اسلایدر / مهمترین مطالب
کاربرد نظریه های سیاسی در قرن بیستم (بخش دوم )
بسمه تعالی
جلسه دوم ۹۴/۱۲/۱۳
ما باید در این درس ۱۲ اندیشمند را مطالعه کنیم که بدلیل کمبود زمان به ۱۰ اندیشمند بسنده می کنیم دلیل انتخاب این ۱۰ اندیشمند این است که در قرن بیستم افکار و آرا آنان بیشترین کاربرد رادارند .
در این جلسه در مورد ماکس وبر توضیحاتی داده خواهد شد .اولین اندیشمند و متفکر بزرگ و تاثیر گذاربرجهان در قرن بیستم آقای ماکس وبر است . البته شما باید به کتاب های مرجع رجوع بکنید زیرا مرجع معتبر کتابهای معتبر هستندکه یکی از انها نویسنده اش آقای لسناف یکی از فیلسوفان بزرگ امریکایی است و مترجم بسیار خوب آن آقای خشایار دیهیمی است ایشان یکی از مترجمان صاحب سبک است که برای ترجمه این کتاب زحمت زیادی متحمل شده اند .
اگر گفته می شود در موردماکس وبر باید مطالعه کرد این به آن معنی نیست که مطالعه دانشجو محدود به کتاب باشد دانشجو می تواند به هر منبعی در مورد ماکس وبر مراجعه کند. بر اساس توضیحات جلسه اول شما باید بتوانیدماکس وبر را شناسایی و توضیح دهید که چرا ایشان را یکی از بزرگترین اندیشمندان قرن بیستم می دانیم که اندیشه های او قابل بحث و پر کاربرد است .
نکته ای که در اینجا مطرح است این است که در مورد اندیشمندان مطالب متنوع و فراوانی موجود است باید با پرسش سراغ متن رفت بدون پرسش شما نمی توانید مطلب زیادی آنطور که باید دریافت کنید و دریابید در این درس برای اینکه بدانیم ماکس وبر چه گفته باید چند پرسش را پاسخ دهیم.
۱- هر متفکری را که بخواهیم بشناسیم باید اول بدانیم که او کیست و کجا بزرگ شده و چه شرایطی را گذرانده مطالعه این مطالب ممکن است اول جذاب ولی کم اهمیت جلوه کند اما از قضا خیلی اهمیت دارد ما هرچه از زندگی اندیشمندان بدانیم بهتر می توانیم اندیشه ها و عقاید آنها را بشناسیم یک اندیشمندی که درمناطق بیابانی و کویری بزرگ شده با یک اندیشمندی که در جنگل و مناطق سرسبز زندگی کرده با هم متفاوت است. این از لحاظ جغرافیایی ، افکار و نگرش کسی که در کویر متولد شده با کسی که در کنار رودخانه متولد شده با هم تفاوت دارند برای مثال : وقتی شما شعر نیما را می خوانید متوجه می شوید که نیما اهل گیلان ، کوه ، دشت و رودخانه است چون نشانه هایش را در شعر نیما زیاد می بینیم اگر آن فضا را نشناسید در درک شعر نیما دچار مشکل می شویم .
وقتی ادبیات علی شریعتی را مطالعه می کنیم متوجه می شویم که او بچه کویر ، وبیابان است پس شناخت محیط زندگی در حد اجمال ضروری است برای دانشجویان مطالعه زندگی ماکس وبر در حد یک یا دو صفحه کفایت می کند که ماکس وبر که بود کجا زندگی کرد پدر و مادرش که بودند مراحل تحصیلی را کجا گذرانده آیا اتفاق مهمی در زندگیش افتاده یا نیفتاده و غیره …
۲- محیط زندگی خیلی مهم است محیط زندگی فقط جغرافیا نیست رویدادهایی که در زمان آن متفکر روی داده نیز تاثیر گذار است یک متفکر که در بین جنگ جهانی اول و دوم زندگی می کند فرق می کند با متفکری که بعد از جنگ جهانی دوم زندگی کرده .محیط زندگی را فقط بعد فردی نباید دید بعد اجتماعی هم و فرهنگی … دارد . محیط بر افکار ذهنیت و اندیشه انسانها تاثیر حتمی می گذارد.
