کتاب‌ها و پژوهش‌هامصاحبه و گفتگو

موانع تولید فکر در ایران

اولین قسمت از سری جدید برنامه ی گفت و گو محور زاویه، چهارشنبه شب ۲۸ بهمن ماه از شبکه ی ۴ سیما بر روی آنتن رفت. در این برنامه که اجرای آن را دکتر امیر دبیری مهر کارشناس حوزه ی رسانه و علوم سیاسی بر عهده داشت؛ دکتر قاسم پورحسن استاد فلسفه ی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر علی اکبر امینی استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی به بررسی مهم ترین موانع تولید فکر در ایران پرداختند. در آغاز برنامه با طرح سه سوال اصلی “منظور ما از فکر چیست؟ تولید فکر در چه فرایندی رخ می دهد؟ وضعیت تولید فکر در ایران امروز چگونه است؟” شروع شد. در ادامه نیز هر یک از مهمانان آرا و نظرات خود را بیان نمودند.

دکتر پورحسن معتقد است در ایران کنونی هنوز گام های نخست برای پرسش از تفکر آغاز نشده است و بر خلاف حجم زیادی از دانشجو، دانشگاه و مقاله به تفکر نزدیک نشده ایم. ما اگر نتوانیم تغییرات بنیادین ایجاد کنیم و دست به خلق و آفرینش دیدگاه بزنیم به تفکر نرسیده ایم. اساسا تفکر با دو مولفه ی بنیادین شکل می گیرد : گوش سپردن و گفت و گو کردن. همان گونه که مولوی می گوید : آدمی فربه شود از راه گوش. ما در ایران با دشواری به نام تکرار و ادامه ی اندیشه های دیگران مواجه هستیم و تا زمانی که گوش نسپاریم تفکر شکل نمی گیرد. به عقیده ی این استاد دانشگاه ما امروزه با یک وضعیت دشواری به نام عدم توجه به معنای حقیقی تفکر مواجه هستیم. این گونه نیست که اگر ما تصورمان این باشد که چون تعداد زیادی تحصیلکرده داریم پس واجد تفکر هستیم. یعنی با چیزی به نام فقدان تفکر در علوم انسانی مواجه هستیم.

دکتر علی اکبر امینی بحث خود را با یک سوال آغاز کرد. اینکه آیا تفکر لزوما دارای ساحت نخبه گرایانه است و فقط صاحبان کتاب، مقاله و مولدان قلم می توانند تفکر کنند؟ جواب منفی است و اشخاصی خارج از این حوزه ها هم می توانند صاحب ویژگی تفکر باشند. ما باید اول این مساله را کامل روشن کنیم که به چه کسی می گوییم متفکر. آیا متفکر مصداق کسی است که می نویسد یا مصادیق دیگری دارد؟ ما نباید لزوما تفکر را حالتی بگیریم که با قلم و کاغذ سر و کار دارد بلکه حالتی است که انسان در آن برای چیتسی خود و ماهیت جهان می اندیشد. اینکه من چگونه موفق تر می شوم و علهذا.

دکتر پور حسن در پاسخ به این سوال که امروز وضعیت تفکر در ایران چگونه است؟ پرسش اصلی چیست که باعث تفکر است؟ چرا در جامعه ی کنونی ما پرسش اصیل نداریم؟ گفت : اساسا پرسش های ما به شکل گیری و زایش اندیشه منتهی نمی شوند. بسیاری از محققان ما تلقی شان این است که به سبب اینکه ما در ایران استاد و دانشجو داریم پس صاحب تفکریم. انبوهی از مقالات دارند تولید میشوند اما کدام یک از آنها را اندیشه می نامیم؟ به نظر من ما هنوز آگاهی پیدا نکردیم که اساسا پرسش چیست؟ پرسشی که بتواند به تفکر و زایش منتهی شود. من قائل به امتناع نیستم. چنین سرزمین و تفکری اساسا نمی تواند به خلق اندیشه منتهی شود.

