حرا- اولین نشست از سلسله نشست های راهبرد های انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به همت موسسه فرهنگی اجتماعی حرکت رشد و اعتدال(حرا) در تاریخ ۲۹/۹/۱۳۹۴ با حضور دکتر شهرام محمدنژاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و دبیر کل موسسه حرا)، دکتر قاسم پورحسن (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی موسسه حرا)، دکتر امیر دبیری مهر(مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)،دکتر حسین کلباسی( عضو گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی) ، دکتر سیدعبدالمجید میردامادی ( عضو هیأت علمی مرکز مطالعات و پژوهش ادیان جهان و استاد دانشگاه)، دکتر جواد میری (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی) به شرح زیر در دفتر حرا بر گزار گردید.
دکتر دبیری مهر:
قبل از اینکه نکات خود را مطرح کنم دو سوال مطرح می کنم تا آقای پور حسن به آن ها پاسخ دهند. سوال اول،به دلیل اینکه یک بحث جدیدی مطرح شد از این گفتگوی ما چه استفاده ای خواهد شد؟ آیا فقط در سایت منعکس خواهد شد؟ و سوال دوم، دقیقا پرسش اصلی جلسه چیست؟
دکتر پور حسن:
احتمالاً حدود هفت یا هشت جلسه با همین جمع و یا با حضور افراد دیگر در مورد انتخابات صحبت خواهیم کرد و می خواهیم دیدگاه ما تاثیر گذار باشد. ما که نخبگان جامعه هستیم می خواهیم یک آرایی را مطرح کنیم که یک تغییر در نگاه راشکل بدهد. و حال نمی دانیم در مدک اندک چقدر می تواند تغییر در رفتار را شکل بدهد.و یکی از کارهای موسسه ی حرا در این باب است که با بحث های فکری و نظری ، نگرش هایی در جامعه ایجاد بکند. و چندین مسئله را که شاید جامعه و دولت از آن غفلت می کند و همیشه تزریق هیجانی می کند و در باب انتخابات می توان با آن مشارکت سیاسی را شکل داد، آن ها پرسش های ما هستند مانند بحث عقلانیت. یعنی جامعه می تواند آگاهی پیدا کند که مشارکت، سهمی از اراده سیاسی اوست و چه بخواهد و نخواهد شکل می گیرد، چه بهتر که عقلانی شکل بگیرد.و هر جلسه یک موضوع را مورد بحث قرار خواهیم داد و در بعضی از مباحث به انتخابات پارلمان نزدیک شویم که درحال حاضر چه وضعی دارد و در دوره های قبل چگونه بوده است. و اولین موضوع که با وضع فکری ما سازگارتراست ، عقلانیت است.
دکتر دبیری مهر:
در ابتدا چند نکته خدمت استادان محترم عرض می کنم که شاید بتواند یکی از موضوعات جلسه آینده باشد.و یا در همین جلسه پیرامون آن صحبت کنیم. به شرط آنکه من موضوع را خوب مطرح کنم و دوستان هم مایل باشند این موضوع را در فهرستی که آقای دکتر پور حسن مطرح کردند قرار دهند.
مبحثی را که آقای دکتر پور حسن مطرح کردند کاملا درست است مشارکت سیاسی بارزترین و متغییر دموکراسی است. و در یک جامعه دینی که مردم سالاری دینی هم حاکم باشد باز همین قاعده حاکم است. اما انتخابات مهم ترین شاخص مشارکت سیاسی نیست این اولین مطلبی است که جای بحث دارد. انتخابات یک مشارکت سیاسی است، انتخابات نقطه آغاز است نقطه فرجام نیست. انتخابات شرط لازم است طبیعتاً شرط کافی نیست. به ویژه در دو دهه اخیر و کمتر از آن در پانزده سال اخیر مباحثی که در مورد مطالعات سیاسی در دنیا صورت گرفته است در مورد این موضوع تأکید شده ، که اگر ما به انتخابات به عنوان شاخص مشارکت سیاسی بیش از حد تأکید بکنیم وارد حوزه ی دماگوژی یا فریب افکار عمومی و پوپولیسم خواهیم شد. پس بهتر است تکلیف را مشخص کنیم و شأن و جایگاه انتخابات را بدانیم.و بیشتر از آن برای انتخابات وزن قائل نباشیم. کشور ما که یک سابقه طولانی استبداد زدگی دارد و صرفاً در یک یا دو دوره در مشروطه و پس از انقلاب تجربه مشارکت مردمی را داشته و دارد باید به این نکته توجه کرد که فقط دلخوش به برگزاری انتخابات نباشیم و در این دام خطرناک گرفتار نشویم. انتخابات حد نصاب دموکراسی است و متغییری نیست که ما به آن در دنیا افتخار کنیم. بلکه اگر بخواهیم با رژیم های واپس گرایی مثل عربستان صعودی، یک رژیم پارینه سنگی خودمان را مقایسه کنیم می توانیم به آن افتخار کنیم. ولی اگر بخواهیم با عقلانیت سیاسی بگوییم چنین نیست. پس حالا اگر چنین نیست پس چیست؟ مسئله همین مباحث پس از انتخابات و به ویژه بعد از انتخابات است. این نکته اول که خودش می تواند موضوع یک بحث باشد. اگر چنین نیست، متغییر ها کدامند و ارتباط آن ها با انتخابات چگونه است. برای مثال من چند روز قبل در یکی از استان ها در جلسه ای با مدیران رسانه آن استان، این مطلب را بیان کردم که فصل انتخابات یک فرصت بی نظیر است که از مسئولین مطالبه ی کارنامه بکنید. مثلاً در فصل انتخابات مجلس از نمایندگان مجلس مطالبه ی کارنامه بکنید و در آفتاب بیفکنیدو عین خود مشارکت و مردم سالاری است. اما واقعیت این است که ذوق و شوق و گرمای انتخابات در همه جای دنیا باعث می شود که ما تصور کنیم انتخابات بالاترین سطح مشارکت است. در حالی که بالاترین نیست، بارزترین است و این دو متفاوت است. در جامعه شناسی سیاسی می گوییم در انتخابات شهروندان که عمدتاً حیات غیر سیاسی دارند در انتخابات به تنور قدرت یا مرکز مغناطیس نزدیک می شوند. و گرمای تنور به صورت آن ها می خورد. آنان همیشه از پشت شیشه و پشت پنجره تلویزیون قدرت را دیده اند ولی در انتخابات نزدیک و تاثیر گذار می شوند و این در انتخابات گرما ایجاد می کند. در واقع این توهم را ایجاد می کند که اکنون مهمترین فصل تعیین کننده ی سرنوشت ماست.اما حقیقتاً با تحولاتی که در دولت،دموکراسی، توسعه و مشارکت و امثال این ها رخ داده است این خیلی مسئله ی کلیدی نیست و این موضوع نکته اول بود.
