. تبیین را با طرح یکی ندانیم. یک آدم بی سواد می تواند طرح مسئله کند.
تبیین کار علمی و پژوهشی و شکافتن علم است و مثل کار آزمایشگاهی در کارهای پزشکی است .
مردم یک چیزهایی را می گویند و طرح مسئله می کنند معلوم نیست درست است یا نه؟ باید تبیین مسئله شود که آیا مسئله درست است یا نه؟
ü پژوهش کاربردی: سطح سوم پژوهشها مربوط به حل مسئله یا مشکلی است که در پژوهشهای راهبردی تبیین شده است .
مثلا در حوزه علم سیاسی اگر مشارکت سیاسی اهل سنت بیشتر از شیعیان در سیستان و بلوچستان باشد ((در اینجا باید صاحبنظران تحقیق کنند که چطور می شود این مسئله را برعکس کرد)) که نظر حاکمیت تامین شود. با فرض اینکه حاکمیت چنین راهبردی داشته باشد. برای مثال: اینکه چرا دختران اول متوسطه علاقه ای به مشارکت سیاسی ندارند این تحقیق راهبردی است اما اینکه چگونه می توان این مشارکت را ارتقا داد موضوع یک تحقیق کاربردی است و حل مسئله را می طلبد.
در مقطع دکتری باید به پژوهش های بنیادی، راهبردی و کاربردی مبادرت کرد و تفاوتهای ظریف انها را فهمید و بکار بست . در عالم واقع بسیاری از تحقیقهای انجام شده در کشور در هیچ یک از سطوح بالا قرار نمی گیرد و در واقع تحقیق علمی نیست بلکه جمع اوری پراکنده ای از اطلاعات است . ورود غیر متخصصان در علوم اجتماعی و علوم سیاسی به حوزه تحقیق باعث این اشفتگی شده است .
-
نظریه:
یکی از مفاهیم پایه ای در روش تحقیق مفهوم نظریه است و اینکه تفاوت آن با نظر چیست: ما در علم سیاست با پدیده ها مواجه هستیم. دموکراسی، انتخابات، آزادی، مطبوعات، قراردادها، جنگ، صلح و … اینها جهان انتزاعی و انضمامی پیرامون ما را می سازند. ما برای درک دنیا آیا می توانیم به شناخت پدیده ها اکتفا کنیم. آیا سیاست و قدرت را صرفا با شناخت پدیده های سیاسی و سلسله ای از واژه ها و مفاهیم و اصطلاحات می توان شناخت؟ پاسخ یقینیا منفی است.بماند که در ایران عده ای که دسترسی به تریبون ها و منابر و رسانه ها هم دارند با وجود ندانستن همین دانش حداقلی توهم دانش سیاسی دارند. در توضیح بییشتر می توان گفت آیا کسی که مطبوعات می خواند و تلویزیون می بیند همه چیزدر عالم سیاست را می داند؟ باز هم پاسخ منفی است زیرا پدیده های بیرونی با هم ارتباط دارند.و باید این روابط را دانست . برای مثال در حوزه علم اقتصاد با صرف تعریف معنای تورم نمی شود آن را مهار کرد و نسبت آن را با اقتصاد کلان تببین کرد.زیرا تورم می تواند پایین باشد و باعث رکود شود و بالعکس تورم می تواند بالا باشد و همراه با رونق باشد.بنابر این صرف بالا و پایین بودن تورم نشانه رونق یا رکود اقتصادی نیست . در حوزه علم سیاست هم این گونه پرسشها مطرح است .آیا مشارکت سیاسی همیشه بالا بودنش خوبست؟ یا پایین بودنش بد است ؟مشارکت سیاسی می تواند بالا باشد و بد باشد (موقعی که نظام پوپولیستی باشد) موقعی که در آن آزادی رقایت نباشد مثل عراق دوره صدام.مشارکت می تواند کم باشد اما می تواند بد نباشد مثل سوییس.
برای درک روابط پیچیده و پنهان بین پدیده ها در جامعه و روابط انسانی ما نیازمند استفاده از نظریه ها هستیم. نظریه ها عینکی هستند که روابط بین پدیده های سیاسی و اجتماعی را برای ما قابل فهم می کند و به پژوهشگر بینش می دهد.
البته نظریه ها نسبی هستند و هیچ نظریه ای توان تبیین تمام موضوعات را ندارد. همانطور که بدون دانستن و بکاربستن نظریه ها نمی توان به تبیین جهان بیرون پرداخت در عین حال نمی توان به یک یا تعدادی نظریه متکی بود. مثلا در ایران اگر مشارکت سیاسی کم باشد خطرناک است چون به معنای آنست که مشروعیت نظام سیاسی پایین آمده است لذا نظریه مشروعیت پای کار می آید و آن را باید به خوبی شناخت.
-
چگونه تحقیق و مقاله بنویسیم؟
باسلام
خیییلی سپاسگزارم بابت جزوه روش تحقیق،امیدوارم بازهم شاهدجزوات جلسات بعد استاد باشم
That’s a creative answer to a dilffcuit question