عربستان بزرگترین فتنه در روند حل بحران سوریه است
دبیری مهر: متأسفانه دنیای امروز، به بحران سوریه عادت کرده است و آن را بهعنوان یک مسئله طبیعی قلمداد میکند، این در حالی است که نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر کشته، ۴ میلیون آواره و ویرانیهای گسترده در بخشهای زیربنایی ، مسئله سوریه را از یک جنگ و بحران فراتر برده و در اصل آن را تبدیل به یک فاجعه کرده است. با توجه به وضعیت کنونی، اینکه تنها از زاویه جنگ به سوریه نگاه شود و بعد انسانی و بشردوستانه آن به فراموشی سپرده شود، بسیار تراژیک است، چون در غیر این صورت میتواند در دنیا تکثیر و تکرار شود و در حوزههای دیگر هم ما میتوانیم شاهد فاجعهای از این قبیل باشیم.ریشههای فرسایش شدن بحران سوریه را در چه عواملی میدانید؟
دبیریمهر: درروند فرسایشی شدن بحران سوریه باید هم عوامل داخلی و هم عوامل فرامرزی را در نظر گرفت. یکی از موانع اصلی در پایان بحران سوریه، بیتدبیری دولت بشار اسد در سیستم امنیتی سوریه بود و دلیل دیگر این بود که گسترش نارضایتیهای داخلی موجب شد تا صحنه جنگ تنها در داخل منطقه سوریه باقی نماند، بلکه به عراق، ترکیه و حتی اروپا نیز تسری یابد.
در اصل ضعف عملکرد اسد، آتش جنگ را به پا کرد و بهمرور عوامل خارجی بر روی آن آتش، بنزین ریختند و آن را پرشعلهتر نمودند بهگونهای که آن عامل اصلی پیدایش اختلافات داخلی سوریه، بهمرور کمرنگ شد.
واقعیت این است که سوریه محل نزاع قدرتهای منطقهای و بینالمللی شده است و این قدرتها با یکدیگر جنگ نیابتی را در سوریه آغاز کردهاند. علت استمرار بحران نیز، این مسئله است که این قدرتهای منطقهای و بینالمللی نتوانستند به یک تفاهم سیاسی و توزیع منصفانه منافع برسند.مهمترین بازیگران فعال در بحران سوریه را چه کشورهایی میدانید؟
دبیریمهر: در سطح منطقهای ایران، عربستان سعودی، ترکیه بهصورت مستقیم در این بحران فعالیت دارند و در طرف دیگر نیز اسراییل قرار دارد که بهصورت غیرمستقیم در بحران دخالت مینماید.
در سطح بینالملل نیز هم روسیه و هم آمریکا در بحران سوریه بهصورت مستقیم اقداماتی را انجام میدهند درحالیکه برخی از کشورهای اروپایی مانند فرانسه بهصورت غیرمستقیم درصحنه بحران حضور پیداکردهاند.مهمترین مانع منطقهای در حلوفصل بحران سوریه را چه مولفهای میدانید؟
دبیریمهر: در حال حاضر عربستان بهعنوان مهمترین قدرت منطقهای در آتشافروزی در سوریه و عراق فعالیت میکند و این اقدام عربستان را از زمان ماجرای اشغال عراق وجود داشته است. از ابتدا عربستان قصد داشت تا با اشغال عراق و استقبال از حمله آمریکا به این کشور بتواند عراق پس از صدام را بهعنوان بخشی از هژمونی عربستان در خاورمیانه در نظر بگیرد و این موضوع از گذشته نیز مطرح بوده است.
اما اتفاقاتی مثل گسترش حضور ایران در عراق و حرکت عراق بهسوی نوعی دموکراسی اسلامی و انتخابات از یکسو و به کرسی نشستن رای اکثریت مردم، که پس از آغاز جنگ در عراق در منطقه رخ داد، عربستان را دچار نوعی مغبون شدگی و احساس شکست سنگین از قرن بیست و یکم در عراق کرد و به این خاطر واکنشهای بسیاری نسبت به تغییر وضعیت شکلگرفته در منطقه انجام داد.