دکتر امینی در پاسخ به این مطلب گفت اگر شما مصداق تفکر را نمیبنید شاید به این معنی است که موانعی بر سر راه هستند که نمی گذارند تا آنها بارور شوند. من ممکن است اندیشمند یا شاعر خیلی خوبی باشم اما باید زمینه ها هم فراهم بشوند تا من بتوانم خودم را شکوفا کنم.

دکتر پورحسن در پایان سخنان خود بیان کرد که این یک مشکل جدی است که ما به رغم حجم انبوه دانشگاهها و مقالات دست به تولید تفکر نمی زنیم. ایران کنونی ما در خصوص تولید تفکر عقیم شده است.

این برنامه در نهایت با جمع بندی مباحث مطرح شده به پایان رسید. متن کامل برنامه به شرح زیر است .

مهمانان : دکتر قاسم پور حسن، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

              دکتر علی اکبر امینی، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

مجری کارشناس : دکتر امیر دبیری مهر

دکتر دبیری مهر در آغاز برنامه به این نکته اشاره کرد که در سری جدید برنامه ی زاویه مهم ترین مسائل و موضوعات فرهنگی، فکری و اندیشه ای کشور مورد بحث و بررسی قرار می گیرند و برای این مباحث تلاش شده است تا از افراد، متفکرین و صاحب نظران مختلف با دیدگاههای متضاد و گاه مخالف استفاده بکنیم و قصد حمایت و دفاع از رویکرد خاصی را نداریم. مبنای گفت و گوها و مباحثات ما در زاویه تکیه بر عقلانیت، خردورزی و استدلال است. وی با اشاره به اینکه مخاطبان برنامه داور بحث ها و گفت و گوهای ما هستند گفت بینندگان برنامه می توانند درباره ی صحت و سقم و میزان اعتبار مباحث گفته شده در برنامه داوری کنند. وی در ادامه به بررسی بحث کلیدی موضوع که همان موانع تولید فکر در ایران بود پرداخت که این سوال، سوال های فرعی دیگری را با خود به دنبال دارد و در این میان دست کم سه سوال مطرح می شود :

  1. منظور ما از فکر چیست؟ آیا همان اندیشه و ذهن است؟

  2. تولید فکر در چه فرایندی رخ می دهد؟ چیستی تولید فکر چگونه است؟

  3. وضعیت تولید فکر در ایران امروز چگونه است؟

دکتر پورحسن در پاسخ سوالات فوق گفت : در ایران کنونی هنوز گام های نخست برای پرسش از تفکر آغاز نشده است. این یک مساله و پرسش بنیادی جامعه در دوران کنونی است. زمانی که هایدگر عنوان کتاب خود را چه باشد خوانندش تفکر؟ یک پرسش بنیادین را مطرح می کند.

در ایران حجم زیادی دانشجو، دانشگاه، محقق و مقاله داریم اما به تفکر نزدیک نشده ایم. تفکر چیست که هنوز از آن فاصله داریم؟ تعریف مرسوم از تفکر همان حجم دانشگاهها و انباشتگی مقالات و کتابهاست. این گونه نیست که اگر کشوری حجم زیادی از دانشگاهها داشته باشد پس حتما صاحب تفکر است. اینها می توانند تنها تعریف درست و اولیه از تفکر باشند که به معنای واقعی آن نزدیک نیستند. ما اگر نتوانیم تغییرات بنیادین ایجاد کنیم و دست به خلق و آفرینش دیدگاه بزنیم به تفکر نرسیده ایم. بسیاری از رشته های ما مدیون دستاوردهای کشورهای دیگر است. ما چون شراکتی در آنها نداشته ایم پس تفکر نداریم.

اساسا تفکر با دو مولفه ی بنیادین شکل می گیرد : گوش سپردن و گفت و گو کردن. همان گونه که مولوی می گوید : آدمی فربه شود از راه گوش.