۳- مساله مهم دیگر این است که باید دید این متفکر دغدغه و مساله اش چیست ؟ این مهمترین سوال در شناخت افکار صاحبنظران است
جالب است که بدانیم گاهی از بین صدها هزار انسان یکی از آنهاست که مساله جدی دارد شاید این فکر متصور شود که ممکن است که همه انسانها مساله دارند بله این درست است که همه انسانها مساله دارند اما مساله آنها مانند مساله وبر نیست ، همه انسانها مساله شخصی دارند ، فردی دارند ، مسایل روزمره دارند مثل اینکه خانه ام را بزرگتر کنم اتومبیل تهیه کنم ، ازدواج کنم و … .این مسائل برای شخص مهم است اما وقتی که می گوییم یک نفر در بین صد هزار نفر مساله دار پیدا می شود کسی است که مساله اش جمعی ؛ آینده نگرانه یا اصلاح طلبانه باشد . باید تشخیص بدهیم مساله متفکر چیست ؟ دغدغه مارکس بی عدالتی طبقاتی اروپای قرن ۱۹بود ، مشخص ترین مساله او فقر است .مارکس را می توان به جرات یکی از بزرگترین سه اندیشمند طول تاریخ شناخت شاید تا کنون کسی به این سادگی مطرح نکرده باشد که مساله اصلی مارکس فقر است مارکس کتابهای چارلز دیکنز را خوانده است مانند الیور تویست. این آثار نشان می دهد که جامعه کودکان انگلستان در قرن ۱۹ چه وضعیتی در لندن داشته اند مارکس برای بچه ها ی فقیر گریه می کرد در خلوت مساله اش این بود که میدید بچه ۷ ساله باید ۱۲ ساعت یا ۱۶ ساعت در کارخانه کار کند که بعضی از بچه ها از شدت کار در کارخانه جان خود را از دست دادند برای مارکس این قابل تحمل نبود که از کودکان اینچنین کار می کشیدند دغدغه مارکس فقر بود عمدتا در فضای کارگری و کارخانه ها این میشود مساله مارکس. بعضی از دانشجویان و اساتید متدولوژی مارکس را بلد نیستند همه چیز را در مورد مارکس توضیح میدهد مثل ارزش افزوده و طبقه و … اما نمیتوانند توضیح دهند که مشکل و مساله دغدغه مارکس چه بود؟.
پیامبران نیز انسانهای مساله داری هستند یک موضوعی دارند اما فرق آنان با سایر افراد چیست؟ که این امر هم مزیت بحساب می آیدو هم نمی آید .
پیامبران خودآگاهانه وارد طرح مساله نمی شوند بلکه از جانب خداوند و منبع وحی مکلف می شوند که چنین کنند. تفاوت آنان با افراد غیر وحیانی این است که پیامبران مکلف می شوند اما افرادی که غیر وحیانی هستند خود آگاهانه وارد مسائل می شوند ..
حالا این امر به ارزش کار آنها می افزاید یا می کاهد ؟اینکه آدم خود به یک مساله برسد ارزشمند تر است یا اینکه از جانب عالم بالا مکلف به ابلاغ پیامی شود؟ در عالم خلقت خداوند چینین نقشه ای را ریخته که پیامبران را خودش انتخاب می کند مساله را به آنها می گوید قرآن کتاب مساله شناسی است تورات و انجیل اینها کتابهای مساله است خداوند مسائل را به پیامبر می گوید و پیامبر به زبان خودش به مردم می گوید . اما باید توجه داشت یکی از ویژگی های همه پیامبران قبل از مبعوث شدن این بود که انسانهای مساله دار دغدغه مند و درد کشیده ای بودند.
چرا خداوند چنین کاری کرده ؟ چرا اینها مکلف هستند ؟
به خاطر اینکه این افراد امانتدار هستند مساله خدا را تحریف نمی کنند .
چرا همه پیامبران عامی و امی هستند ؟پیامبران همه عامی و امی بودند پیامبران افراد فرهیخته ای نبودند در زمان خود یا سواد نداشتند یا چوپان بودند اغلب پیامبران چوپانی کردند .علت ان این است که بتوانند خلوص مساله وحدانی را حفظ کنند .به تعبیری فضولی بلا اذن در مساله الاهی نکنند .
