اسلایدر / مهمترین مطالبمصاحبه و گفتگو
گذار به تمدن جدید با ازاد اندیشی
به نام خدا
برنامه ی زاویه
قسمت هشتم : ۲۲/۰۲/۱۳۹۵
مهمانان : دکتر نعمت الله فاضلی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکتر احمد آکوچکیان، عضو هیات علمی دانشگاه
مجری کارشناس : دکتر امیر دبیری مهر
هشتمین برنامه زاویه در ادامه مبحث هفته ی گذشته و با مهمانان برنامه ی قبلی آغاز شد. دکتر دبیری مهر برنامه را با این سوال آغاز کرد که : ایران امروز با مسائل، مشکلات، فرصت ها و مزیت هایی که دارد؛ چه نیازی به مساله آزاد اندیشی و همچنین کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاهها و کنش آزاد اندیشی دارد؟
دکتر آکوچکیان : جهان معاصر ایران در دوره ی گذار تمدنی خویش است. اولین بار در تاریخ بشر ۳ جهان در پیچ تمدنی خود به هم رسیدند (جهان غربی، اسلام و ایرانی) . اما سوال این است که الگوی مدیریت تحول جهان جدید کدام است؟ پاسخ این پرسش “منطق” است. ایران در آستانه ی موج سوم تمدنی خودش قرار دارد که اقتضائات خاص خود را دارد. یکی از اصولی که می تواند زیرساز گذر به تمدن جدید باشد؛ اصل آزاد اندیشی و مجال داشتن به جریان افتادن ظرفیت های اندیشه ای معطوف به مقوله ی تغییر و تحول در حوزه ی زیست فردی، اجتماعی و انسانی است که منجر به پیامدهای توسعه ای متناسب با زادبوم جهان ایرانی و اسلامی می شود. دانش بنیادی جهت فعال کردن زیرساخت های اندیشه ای گفتمان توسعه مورد نیاز چیست و چگونه می تواند در جریان مدیریت تحول باشد؟ منطق مدیریت دانش در کلیت ساز و کار در نظام مدیریت ملی پرسشی جدی است. این که اجازه دهیم جریان تفکر در حوزه ی دین، دولت-ملت و جامعه ی مدنی جریان پیدا کند تا دانش مبنای تحولات توسعه ای جریان یابد. مدیریت آن هم تنها از سوی حاکمیت برای مدیریت توسعه ای ایجاد مدنیت نمی کند. ایده ی بنیادین اندیشه آزاداندیشی این است که اجازه ی جریان بخشیدن تفکر برای زیرسازی دانشی نظام توسعه ملی را فراهم کنیم. با این رویکرد می توانیم به این جمله برسیم که آزاداندیشی منطق ساز و کار مدیریت تحول است. از یک نگرش اولیه که تصور بکنیم صرفا گذار از بت های اندیشه ای است باید یک لایه عمیق تر برویم و بپذیریم که فرآیندهای عظیم جریان اندیشه ای از طرح مساله تا گفتمان سازی مدنظر است. شکستن بت ها و خلاقیت نظر اصل و پایه است. از این نقطه ها باید عبور کنیم. جریان عقلانیت باید به تولید دانشی جهت تغییر معطوف باشد. این دانش مورد نیاز در سطوح ساز و کارهای مختلف جریان پیدا می کند و اعم از تمام دانش هاست نه فقط علوم انسانی. اگر ما در الگوی توسعه ای جهان جدید به ایده توسعه دانش بنیان معتقد هستیم؛ در فضای آموزه های جمهوری اسلامی توسعه و پیشرفت حکمت بنیان مدنظر ماست. نهایت جریان شکل گیری حکمت و جریان توسعه ای باید مدنظر باشد. پایه توسعه هنگامی که معطوف به رشد باشد فرقی ندارد که چه علمی باشد. همه ی حوزه های دانشی از نقطه ای که جامعه ی انسانی در نقطه صفر خودش ایستاده است تا به سمت نقاط آرمانی خودش برسد؛ اجزای همکار و هم اقدام تولید الگوی تحول هستند که هویت درون زای یک ملت را که برای ما ایرانی – اسلامی است ایجاد و برونی می کند.