ما در ایران با دشواری به نام تکرار و ادامه ی اندیشه های دیگران مواجه هستیم و تا زمانی که گوش نسپاریم تفکر شکل نمی گیرد. تفکر واقعه نیست بلکه یک فرایند است. این گونه نیست که اگر وزارت علوم یا قدرت سیاسی با دستور بخواهند دانشگاهها تغییر کنند؛ این اتفاق بیفتد.

تفکر در معنای حقیقی کاملا با آنچه که در ایران نام می بریم متمایز است. من معتقدم ما در ایران مساله ای به نام تفکر نداریم و در بسیاری از رشته ها فاقد ویژگی های بنیادین تفکر و نگاه انتقادی لازم هستیم. ما شراکتی در اندیشه ی جهانی نداریم و اندیشه ای تولید نکرده ایم که وجهه جهانی داشته باشد. وقتی نتوانیم تولید فکر کنیم؛ اندیشه مان دچار مومیایی شدن می شود.

دکتر دبیری مهر در ادامه ی صحبت های دکتر پورحسن گفت : نوع تعریف آقای دکتر از فکر و تفکر در یک سطح نخبه گرایانه، متعالی و انتزاعی به نظر می آید. گویی که تفکر یک امر اولی و سطح بالا است یعنی فقط یک بخشی از جامعه و نخبگان به این عرصه اجازه ی ورود دارند و دیگران فکر نمی کنند، اهل تفکر نیستند و اساسا وارد این ساحت نمی شوند. حال سوال ما از آقای دکتر امینی این است که آیا شما هم تفکر را یک مساله ی اختصاصی و مختص قشر ویژه ای از جامعه می دانید یا خیر؟

دکتر علی اکبر امینی پاسخ خود را با سوالی مطرح کرد : آیا تفکر لزوما دارای ساحت نخبه گرایانه است و فقط صاحبان کتاب، مقاله و مولدان قلم می توانند تفکر کنند؟ جواب منفی است. به عقیده ی من اشخاصی خارج از این حوزه هم می توانند باشند ولی متفکر باشند. لزوما گمان نمی کنم که تفکر ما بر حول محور اندیشمندان غربی شکل گرفته باشد مگر در نیم سده ی اخیر. تفکر یک پدیده تاریخی است و اگر به خویشتن خویش و قبل و بعد از اسلام برگردیم گمان نمی کنم که دیگر نیازی باشد تا به سمت هایدگر و نیچه و راسل و ….. برویم و می توانیم به سراغ فردوسی و عمر خیام و امثالهم برویم.

دکتر دبیری مهر بیان داشت : شاید این سوال برای خیلی از مخاطبان و بینندگان ما مطرح بشود که آیا یک شاعر تفکر ندارد؟ یا یک کارگردان اهل فکر نیست؟ در سطوح پایین تر یک بازاری اهل فکر نیست؟ منظور دقیق ما از فکر چیست؟ آیا اینکه فردی که هر گونه زایش اندیشه داشته باشد می تواند متفکر باشد؟ گاهی اوقات حتی یک فرد عامی هم می تواند اهل تفکر باشد چنانچه در تاریخ چنین افرادی داشته ایم که اهل اندیشیدن بودند و اثرات اندیشیدن در حیاتشان جاری است.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ گفت : من فکر می کنم باید در درجه ی نخست فهم خود را درست کنیم. مطلق اندیشدیدن تفکر و آگاهی نیست. تفکر مواجهه و دست یافتن به حقیقت است. تفکر با گسست بنیادهای معرفتی شکل می گیرد. این گونه نیست صرفا یک کتاب خواند و متفکر شد. مشکل همین است که حتی دانشجویان دکتری ما هم کماکان به جزوه نویسی مشغول هستند و یک کتابی سالها تدریس می شود. نه وزارت علوم و نه دانشگاهها توجه بنیادین به تفکر ندارند. در حال حاضر علوم در ایران لزوما ریشه ای و بر اساس اقتضائات جامعه نیستند و فاقد ویژگی خلق و آفرینش هستند. آیا ما در دانشگاهها و صنعت خودرو سازی واجد تفکر هستیم؟ خیر. نمی توانیم بگوییم چون خودرو تولید می کنیم واجد تفکریم. چون دانشگاه داریم و دانشجو پس تفکر داریم.