آیا میتوان گفت که مداخله در وضعیت داخلی سوریه نیز در راستای اقدامات شکستخورده عربستان در عراق بوده است؟
دبیری مهر: بله اقدامات عربستان در سوریه نیز بر اساس همان سیاستهای برهم زدن نظم منطقهای بود که در عراق نیز دنبال کرد.
از سالهای حمله نظامی آمریکا به عراق، اولین واکنش عربستان، اقدامات تروریستی در این کشور بود که علیرغم وجود نظامیان آمریکایی، بر ناامنیها در عراق دامن زد بهگونهای که در سال ۲۰۰۷، ناامنی در عراق به اوج خود رسید و دولت آمریکا طرحی را برای برقراری امنیت در عراق مطرح و تصویب کرد تا از این طریق شیب امنیتی عراق تااندازهای ملایم شود.
اما این مسئله موجب نشد عربستان از فتنهانگیزی خودش در منطقه دست بردارد. تنها سیاستهای خود در منطقه را تغییر داد و آشوبها را آرام به سمت سوریه هدایت کرد و تقریباً بهتدریج وقتی، معاون رییسجمهور روسیه، به لندن رفت و اپوزیسیونی در لندن علیه دولت بشار اسد شروع کرد، دسیسهای برای سوریه طراحی شد و عربستان برای سوریه نقشه کشید، از آن زمان تاکنون عربستان بر این باور است که در جریان تحولات خاورمیانه، سهم خود را دریافت نکرده و منافع نفتیاش تأمین نشده و بهاینترتیب نظم جدید شکل گرفت را کاملاً علیه منافع خود قلمداد میکند که باید جلوی آن ، هر چه زودتر گرفته شود.
با این تفاسیر آیا اولویت اول عربستان در سوریه و عراق ایجاد بینظمی در خاورمیانه است؟
دبیریمهر: دقیقاً بر همین اساس است، مقامات عربستانی در خصوص عراق و سوریه سیاستی بر این اساس دارند که چون نظم شکلگرفته در خاورمیانه به نفع ما نیست، به هر قیمتی شده، نباید برقرار شود. این سیاست عربستان حتی به قیمت صدور ترور، صدور آدمکش، صدور اسلحه دنبال میشود. با آغاز بحران سوریه عربستان تنها نگاه خود را از سمت عراق به سمت سوریه تغییر داد و از بیتدبیری مقامات امنیتی سوریه، نهایت استفاده را کرد و این موضوع موجب شد تا جرقه جنگ داخلی در سوریه با شدت بیشتری زده شود.
عملکرد ایران را در جریان بحران سوریه چطور ارزیابی میکنید؟
دبیریمهر: در تمامی این سالها، ایران حامی دولت بشار اسد بوده و هنوز هم هست و از این اقدام که دولت اسد در سوریه حفظ شود حمایت مینماید، تأکید ایران تنها بر روی رفع اشکالات دولت اسد است.
در تحولات چند سال اخیر در منطقه، دو مسئله همواره پیشروی سیاستهای ایران قرار داشته است. یکی مسئله تحولات منطقهای در مورد سوریه ، عراق ، داعش و دیگری مسئله هستهای و به سرانجام رساندن آن بوده است.
عملکرد ایران در هر دو حوزه بسیار موفق بوده است، در این سالها ایران سعی نموده تا در حوزه منطقهای با اتخاذ سیاست مقاومتی در برابر اجرای سیاستهای غربی هم در حوزه هستهای و هم در حوزه حلوفصل بحران سوریه و عراق عمل کند و این دو مسئله مثل دو بال ، سیاست جمهوری اسلامی را در این سالها بهخوبی پیش برده است.
بهواسطه تغییر دولت و افزایش توان ما دیپلماسی کارآمدی اتخاذ شد که توانمندی و کارایی سازندهای را دربر داشته است. باید اقرار کرد که در میان اینهمه بازیگر، تنها بازیگر برنده ایران بود ؛ چراکه هم به حقوق هستهای خود دستیافت و هم در سطح منطقهای خود با حمایت مستشاری در عراق و سوریه توانست داعش را عقب براند. حتی غرب نیز فهمیده که بدون همکاری با ایران از پس داعش بر نمیاد و درنهایت باید به سیاستهای ایرانی اعتماد کند.