هر کدام از این حوزه های دانشی به تناسب خود جایگاه خاصی دارند. جغرافیاهای متفاوت ولی هماهنگی دارند که به ما توصیه می کند به یک منظومه ی جامع تولید دانش بیندیشیم تا این نظام جامع معرفتی بتواند زیر ساز توسعه باشد. رویکرد اجازه بخشیدن به جریان توسعه ای اندیشه معطوف به مسائل اصلی توسعه در جریان معاصر ایران یک رویکرد اندیشه ای است.
دکتر دبیری مهر : یکی از حوزه هایی که آقای دکتر آکوچکیان صحبت کردند؛ حوزه علوم انسانی است. سوال اینجاست که چقدر فضا برای آزاد اندیشی در این حوزه وجود دارد؟ به نظرم به هر دو وجه سلبی و ایجابی آزاد اندیشی که هفته ی گذشته به آن اشاره شد؛ باز اشاره کنیم. چون همه چیز به موانع بیرونی برنمی گردد و موانع بیرونی هم به همان میزان مهم هستند. این که تا چه میزان به این حوزه نیاز داریم و وضعیت چگونه است؟
دکتر فاضلی : اندیشیدن همان طور که اشاره کردم یک کنش قهرمانانه است. اندیشیدن نیاز به این دارد که ما از موانع درونی و برونی آزاد شویم و برای اینکه بتوانیم آزاد شویم نیاز جامع به سطح کلان داریم. یک جامعه نیاز به این دارد که از سطح تحولی خود گذار کند تا به ایده هایی برسد. ما در این جامعه پیچیده، پرجمعیت و انبوه به خلاقیت های انبوه نیازمندیم. ما نمی توانیم با همان عقلی که ایجاد مشکل کردیم؛ حل مشکل کنیم. عقل راهگشای خلاق و فعال می تواند مسائل انبوه ما را تا حدودی توضیح داده و باز کند. برای عبور از بحران ما به یک منبع واقعی و خلاق نیاز داریم و خلاقیت انسان بی پایان است.
چه نیازی به اندیشیدن داریم؟
-
کلمه آزاد اندیشی برای سرپوش گذاشتن بر روی موانع، محدودیت ها و توجیه فضای موجود است.
-
اذعان و پذیرش این که اندیشیدن، خلاقیت و خودشکوفایی با استفاده از نیروی انسانی موثر صورت نمی گیرد.
امروزه دانشگاههای ما ساختمانهای بزرگ و انبوهی دارند؛ کتاب، مجلات، دانشجویان و … زیاد و انبوه شده اند. اما آیا به نسبت حجم های انبوهی که در دانشگاهها ایجاد کردیم؛ فرایند اندیشیدن و خلاقیت صورت می گیرد؟ طرح مساله آزاداندیشی اذعان به این نکته است که خیر، خلاقیت صورت نمی گیرد. اندیشیدن همان آزاداندیشی است چون ما اندیشیدنی نداریم که ناآزاداندیشانه باشد. تبلیغ کردن یا تولید انبوه متن ها و کتب (تکثیر مکانیکی دانش) به معنای دانش نیست. انتقال دانش اندیشیدن نیست. دانشگاه، مدرسه و درس اسمش اندیشیدن نیست. اندیشیدن یک فعالیت خلاقانه و مسئولانه است.
برای شکل گرفتن خلاقیت انگیزه های درونی آدمها(خودانگیختگی) روز به روز کمتر می شود و به بیرون وابسته می شویم. فضا از چند جهت فضای ترغیب کننده اندیشیدن نیست. چون اندیشیدن مستلزم فضای ترغیب کننده است. ممکن است افرادی هم تربیت کنیم اما به دلیل عدم انگیزه و خودانگیختگی و نبودن فضای ترغیب کننده نتوانند بیندیشند.