عامی در جامعه ما به معنای بد استفاده می شود، عامی بودن از جهاتی قشنگ هم هست ، در جامعه خود ما میبینیم که افرادی هستند که قلب صافی دارند انسان ازصحبت کردن و زندگی کردن لذت می برد این شیله پیله هایی که آدمهای امروزی و باسواد متخصص دارند آنها ندارند ، عامی بودبدین معنا هم خوب است از جهاتی آدم عامی با شما صادق است کاملاصادق است هیچ چیز را از شما پنهان نمی کند .
علت اینکه پیامبران از میان افراد عامی انتخاب میشوند این است که خلوص وحی را حفظ کنند و به هیچ وجه در آن عمدا و سهوا تحریفی ایجاد نکنند .
خداوند به رسول اکرم نهیب می زند که اگر فکر تحریف در پیام ما به ذهنت خطور بکند رگ گردنت را قطع خواهیم کرد این آیه قرآن است .
در اینجا به بهترین بنده محبوبترین بنده مخلص ترین بنده امین ترین بنده اینچنین نهیبی می دهد . در اینجا انسان تنش میلرزد که خداوند به پیامبرش اینچنین پیامی می دهد این بخاطر اهمیت این مساله است که مساله خدا نباید تحریف بشود .
حالا ببینید با مسایل مورد توجه خدا و منویات الهی چه کردند در طول تاریخ تحریفها را ببینید تا کجا رفته؟ . پس شما باید بتوانید دغدغه و مساله متفکر را بتوانید شناسایی کنید .
۴- مساله بعدی این است که این متفکر از چه کسی تاثیر پذیرفته ؟، هیچ کس بقول معروف از زیر بوته به عمل نمی آید ، هرکسی همانطوری که برای وجود فیزیکی خودش نیاز به پدر و مادری دارد ، برای وجود فکری و روحانی خودش وجود انفسی خودش پدر و مادرهایی دارد نه یک پدر و مادربلکه پدر و مادرهایی نیاز دارد .این را باید انسان شناسایی کند که متفکر از چه کسانی تاثیر پذیرفته است ؟ از چه اندیشمندانی از چه عملگرایانی .
این را باید شناسایی کنیم که اندیشمند از چه متفکرانی تاثیر پذیرفته است . باید آبشخور فکری متفکر را پیدا کنیم . برای مثال می خواهیم یک فرد مثل امام خمینی را بررسی کنیم می خواهیم ببینیم در ذهنش چه بوده دیدگاهش در مورد مسائل اجتماعی چه بوده در حوزه سیاست چگونه فکر می کرده ؟؟
به روایتی مهمترین شخصیت معاصری که بر شخصیت امام خمینی در حوزه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی تاثیر گذاشته مرحوم مدرس بوده است
. امام به مرحوم مدرس علاقمند بود به گفته خود ایشان زمانی که طلبه جوانی بودند به مجلس میرفتند مجلسی که مدرس نماینده آن بود و نطق ایشان را گوش می دادند .شخصیت مدرس برای ایشان جذاب بود برای همین عکس مدرس روی اسکناس های جمهوری اسلامی است چون محبوب بنیانگزار جمهوری اسلامی بوده .، البته نقدهایی نیز بر مدرس نیز وارد بوده است مدرس نیز مقدس نبود و ایراداتی در فکر و عملش وجود داشت اما عملگرا بودن و شجاع بودنش باعث این شده بود که امام از شخصیت مدرس خوشش بیاید . امام هم که معصوم که نبود نقدهایی هم بر ایشان وارد است اما ایمان بسیار قوی ایشان ایمان به خدا ایمان به راهی که در پیش داشت بسیار جذاب است . نکته دوم ایشان انسان بسیار شجاعی بودند اگر بخواهیم امام خمینی را در دو کلمه خلاصه کنیم می توانیم بگوییم مومن شجاع البته ویژگیهای دیگر ایشان محفوظ است انسانی بسیار شجاع اینجا حس می شود که این شجاع بودن را از مدرس گرفته اند اگر بخواهیم امام را بشناسیم باید مدرس را بشناسیم باید ببینیم مدرس چه بوده ؟ .