در وجه تاریخی با بحث دیگه ای مواجه هستیم. از سده ی ششم تفکر در ایران و تمدن اسلامی به محاق رفته است زیرا ما پیش از آن مساله ی بنیادینی به نام پرسش داریم. پرسش آغاز تفکر است ولی ما الان فاقد پرسش هستیم. ممکن است پرسش داشته باشیم ولی هنوز راه به تفکر نبرده ایم.

چه اتفاقی در ایران می افتد که حجم زیادی از مقالات تولید می شوند اما یک مقاله ی ما به عنوان یک تئوری در سطح جهانی مورد توجه جدی قرار نمی گیرد و تدریس نمی شود تا بر اساس آن تفکراتی بنا شوند؟ ما الان با یک وضعیت دشواری به نام عدم توجه به معنای حقیقی تفکر مواجه هستیم. این گونه نیست که اگر ما تصورمان این باشد که چون تعداد زیادی تحصیلکرده داریم پس واجد تفکر هستیم. متاسفانه گاهی اوقات در وزارت علوم درباره ی علوم انسانی از واژه ی Marketing استفاده می کنیم. یعنی با چیزی به نام فقدان تفکر در علوم انسانی مواجه هستیم. زمانی که فارابی و ابن سینا سنت یونانی رو می فهمند و نقد می کنند و از آن گسستی شکل می دهند؛ بر اساس تمدن و جامعه و فهم اسلامی بنیادهایی را فراهم می کنند که مستقل از سنت یونانی است. آیا ما در این صد سال توانستیم سنت دیگری را در باب علم ابداع بکنیم؟ مسلما خیر.

 ما نباید فریب دستاوردهایمان در علوم پایه بخوریم. چرا که ما به میزانی که غرب به پیشرفتی در آن باب دست یافته بود؛ به آنها رسیدیم و این مشکل ما در علوم انسانی ضعف ما را نشان می دهد. تا زمانی که ایران و کشورهای اسلامی نتوانند فکر تولید بکنند راه به سوی تمدن سازی نخواهند برد.

دکتر دبیری مهر در ادامه ی بحث بیان داشت : که بحث ما نیز این است که اساسا تولید فکر چیست؟ پرسش در جامعه ی ما وجود دارد. جامعه ی ما چه در سطح عوام و چه در سطح خواص جامعه ی پرسشگری است. در فرآیند تفکر اگر قبول بکنیم که نقطه ی آغازین پرسش است؛ جامعه ی ما جامعه ی پرسشگری است. البته این مساله که آیا پرسش اصیل و واقعی است و یا غیر واقعی این بحث دیگری است. اما مساله این است که آیا پرسش منجر به تولید فکر می شود یا خیر؟ قصدمان هم در این برنامه پاسخ به این سوال است.

دکتر امینی استاد علوم سیاسی معتقد است : نظرم پاسخی به سوال  داده نشد. ما به دنبال چیستی تفکر هستیم اما آقای دکتر پور حسن تفکر را به علم پیوند می زنند که درست است تداخل و تعاملهایی با هم دارند اما جنسشان یکی نیست. ممکن است کسی عالم باشد اما متفکر نباشد. ما باید اول این مساله را به طور کامل روشن کنیم که به چه کسی می گوییم متفکر. آیا متفکر مصداق کسی است که می نویسد یا مصادیق دیگری دارد؟ اینکه انسان در حالتی قرار بگیرد که درباره ی راز جهان، شیوه ی زیست، سبک زندگی و …  به تفکر بپردازد بدون اینکه کتاب و قلم و محیطی باشد؟ ما نباید لزوما تفکر را حالتی بگیریم که با قلم و کاغذ سر و کار دارد بلکه حالتی است که انسان در آن برای چیتسی خود و ماهیت جهان می اندیشد. اینکه من چگونه موفق تر می شوم و علهذا. انسان زمانی پا به عرصه ی تفکر می گذارد که از هستی سوال کند و این آغازی برای ساختن بناها و تمدن های جدید است.