موانع : احساس بی عدالتی در فضای فکر و اندیشه (دانشگاه، نظام بوروکراتیک و اداری کشور، فرایندهای مربوط به توزیع پاداش ها و مجازات ها) به گونه ای است که خلاقیت ها را مجازات می کند و کسی که پاداش می گیرد شایسته آن نیست. اگر احساس بی عدالتی در فضای فکر تثبیت شود و احساس کنیم کسانی که پاداش می گیرند مستحق نیستند؛ فضای ترغیب کننده ای نخواهیم داشت.
دکتر دبیری مهر : آقای دکتر آکوچکیان؛ نظام تحولی که گفتید برای پیشرفت به جامعه نیاز دارد؛ چه جایگاهی برای آزاد اندیشی قائل است؟ چقدر به آن نیاز دارد؟ خلاقیت کجای آن قرار دارد؟ چرا که بدون خلاقیت نمی توانیم بر مشکلات فائق آییم و از بحرانها عبور کنیم. در جامعه و دنیایی که با بحرانها مواجه است بشر با عنصر خلاقیت می تواند بر این بحرانها غلبه پیدا کند. در این نظام تحولی شما آزاد اندیشی و خلاقیت در کجا قرار می گیرد؟
دکتر آکوچکیان : نظام مدیریت تغییر، توسعه و تحول دارای دو نقشه جامع پیوسته است :
-
تولید دانش پایه تحول (نقشه جامع علم)
-
توسعه جامع مبتنی بر این دانش (نقشه جامع علمی)
در هر دو عرصه ی تضمین کننده حیات توسعه دولت-ملت و نظام اجتماعی مقوله آزاد اندیشی یا جریان خلاق فکر جریان دارد. در نقشه جامع علم و نگاشت سیر تولید دانش ۳ عرصه نگاشت ادراکی (بنیان سازی پایه های پارادایمی تولید علم) مشخصا در دو حوزه ی مبانی فلسفه دین و نوع نظام معرفتی پایه سازی شده است.
-
ما در نگاشت معرفتی باید پایه های لازم را برای نگاشت مسیر معین کنیم.
-
نگاشت نهادی یعنی نهادهای تولید علم از کدام نهادهای معرفتی متکفل مدیریت دانش اند.
-
نگاشت دانشی منظومه های آموزشی و پژوهشی کشور بر اساس چه منطقی تولید دانش و مدیریت می کنند؟
-
نگاشت تحقیق و توسعه ای به کارکرد این نهاد ها در توسعه ی ملی می پردازد.
این ۴ نگاشت در واقع ارکان شکل دهنده ی نقشه جامع علم هستند. آزاد اندیشی در واقع منطق جریان فکر در این ۴ نگاشت و تسهیل رشد اندیشه و در نقطه ی پایه نگاشت ادراکی یعنی شکستن قفل های زمینگیری معرفتی در ایجاد دانش برای بنیاد سازی توسعه است.
الگوی ملی تولید علم باید اجازه ی جریان آزاد فکر برای پایه سازی نظام دانش مورد نیاز امروز توسعه کشور را فراهم کند و نهادهای متکفل این دانش زمینه ساز این فرایند باشد.
