تقابل نظری صاحب نظران درباره تفکر و چالشهای آن در ایران
هرچه بیشتر درباره فکر و تفکر و موانع تولید فکر در ایران تامل و بحث و گفتگو می کنیم پیچیده بودن و مبهم بودن این بحث بیشتر اشکار و هویدا می شود.. عده ای از صاحب نظران چنانچه در برنامه های قبلی دیدیم وشنیدیم این مساله را امری جاری و موجود در جامعه دانسته که ضمن مهم بودن چندان نیازمند کاوشهای نظری و تئوریک نیست . به زعم این صاحب نظران همه کنش های بشری محصول فکر و اندیشه و مالا تفکر است و فی الواقع زیستن بدون تفکر ممکن و حتی قابل تصور نیست . این اندیشمندان معتقدند انچه که پیرامون ما وجود دارد و اسباب اسایش و ارامش را فراهم ساخته است محصول فکر و تفکر است و نباید برای فهم ان به عوالم انتراعی متوسل شویم ….
از سوی دیگر برخی از صاحب نظران که در برنامه زاویه هم حضور یافته اند بر این باورند که تفکر امری سطحی و فراگیر و عمومی نیست و صرفا در ساحت افراد محدودی یافت می شود . به نظر ایشان تفکر محصول پرسشهای بنیادین است . این پرسشها به ذهن عوام و عامه مردم خطور نمی کند و به عبارت دیگر ضرورتی هم نیست که عامه مردم پرسشهای بنیادین مطرح کنند و از ان فراتر برخی جوامع نیازی به تفکر ندارند زیرا به دنبال فتح قله های پیشرفت و تعالی نیستند . پرسش بنیادین بعنوان نقطه اغاز تفکر محصول فرایند تفکر است که صرفا از عهده متفکران ژرف اندیش بر می اید و این متفکران همواره محدود و معدود بوده و در دهه ها ی متمادی نادر می باشند. ضمن اینکه بسیاری از ملتها از داشتن چنین متفکرانی محروم هستند. بهر حال این دو زاویه دید به امر تفکر ، طرفداران و مدعیان خود را دارد و جدال و مباحثه نظری دیدگاههای متضاد در این خصوص ظاهرا حل ناشدنی اما پرخیر و برکت و برای فضای اندیشه و نظریه پردازی مفید ارزیابی می شود.
- وقتی بحث درباره فکر و اندیشه را به حوزه فرهنگی و اندیشه ای ایران محدود می کنیم و موضوع موانع و چالشهای تولید فکر در ایران را با صاحب نظران در میان می گذاریم به سه متغیر مشخص یا پاسخ احتمالی می رسیم که می تواند منشا اختلاف نظر های متعددی باشد . در یک جمع بندی اجمالی به نظر صاحب نظران سه مانع اصلی تفکر در ایران عبارتند از :
- فرهنگ عمومی ۲-دولت ۳-دانشگاهها و پژوهشکده ها
البته کمتر صاحب نظری صرفا بر یکی از از عوامل فوق تاکید و اصرار دارد بلکه اختلافها در تقدم و تاخر این عوامل و میزان تاثیر گذاری هر یک از انهاست . برخی بر عامل فرهنگ عمومی و دیگر عوامل موثر و مرتبط با ان تاکید می کنند ..زیرا تفکر را امری عمومی و برخاسته از حوزه فرهنگ می دانند. عده ای دیگر با برجسته دیدن نقش دولت در زمینه سازی برای تفکر و نظریه پردازی و پژوهش بر این باورند که دولتهای توسعه مدار و نخبه گرا مهمترین وطیفه خود را بستر سازی برای رشد و تعالی متفکران می دانند و اگر در حوزه سرزمینی و فرهنگی خاصی ما شاهد تفکر نیستیم باید علت را در بی تفاوتی دولتها در این حوزه جستجو کرد. برخی دیگر از صاحب نظران نیز مکان و محل تفکر را صرفا دانشگاهها و پژوهش گا ه ها می دانند و از این رو کمی شدن نظام دانشگاهی و مدرک گرا شدن انها را مهمترین عامل عدم تولید فکر دانسته و معتقدند بدون تحول اساسی در نظام دانشگاهی و مدرسی نمی توان به فرایند تفکر و تولید فکر وارد شد . به نظر می رسد هم در حوزه اول یعنی چیستی تفکر و تولید فکر و هم در حوزه دوم یعنی موانع تولید فکر در ایران همچنان نیازمند بحث و گفتگو و جدال احسن هستیم .