دکتر پورحسن گفت : با این اوصاف تمامی انسانها در تمامی مراحل تاریخی واجد تفکرند که غلط است. ما الان می توانیم بگوییم در مغرب زمین تفکری می بینیم که دست به خلق و آفرینش اندیشه ها در همه ی حوزه ها دارد. پس تفاوت ما با آنها در چیست؟

دکتر امینی در ادامه این گونه گفت : ما اگر معماری را در نظر بگیریم به عقیده یکی از دانشمندان علوم سیاسی معماری پدر علم سیاست و بهترین سند برای آن است. اگر این معماری را ما یکی از نمادهای تفکر بدانیم چه در روزگار پست مدرن چه در روزگار گذشته معماری باشکوهی در زمان صفویه داشتیم.

آن اندیشه ای که معماری های عجیب دارد مال امروز است دلیل اینکه تمدن ما سر به آسمان می ساید دلیلش معماری ماست.

دکتر پور حسن، استاد فلسفه معتقد است : به عقیده ی شما هر نوع ساختن و فکرورزی تفکر است. تفکر یک پرسش خاص است یعنی اگر دست به خلق نزنید تفکر نیست. تفکر باید بدیع باشد و اندیشه ای همراهش باشد. معماری ایران ادامه ی معماری غرب است. هیچ کدام از اضلاع معماری ایرانی و اسلامی را نتوانستیم ادامه بدهیم. ما الان در محاق هنر اسلامی هستیم. سخن ما این است که چرا به این وضع افتاده ایم و چه باید بکنیم؟

دکتر دبیری مهر : به عقیده ی من منظور آقای دکتر امینی از این مساله که در دوران صفویه بناهای عظیمی ساخته شده اند؛ این است که در آن زمان تفکر وجود داشته است. خوب باید بررسی کرد که امروز وضعیت تفکر در ایران چگونه است؟ آیا ما فرایند تولید فکر داریم یا خیر؟ حتما تولید فکر هست اما آنچه که می گوییم وضعیت عمومی است که آیا منجر به آفرینش می شوند یا نه؟ پرسش اصیل چیست که منشا تفکر است؟ چرا در جامعه ی کنونی ما پرسش اصیل نداریم؟

 دکتر پور حسن بیان داشت : ما باید چند مساله را از هم تفکیک بکنیم. ما اگر در جامعه ای به تلقی شما ببینیم که مردم در انتخابات شرکت می کنند آیا این امر با مردم سالاری و دموکراسی یکی است؟ ما با یک حقیقت مردم سالاری مواجه هستیم که در آن رقابت احزاب، گردش قدرت، چرخش، فراز و فرود نخبگان و … است. اگر در یک جامعه ای فردی را ببینید که رئیس جمهور مادام العمر است؛ آن جامعه اساسا هیچ فهمی از دموکراسی ندارد. اگر در جامعه ای ببینید که در حوزه ی علوم سیاسی تنها دست به ترجمه و تکرار دیدگاه دیگران می زنیم یعنی ما نتوانستیم نظریه ای خلق بکنیم که به فرض در باب ماهیت دولت در کنار لویاتان قرار بگیرد. اساسا پرسش های ما به شکل گیری و زایش اندیشه منتهی نمی شوند. بسیاری از محققان ما تلقی شان این است که به سبب اینکه ما در ایران استاد و دانشجو داریم پس صاحب تفکریم. انبوهی از مقالات دارند تولید میشوند اما کدام یک از آنها را اندیشه می نامیم؟