به نظر شما، عملکرد آمریکا در سوریه عملکرد قابلملاحظهای داشته است؟
دبیریمهر: آمریکا در سوریه دچار نوعی سرگردانی سیاسی و دیپلماتیک است، درست که آمریکا کشور قدرتمندی است اما در تحلیل و بازی در منطقه خاورمیانه پرونده بسیار ناشیانهای دارد.
تلقی اینکه آمریکا قدرتمند است و در خاورمیانه درست عمل کرده اشتباه است، در مورد سوریه هم آمریکا دچار سردرگمی است، از سویی دنبال این است که دولت دستنشاندهای در سوریه سرکار باشد که مطمئناً بشار اسد آن شخص نیست و از سوی دیگر نیز با گزینه عربستان روبهرو است و تمایل ندارد که یک دولت تروریست روی کار بیاید. مشکل دیگر آمریکا در منطقه این است که نمیخواهد بر سر موضوع سوریه، با جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید.
گره چهارم نیز این موضوع است که خود آمریکا هم برای سوریه مدلی ندارد و درواقع تجربه تلخ شکست در عراق ارایه یک مدل جامع برای مقابله با بحران سوریه را غیرقابل امکان ساخته است. درواقع در موضوع سوریه، آمریکا حاضر نیست چنین ریسکی نماید و به این خاطر از حضور نظامی و زمینی در سوریه ممانعت میکنند و بهصورت نیابتی و با حمایت از ارتش آزاد، در این کشور فعالیت میکند.
چه مسایلی باعث شده تا روسیه در این حد حضور گسترده در سوریه داشته باشد؟
دبیریمهر: روسیه به عنوان مهمترین بازیگرفرامنطقهای در سوریه است که برای خود منافع بسیار جدی دارد، روسیه در حال حاضر دارای چندین پایگاه در سوریه است، از طرف دیگر هم روابط استراتژیک و امنیتی جدی با سوریه دارد و هم اینکه سوریه بهعنوان یکی از حوزههای مشترک تعامل و همکاری با ایران برای روسیه به شمار میرود.
بنابراین منطقاً نمیتواند نسبت به سوریه یک موضع انفعالی در پیش بگیرد. همانطور که در ماههای اخیر نیز سهمگینترین ضربات هوایی را به داعش و علیه نیروهای مخالف سوریه وارد کرده است.
باوجوداین همه بازیگر متعدد در بحران سوریه، کدامیک را بیشتر از بقیه درروند بحران مقصر میدانید؟
دبیریمهر: میتوان عربستان را در سطح منطقهای و آمریکا را در سطح فرا منطقهای بهعنوان مهمترین مانع در حل بحران سوریه دانست . بااینوجود بازهم جنایت و مسئولیت آمریکا بسیار بیشتر از عربستان است؛ چراکه آمریکا با توجه به قدرتی که دارد در جریان حل بحران قدم سازندهای برنداشته است. این مسئله به این خاطر بیان میشود که در عرصه روابط بینالملل، قدرتهای بزرگ در قبال نظم بینالمللی بیشترین مسئولیت رادارند و به این خاطر باید اقرار کرد که کارنامه سیاستگذاران ایالاتمتحده در خاورمیانه و در حلوفصل بحران سوریه بسیار سیاه است ؛ چراکه برای مانعشدن از اقدامات تروریستی عربستان هیچ قدمی برنداشته است.
بااینوجود علت اصلی در حل نشدن بحران سوریه را چه میدانید؟
دبیری مهر: علت استمرار بحران، ناهمگونی و ناهمگرایی قدرتهای دخیل در سوریه است، هماکنون در سوریه هیچگونه تعریف منافعی وجود ندارد تا امنیت نسبی برقرار شود و تا زمانی هم که این قدرتها به حوزه مشترکی از تصمیمگیری نرسند، مسئله سوریه با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند. دبیری مهر خاطرنشان کرد که این آرزوی عربستان، یک آرزوی تباهشده است و تا الآن هم به چیزی نرسیده و تنها کشتار انسانها را به دست آورده است.