کرسی های آزاد اندیشی کمترین خدمت برای رشد جریان فکر بودند. متاسفانه این کرسی ها همچنان هم نهاد فرآوری و خلاقیت فکر نیستند و فقط ابزار تحکیم برخی دوئیت های رفتاری، قطبی و دانشگاهی بودند و جایگاه اصلی خود کرسی ها دیده نشده است. در فصل نگاشت نهادی نه فقط در کرسی های نظریه پردازی حتی نهادهای دانشگاهی و حوزوی خودمان تا چه میزان این کرسی ها و نشست ها ناظر بر مسائل مورد نیاز جامعه ما بوده است؟ چه میزان به هدف ایجاد سطوح ارتقا رسیده است و چه میزان نظام آموزشی و پژوهشی ما ناظر بر مسائل ملی بوده است؟
به عنوان مثال در حوزه ی علمیه؛ دروس خارج حوزه ی علمیه چه میزان ناظر بر مسائل ملی کشور ماست؟ چیزی کمتر از ۵ یا ۶ درصد. بیش از ۹۰ درصد دروس خارج حوزوی ناظر بر مسائل مبتلابه جمهوری اسلامی نیست. علوم قرآنی، جامعه شناسی، اقتصاد، مطالعات راهبردی، فقه و … تا چه میزان ناظر است و اجازه ی جریان یافتن پیدا کرده است؟
در الگوی جریان علمی؛ حوزه مدیریت توسعه نقش اساسی ایفا می کند. اگر یک وجه عمده این است که آزاداندیشی عقلانیت پایه معطوف به رویکرد انتقادی است؛ چه میزان در الگوی مدیریت توسعه ملی ما مجال جریان نقد و انتقاد را داده ایم؟ چه میزان بر اساس نقد منطقی به دوره ها و دولت ها پرداخته ایم؟ فقط معتقدیم هر کس می آید حتما خوب است و هر کس می رود حتما بد است.
دکتر دبیری مهر : کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاهها چه وضعیتی دارند؟ چقدر به آزاد اندیشی کمک می کنند؟ چه میزان خلاقیت را فراهم می کنند و در نهایت تا چه میزان ما را به جلو و سمت اهدافمان می برد؟
دکتر فاضلی : کرسی ها برای یک تمهید بوروکراتیک و تکنوکراتیک در دانشگاهها شکل گرفته بودند به جای اینکه یک تمهید فکری و فضایی و معطوف به تضمین عدالت، استقلال و آزادی آکادمیک باشد. اگر بخواهیم جریان خلاق فکر را تسریع کنیم باید به این مساله بیندیشم که در فضای فکری جامعه چگونه می توانیم در حوزه هنر، علم و فلسفه که حوزه های خلاقیت هستند امکان را ایجاد کنیم که حوزه ها را بر اساس منطق اقتضائی خودشان عمل کنند نه اینکه با مداخلات مستمر تکنوکراتیک و بوروکراتیک دست و بال آنها را ببندیم. عملا این کرسی ها نه تنها استقلال آنها را تضمین نکردند بلکه آزادی و امنیت آنها را هم گرفتند و اجازه و امکان ندادند تا کسانی که می خواهند بیندیشند در چارچوب نقد و توجه به مسائل جامعه بیندیشند. وقتی مفهوم آزاد اندیشی را به یک امر بوروکراتیک و تکنوکراتیک تقلیل می دهیم به افراد فرصت طلب فضا می دهیم تا ارتقا یابند و کسب منفعت کنند. نظام کنونی شایسته سالار نیست. در چنین فضایی همه چیز عکس می شود و پیامد معکوس می دهد. گاهی اوقات کسی استاد نمونه می شود که باعث تعجب خیلی ها می شود. امر علمی محرمانه نیست بلکه اجماع علمی باید قضاوت کند. برای اینکه جریان خلاق فکر به حرکت بزرگ دربیاید؛ باید استقلال و آزادی آکادمیک ایجاد کنیم.