در عرفان امام از چه کسی پیروی می کرد؟
آیت الله شاه آبادی و آیت الله ملکی تبریزی که در عرفان امام از اینان تاثیر بزرگی گرفتند .
چه متن هایی بر ایشان تاثیر گذاشته ؟امام تحت تاثیر کتاب اسفار اربعه ملا صدرا قرار داشتند به تعبیری تئوری انقلاب را از این کتاب استخراج نمودند .
. چهار سفری را که ملا صدرا نام می برد در این زمینه به مقاله که آقای افروغ نوشته می توان نگاه نمود انقلاب اسلامی بر اساس تئوریهای ملا صدرا . اگر بخواهیم یک نفر را نیز بشناسیم باید ببینیم از چه شخصیتهایی تاثیر گرفته .
۴ – نکته مهم بعدی این است که بزرگترین مدعای متفکر چیست ؟
حالا یک فردی را شناختید دغدغه اش را شناختید تاثیراتش را نیز دریافت کردید باید ببینیم در نهایت چه گفته. مساله با مدعا فرق می کند .مارکس می گوید مساله ام فقر است اما مدعای او جامعه بی طبقه است این تز و تئوری آن است این مدعا یعنی تز و تئوری نظریه آن آدم .
امام دغدغه اش چیست؟ امام دغدغه های مختلفی دارند مساله اصلی ایشان حاکمیت اسلام است اما تئوری ایشان چیست؟ ولایت فقیه تز و تئوری ایشان ولایت فقیه است
۵ – و اخرین نکته این است که اثرات و پیامدهای اندیشه در زمان خوداندیشمند و بعداز آن چیست ؟
پیامدها و اثرات اندیشه بحث بسیار مهمی است که وقتی ما می گوییم کاربرد نظریات به اینجا ارتباط پیدا می کند که در جلسه گذشته به آن اشاره کردیم
یعنی به هرصورت یک متفکر و یک اندیشمند با این مراحلی که طی می کند این دغدغه ها و این تاثیرپذیریها و تئوری پردازیها و این زحمتهایی که می کشد در طول این سالها آخرش نتیجه چیست ؟ در محیط زندگی چه تاثیری ایجاد کردی؟
در محیط زندگی چه تاثیر و تغییری ایجاد کرده است ؟چه اتفاقی افتاد؟
ما متفکری بنام نیچه داریم برای شناخت نیچه باید کتاب (وقتی که نیچه گریست ) را بخوانید چندین ترجمه از این کتاب است نویسنده این کتاب شخصی است به نام الوین یالوم که روانشناس بزرگی است
نیچه نیز چندین کتاب دارد که یکی از کتابهای او این است : و چنین گفت زرتشت . ایرانیان به واسطه همین کتاب با نیچه آشنا شدند کتاب دیگر آن این است : و اینک انسان ، کتاب دیگر او این است : خواست قدرت و کتابهای دیگر …
نیچه چرا اینچنین شخصیت بزرگ و معروف و مشهوری است بر اساس این متدولوژی ؟به خاطر پیامدهای اندیشه هایش پیامدهای اندیشه های نیچه تمام نشده است .
درک کتابهای نیچه مقداری سخت است زیرا در آن ادبیات سمبلیک به کار رفته است در بیان افکارش .در باره زندگی و زمانه نیچه اگر بخوانیم بهتر میتوانیم با متن ارتباط برقرار کنیم .
همه اعتقاد دارند فاشیسم از نیچه تاثیر گرفته است یعنی الهام بخش فاشیزم بوده .
الهام بخش نازیسم بوده .الهام بخش پست مدرنیست که در بیست ، سی سال اخیر شیوع یافته ، بوده و الهام بخش تئوریهای سیاسی بوده و الهام بخش نیهلیسم بوده .شاید بعضی فکر کنند که نیهلیسم مساله نیست ،چرا هنوز نیهلیسم مساله مهم بشر است .در قرن بیست هزاران نفر با خواندن آثار نیچه خودکشی کرده اند .
این آدم از نظر تاثیر گذاری و فارغ از ارزش گذاری ادم مهمی است که خوانندگانی با خواندن آثارش از مهمترین سرمایه خود که زندگی است میگذرند و خودکشی می کند ، این یک روی سکه نیچه است در عین حال نیچه برای عده ای منشا زندگی است .