سیاستهای ترکیه در سوریه در برابر داعش را چگونه ارزیابی میکنید؟
در نوع سیاستهای ترکیه در قبال داعش، باید دو دوره را از هم متمایز کرد، دوره اول زمانی بود که ترکیه در بحران سوریه به دنبال بلندپروازیهای خودش بود و تلقیاش این بود که در یک اتحاد با عربستان میتواند سوریه را بهطور کامل ببلعد و از این طریق نظام عثمانی امپراتوریاش را حتی به قیمت تعارض باقدرت منطقهای مانند ایران احیا نماید.
در حال حاضر سیاستهای ترکیه با واقعیتهای داخلی ترکیه سازگار نیست؛ چراکه اصل پایه درآمدی ترکیه متکی بر گردشگری است و از این طریق، سالانه ۲۰ میلیارد دلار درآمد از گردشگری به دست میآورد و در چشمانداز ۲۰۲۰ نیز کسب درآمد ۴۰ میلیارد دلاری از گردشگری را پیشبینی کرده است و چنین کشوری نمیتواند از موضع سیاستهای تهاجمی به تعامل با همسایگان خودش بپردازد.
دوره دوم در سیاستهای ترکیه نیز از زمانی آغاز شد که ترکیه اجازه داد این کشور بهعنوان سرپل عبور داعش از اروپا به عراق و سوریه باشد. اوج مسئله زمانی بود که ناامنیها از مناطق حادثهخیز و بحران دار به خود ترکیه برگشت، بمبگذاریها و اعتراضات کشورهای غربی به آنکارا کردند.
به نظر شما آینده سیاست ترکیه در منطقه به چه صورت خواهد بود؟
به نظر میرسد که ترکیه از سال آینده با نوعی شرمساری پنهان، سیاست خود را در مورد سوریه وداعش را تغییر دهد، به این خاطر که دیگر توان پرداخت هزینه بیشتر از این به تروریستها را ندارد.داعش درصورتیکه دچار ناکامی در عراق و سوریه شود ، اولین جایی که رجعت نماید، ترکیه است، چون بسترهای آن بسیار فراهم است. ترکیه اکنون هم سیاست صلح طلبانه و عاقلانهای را اتخاذ نکرده ، اما درعینحال از آن سیاست علنی آشکار و حمایتی پیشین خود نیز دست برداشته است.
عامل اصلی گستردگی حضور داعش در منطقه چیست؟
داعش محصول پیوند سه مسئله جهالت، فقر و تعصب است و تلفیق این سه مورد است که بذر داعش را کاشته و بدون تردید تنها کسی که از این بذر نگهداری میکند، عربستان سعودی است. عربستان با اقدامات خود، مانع گرفته شدن قدرت داعش میشود و این حمایت نشان میدهد که عربستان با حمایت از داعش به ته خط رسیده است. داعش تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد از هزینههایش را از طریق فروش نفت، عتیقهجات و اخذ مالیات زوری تأمین میکند ؛ درحالیکه ۸۰ درصدی باقیمانده همگی از سوی عربستان تأمین میشود.
پیشبینی شما از وضعیت آینده سوریه به چه صورت خواهد بود؟
دبیریمهر: با توجه به شرایط رخداده در معادلات قدرت، شرایط سوریه بهزودی تغییر خواهد کرد و یکفاز جدیدی از اتفاقات رخ خواهد داد، نمونه این موضوع هم کنفرانس مونیخ بود که زمینهساز آغاز توقف عملیات نظامی در سوریه است.علاوه بر این، نیروهای داعش و تروریستی در سوریه تضعیفشدهاند و حملات هوایی روسیه بسیار به آنها لطمه وارد ساخته است. بااینوجود من فکر میکنم تحت شرایطی، مخالفین بشار به استمرار قدرت بشار، تا یک دوره کوتاه و تحت شرایطی تن خواهند داد و من فکر میکنم که این مدل بسیار معقولی برای حل بحران سوریه باشد.
http://nasle-farda.ir/?nid=5063&pid=13&type=0