در سال ۲۰۱۴ در دانشکده پلی تکنیک پاریس کنفرانسی برگزار شد با این موضوع که «جهان را در سال۲۰۳۰ چگونه میبینید؟».
سخنران اصلی این کنفرانس ژاک اتلی (Jacques Attali) بود که از نظریهپردازان پُر نفوذ و مشاوران ارشد سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپاست. برخی تحلیلگران او را یکی از «آرشیتکت»های جهان آینده مینامند.
او در این سخنرانی – و سخنرانیها و نوشتههای دیگرش – سه «نیاز» کلیدی در زندگی انسان آینده را برمیشمارد و تعریف خاص خودش را از آنها ارائه میدهد. او همچنین٬ به دانشجویان و نسل جوان امروز توصیه میکند که – برای پیشرفت شخصی خود – از حالا در برخی از این حوزهها فعالیت و سرمایهگذاری کنند.
بررسی نگاه نظریهپردازانی مانند ژاک اتلی – که رابطهء نزدیکی با کانونهای قدرت و تصمیمگیری در غرب دارند – از یک طرف به درک بهتر ما از مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی جهان امروز کمک میکند٬ و از طرف دیگر این فرصت را به ما میدهد تا در برابر این روند تحولات «منفعل» نباشیم و خود نیز با تولید نظریه و تحلیل نقشی در ساختن آینده جهان داشته باشیم.
سه «نیاز»ی که اتلی نام میبرد و تعاریف خودش را از آنها ارائه میدهد؛ «آزادی فردی»٬ «امنیت» و «سرگرمی» است.
آیندهای که نظریهپردازانی مانند اتلی ترسیم – و طراحی – میکنند٬ جهانی است که در آن انسان موجودی تنها٬ بیوفا٬ خودخواه٬ مصرفگرا٬ مضطرب و سطحی است؛ برای چنین انسانی «آزادی» مفهومی جز «بیعهدی» و «بیتعلقی» ندارد. چنین انسانی هیچ «جهانبینی» خاصی ندارد و نقدی بر ساختارهای موجود نیز نمیکند. «امنیت» برای او نه به معنی «هارمونی» و «همزیستی» مسالمتآمیز با سایر انسانها و موجودات زنده و طبیعت است٬ بلکه به معنی تحت نظارت بودن مدام توسط ابزارهای پیشرفته امنیتی و محفوظ بودن از گزند «دیگری» است. و «سرگرمی» برای او گریزی است از سوالات بنیادی و جستوجوی مفهوم «سعادت».
حال٬ نوبت ماست که از خودمان بپرسیم که جهان آینده را چگونه میبینیم؟ آیا میخواهیم «منفعلانه» وارد آیندهای بشویم که نظریهپردازانی دیگری برایمان طراحی میکنند یا اینکه میخواهیم نقشی در تجسم کردن و ساختن آن داشته باشیم؟