دکتر دبیری مهر : چه باید کرد تا فضای کنونی علمی و آکادمیک به خلاقیت منتج شود؟
دکتر فاضلی : استقلال آکادمیک به استقلال نهادی تبدیل شده است. رویه های کنونی امروزه در حوزه علم بیشتر ایدئولوژیک، بوروکراتیک و سیاسی هستند و نظم اداری دانشگاه را تعیین می کنند. باید در نهاد دانشگاه یک بازخوانی صورت گیرد که آیا این نهاد از چابکی و چالاکی برخوردار است؟ کاستن از مداخلات و اجازه دادن به دانشجویان که خودشان زندگی کنند. گفتمان معرفتی به حاشیه رفته است و گفتمان مدیریتی به مرکز رفته است. به جای اینکه گفتمان مدیریتی در خدمت علم باشد، همه چیز عکس شده است. ما اگر بخواهیم کاری کنیم باید استقلال آکادمیک به وجود آید تا کمتر مداخله کنیم و به بازاندیشی بپردازیم. اگر اندیشمندی را به حاشیه برانند؛ به یک نماد وحشت تبدیل می شود. پاسخ گویی نهادهای مدیریتی باید افزایش پیدا کند. الان در محیط آکادمیک و دانشگاهی ما ساختار به شخصیت رئیس بستگی دارد. اگر او حرمت نگه داشت همه چیز خوب است اگر نه که هیچ. در چنین فضایی فرد خلاق ضرر می کند و فرد چاپلوس سود می برد.
دکتر دبیری مهر : آقای دکتر فاضلی نگاه بیرونی به هیئت علمی دارند، به عقیده شما در درون خود فرد اندیشمند چه موانع و مشکلاتی وجود دارد؟
دکتر آکوچکیان : نفس آزاد اندیشی به سمت تقویت درون سازی معرفت می رود. کاستی جنبش علمی فقط در سطح ساختی و نهادی نیست. ما همچنان در نهادینه سازی جنس اندیشه و تولید علم ناموفقیم. به گمان اینکه نهادها می توانند تولید علم کنند بی آنکه خودمان جریان آزاد اندیشی را نهادینه کرده باشیم.
هم نهادهای مربوط به دانش موفق نبودند و هم سطوح تولید علم. در فصل پایه های روانشناسی معرفت و جامعه شناسی چه میزان نخبگان ما در حوزه و دانشگاه وقت و عمرشان را معطوف به مسائل ملی می کنند؟
در تجربه ی غرب در توسعه و جنبش کانت در قرن ۱۸ و ۱۹؛ به فرد می گوید که به خود معرفت بنگر که چگونه می تواند زیرساز تحول باشد.انقلاب اسلامی در توصیف، الگوی پیشرفت خود را می طلبد اما آیا اندیشه معطوف به پیشرفت مهیا شده است؟ همچنان صف نخبگان اندیشه ای ما باور ندارند که متکفل توسعه ی ملی هستند چرا که ظرفیت فرهنگی برای پذیرفتن همدیگر وجود ندارد و با هم بر سر جنبش های اندیشه ای هم دل نیستند. بخش خصوصی متاسفانه از عمده حاملان اندیشه جهت توسعه است. دولت به دولت هم به شدت به اسم خصوصی سازی در این زمینه فربه سازی شده است. ما هنوز نمی دانیم که آزاد اندیشی یک ساز و کار است. ساز و کار مدیریت علم و تحول کدام است؟ دو طیف اندیشه ای و آزاد اندیشی باید بپذیرند که آزاداندیشی به مثابه یک ساز و کار مدیریتی در جریان مدیریت و توسعه ی ملی به کار گرفته می شود. دوران گذار تمدن ایرانی وام دار جریان آزاداندیشی و خلاق است.
دکتر فاضلی : یک نقد اخلاقی به دانشگاهیان وارد است و آن این است که دانشجوی ما بیشتر از استادش می داند. ما نیازمند گفت و گوی انتقادی درونی هستیم. فساد دانشگاهی زیاد شده است و یک عده دارند از فرصت ها سواستفاده می کنند. اندیشیدن قبول مسئولیت است و تعداد کمی این مسئولیت را قبول می کنند چرا که نیازمند شجاعت و آزادگی است. جمعیت استاد زیاد ولی کیفیت آزاداندیشی پایین است. در دانشگاه هم آزاداندیشی تولید نمی شود در نتیجه اوضاع تغییری نمی کند.