میدانید مفهوم و مدل سوپرمن از آرا نیچه درآمده است کتاب ” و اینک انسان” الهام بخش سوپرمن در هالیوود است . کتاب «اینک آن انسان (آدمی چگونه همان میشود که هست با ترجمه بهروز صفدری از سوی نشر بازتاب نگار تجدید چاپ شده است .این اثر، آخرین کتابی است که نیچه نوشته و به عبارت دیگر، هدیهای است که نیچه خودش به نشانه قدرشناسی به خودش و زندگی اهدا میکند.
بیل گیتس که ثروتمندترین فرد روی زمین است با شصت میلیارد دلارثروت صاحب برند مایکروسافت که با همسرش بنیاد گیتس را راه اندازی کرده و ۱۲ سال این فرد نفر اول جهان از لحاظ ثروت است او سمبل موفقیت انسان درر قرن ۲۱ است از او سوال می شود که الهام بخش شما در زندگی چی بود ؟
در پاسخ می گوید سوپرمن . هرکاری می کرد از روی ساختمان ها می پرید ، می رفت یکی را نجات می داد ، یکی داشت تصادف می کرد ماشین را کنترل می کرد و …
نسخه جدید فیلم سوپرمن پرفروش ترین فیلم امریکا شده در سال گذشته هنوز سوپرمن الهام بخش مردم امریکا است خوب خود سوپرمن از کجا در آمده از افکار نیچه …
ببینید افکار این کارها را می کند و تاثیرات را دارد. نیچه دست به خلق سوپرمن می کند و سوپر من الهام بخش بیل گیتس می شود. حالا بیل گیتس چه نیچه را بشناسد و علاقه ای داشته باشد یا نداشته باشد پیامد افکار نیچه بیل گیتس می شود ،حالا وقتی می گوییم آثار نظریات را باید ببینیم اینگونه می شود حالا مثالهایی دیگر هم میشود زد که برای بعضیها منجر به خودکشی هم شده است .
نیچه می گوید ما ۴ زندان داریم اینجا نقد نظرات نیچه را نمی کنیم بلکه نقل می کنیم .
نیچه می گوید برای اینکه ما سوپرمن بشویم یعنی انسان تواناشویم از حالت ناتوانی در بیاییم باید از ۳ زندان بیاییم بیرون ۱- زندان فلسفه: با شهامت حمله می کند به فلسفه و در راس آنها افلاطون وارسطو و غیره می گوید اینها چهارچوبهای ذهنی برای ساختند در طول تاریخ و برای ما چهارچوب تعریف کردن در حالی که زندگی در چهارچوب ذهن افلاطون نمی گنجد اینها مردم را اسیر ذهنیت های خودشان کرده اند دوهزار سال است که می گویند فلسفه افلاطون سقراط و ارسطو و همین .
۲- زندان تاریخ : به نظر نیچه باید از زندان تاریخ دربیاییم دیگران گفته اند گذشته چنین بوده است و چه بسا که گذشته چنین نبوده است و چون دیگران گفته اند ما اسیر گفته های دیگران شده ایم و آینده زندگی خود را بر اساس گفته های آنها برنامه ریزی می کنیم درحالی که چه بسا اینچنین نباشد .
نیچه نه اینها را رد میکند و نه تایید فقط هشدار می دهد می گوید در مورد اینها فکر کن. جرات متفاوت اندیشیدن داشته باش جرات داشته باش که بدانی تاریخ آن چیزی نیست که به تو گفته می شود .
۳- زندان جامعه و طبیعت و زبان: فیلسوف بزرگی که با صد صفحه مطلب در حوزه زبان شناسی دنیا را تکان داد و آن هم ویتگن اشتاین است و آن هم از نیچه تاثیر پذیرفته است .
در اینجا باید توجه کرد که نظرات چقدر تاثیرگذار هستند همین نیچه از کانت تاثیر پذیر است فیلسوف بزرگ جهان مدرن که می گوید جرات اندیشیدن داشته باش .
نیچه از کانت تاثیر پذیر است اگر بخواهیم بررسی کنیم کانت هم از دیگران تاثیر پذیر بوده است .
و این سلسله تاثیر پذیری های را می توان همچنان مورد بحث قرارداد.
بخش اول درس گفتار
بسیار زیبا و روان