نکته دوم بحث عقلانیت است که جناب آقای پور حسن مطرح کردند و حتی می توان همین موضوع را ذیل بحث عقلانیت مطرح کرد.و فصل انتخابات فرصت خوبی است تا در مورد این موضوعات صحبت شود. حال یه یک مصداق آن اشاره می کنم. ما یک سری ابهامات و پرسش های مفهومی در حوزه ی سیاست، فرهنگ و مدیریت داریم که شاید در فصول دیگر ، صحبت در پیرامون آن چندان تاثیر گذار نباشد. و فصل انتخابات برای مطرح کردن این ابهامات فرصت مناسبی است همانند کشاورزی، باغداری و باغبانی که باید فصل خاصی تخمی را کاشت. اگر موضوع نظارت بر مجلس خبرگان بر رهبری شش ماه قبل مطرح می گردید زمان مناسبی نبود و حال یک فرد یک موضوعی را مطرح می کند و و دیگری پاسخ می دهد. به همین ترتیب در جامعه بحث شکل می گیرد. و بسیار مناسب است و اکنون زمان آن است که دراین خصوص صحبت شود . و نکته ای را که آقای پور حسن اشاره کردند آری ما جنین نگاهی را در جامعه داریم که می گویند در انتخابات همه از منافع فردی، گروهی، قومی،محلی،استانی،صنفی بگذرند و به منافع بالاتری فکر کنند. به نظر من این هم جای تأمل دارد. که در واقع این یک مؤعظه ناممکن است و مهم این است که نظام تصمیم گیری کشور یک ساختاری را طراحی بکند که افراد منافع فردی خودشان را تعقیب کندد، منافع قومی، منافع گروهی ، صنفی و غیره را تعقیب کنند اما برآیند این ها متظمن منافع جمعی و ملی باشد. این تفاوت یک نظام توسعه یافته سیاسی با نظامی است که در آن همه باید بیایند از همه چیز بگذرند زیرا یک امر موهومی به نام منافع ملی تضمین شود.که در واقع منافع ملی نیست، منافع یک عده ی خاص و صاحب قدرت است و اشخاص ابزار دست آن ها می شوند.در واقع این کار در یک پوشش ایدئولوژیک صورت می گیرد و می گویند ما مشارکت ایجاد کردیم و در آینده سهم خود را از این مشارکت و تأمین منافع ملی می خواهندو شخصی پاسخگوی آن ها نیست که سهم آن ها کجاست و این باعث سرخوردگی سیاسی و سیاست زدگی می شود. و در علوم سیاسی به آن تفسیر توتالیتر در انتخابات می گوییم که مقدمات پوپولیسم را فراهم میکند. اگر اکنون ما یعنی جامعه، یعنی نخبگان کشور می گوییم و دائم می شنویم و هشت سال زمان را از دست دادیم، فرصت ها از بین رفت و دائماً این سخنان را می گوییم. ولی اکنون گفتن این سخنان فایده ای نداردو فرصت های جدیدی را برای کشور ایجاد نمی کند. به جز آنکه ما وارد این مباحث پایه ای شویم و خودمان سطح انتظارات را از انتخابات تعریف کنیم. و این همان نکته اول است ،ما مقدمه پوپولیسم را فراهم می کنیم. وقتی می گوییم همه در انتخابات از منافع خود بگذرند به دلیل آنکه سیستم سازی نمی کنیم یا نمیخواهیم این کار را انجام دهیم، مقدمات پوپولیسم را فراهم می کنیم. و بسیاری از این پیامدهایی که حداقل نخبگان را در سطح مفهومی و مردم را حوزه زندگی روزمره، دچار رنجیدگی خاطر می کندو نهایتاً نارضایتی ایجاد می کند. و جمله آخر، در نتیجه من هم موافق هستم یک سطح، دو لایه پایین تر و عمیق تر در پیرامون انتخابات بحث و تبادل نظر شود.