 به نظر من ما هنوز آگاهی پیدا نکردیم که اساسا پرسش چیست؟ پرسشی که بتواند به تفکر و زایش منتهی شود. من قائل به امتناع نیستم. چنین سرزمین و تفکری اساسا نمی تواند به خلق اندیشه منتهی شود. در سده های سوم، چهارم و پنجم چنین خلقی داشتیم. ما تا زمانی که پرسش اصیل مطرح نکنیم که گسست بنیادین معرفتی ایجاد نشود و تغییر در نوع تفکر نداشته باشیم راه به جایی نخواهیم برد.  ما اساسا روش آگاهی نداریم. یعنی ما هنوز نتوانستیم فهم جدیدی از زندگی و اندیشه شکل بدهیم. تلقی ما این است چون حجم زیادی از کتاب و انتشارات داریم پس تفکر می ورزیم. حداقل باید ۱۰۰ سال در فرایند ظهور تمدن اسلامی باشیم تا بتوانیم به یک نقطه ای برسیم. تا زمانی که جامعه دست به تفکر نزند نمی تواند دست به تولید اندیشه بزند.

دکتر امینی عضو هیئت علمی دانشگاه گفت : من گمان می کنم در ذات سخنان آقای دکتر تناقضاتی است. هم در شواهد هم در استدلال ایشان تناقض وجود دارد. اگر معتقدند که دانشگاههای ما خالق تفکر نیستند و تفکر از سده ی ششم خشکیده است پس باید بر روی حرفشان بایستند. اگر شما مصداق تفکر را نمیبنید شاید به این معنی است که موانعی بر سر راه هستند که نمی گذارند تا آنها بارور شوند. من ممکن است اندیشمند یا شاعر خیلی خوبی باشم اما باید زمینه ها هم فراهم بشوند تا من بتوانم خودم را شکوفا کنم.

دکتر پور حسن : نمی شود گفت در جامعه تفکر داریم اما به دلیل موانع شکل نمی گیرند. تفکر یا هست یا نیست. تفکر فرایندی است که همه ی موانع را در می نوردد. تفکر باید بر شرایط غلبه پیدا کند وگرنه تفکر نیست.

دکتر دبیری مهر : بنا بر عقیده ی وینکنشتاین، تفکر اولین جا خود را در زبان نشان می دهد. تجلی تفکر در زبان کجاست؟

دکتر امینی : گره خوردن تفکر با زبان یا علم بیان بحث جالبی است. تردیدی نیست که این دو مقوله کاملا با هم آمیخته هستند. ما از طریق زبان می توانیم هم به میزان تفکر و هم به شیوه تفکر یک ملت پی ببریم که چگونه می اندیشند. ما در ایران افرادی مثل شفیعی کدکنی داریم و با وجود چنینی افرادی نمی توان گفت که فاقد تفکریم. چگونه است که صاحبان زبان وجود دارند اما بگوییم تفکر ندارند؟؟

دکتر پورحسن : بحث ما به طور جدی منحرف شد. من با شما موافق نیستم. من اصلا در صدد مقایسه کسی نیستم چرا که منجر به خلط و اشتباه در بحث می شود و به نظرم روند ناکارآمدی است و ثمره ای برای بحث ما ندارد. من تعریف حقیقی تفکر را گوش سپردن و گفت و گو کردن می دانم. ما الان در وضع کنونی کشور دست به خلق هیچ اندیشه ای نزدیم. به طور مثال در علوم سیاسی از یک تئوری از یک متفکر ایرانی نام ببرید که در حال حاضر در دانشگاههای دنیا تدریس میشود. یا کتابی را معرفی کنید که کتاب پایه ای تدریس در دانشگاههاست. یا کالایی که در سطح جهانی و یونیورسال همه خواهان آن باشند. این یک مشکل جدی است که ما به رغم حجم انبوه دانشگاهها و مقالات دست به تولید تفکر نمی زنیم. ایران کنونی ما در خصوص تولید تفکر عقیم شده است.

 

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − هفت =

دکمه بازگشت به بالا