چرا باید نگران نفوذ امریکا بود؟
رمز موفقیت مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ در یک سال اخیر تکیه ایران بر مولفههای اقتدار خود بوده است. برای بسیاری این پرسش وجود داشت و دارد که چه چیزی ۶ قدرت بزرگ جهان را به پای میز مذاکره با جمهوری اسلامی ایران کشانده است؟ و چگونه است که این کشورها علی رغم ایستادگی و پافشاری تهران بر حقوق هستهای خود همچنان به مذاکرات ادامه میدهند و حتی حاضر هستند فهرستی از امتیازات متنوع را به ایران بدهند.
این مناسبات حتی موجب خشم و نگرانی برخی از رژیمهای منطقه مانند عربستان و اسراییل نیز شده است و از این رو به طرفهای غربی بویژه امریکا میتازند که چرا به ایران امتیاز میدهید؟ خیلی خوش بینانه و خیال پردازانه است که تصور کنیم قدرتهای بزرگ جهانی برای صلح و امنیت جهانی وارد مذاکره با ایران شدهاند.
تاریخ تحولات بین المللی در ۴۰۰ سال اخیر به ما میگوید صلح و امنیت بین المللی آخرین دغدغه قدرتهای بزرگ نیز نیست و میلیونها کشته در دو جنگ جهانی در قرن بیستم گویاترین شاهد این مدعاست. بنابراین میتوان گفت در مذاکرات هستهای اخیر این اقتدار و توان ایران بود که توانست قدرتهای بزرگ جهان را به پای میز مذاکره بکشاند.
این اقتدار و توان شامل مجموعهای از تواناییهای نرم و سخت به شکل توامان است. در حوزه اقتدار نرم میتوان از مردم سالاری دینی، نفوذ فرهنگی و هویتی؛ سابقه و دیرینه تاریخی و هویتی، مرجعیت سیاسی و مدیریتی در منطقه و …نام برد و در حوزه سخت افزاری نیز میتوان از توانمندیهای علمی و نظامی و موقعیت ژئو پولیتیک و ژئو اکونومیک ایران سخن گفت که پس از سالها مقاومت در برابر تجاوزها، فشارها، تحریمها و تهدیدها حاصل شده است و به آسانی و به زودی از بین رفتنی نیست.
بنابراین میتوان گفت آنچه بدست آمده و در آینده نیز بدست خواهد آمد محصول بخشش و یا تفاهم با غرب نیست بلکه محصول اقتدار موجود ایران اسلامی است. در نتیجه حفظ اقتدار هویتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و ارتقای روز افزون آن رمز موفقیتهای آتی جمهوری اسلامی است و هر گونه تعلل و آسیب پذیری در این حوزه در واقع موضع و نگرش قدرتهای جهانی را از وضعیت تعامل و همکاری به وضعیت تقابل و زورگویی تبدیل میکند. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که قدرتهای جهانی از فرصت همکاری و مذاکره نیز برای نفوذ و کاهش اقتدار ملی ایران استفاده کنند تا بتوانند در مسیر اجرای برجام و همکاریهای آتی از امتیازات بیشتری برخوردار شوند و اگر راه این نفوذ مسدود نشود در واقع نقض غرض شده است و حتی دستاوردهای دیپلماسی نیز از بین خواهد رفت.
در چنین وضعیتی است که رهبر انقلاب با سالها تجربه و بینش عمیق سیاسی و اشراف اطلاعاتی از مجاری مختلف و متنوع از طرح و نقشه دشمن آگاه است و هشدار میدهد که باید مراقب نفوذ دشمن بود و راههای رخنه دشمن را به حوزههای اقتدار کشور سد نمود. در این میان نقش و جایگاه دولت امریکا تقریبا متفاوت است.
دولت امریکا جدا از سیاست مدرن این کشور از یک سری قواعد و هنجارهای سیاسی و بین المللی پیروی میکند که مبتنی بر موضع استکباری، تهاجمی، دخالت جویانه و طلبکارانه است. به عبارت دیگر مذاکره با امریکا خواسته و ناخواسته یعنی در موضع ضعف و دفاع و نفوذ پذیری قرار گرفتن که طبیعتا نفعی بر آن مترتب نیست مگر آنکه کشور طرف مقابل امریکا از ابزارها و اهرمهای اقتدار به قدر کافی برخوردار باشد مانند مذاکرات ایران و امریکا در حوزه عراق و مسائل هستهای که یک استثنا محسوب میشود.
اما مذاکره با امریکا به شکل جهانی حتما منجر به قرار گرفتن ایران در موضع ضعف خواهد شد و حتی میتواند دستاوردهای گذشته را نیز زیر سوال ببرد بویژه که ساختار سیاسی این کشور زمینههای نفوذ در ایران را نیز به شکل نرم افزاری و سخت افزاری فراهم خواهد کرد. بر این اساس رهبر انقلاب اسلامی این دست مذاکرات را با امریکا در شرایط کنونی ممنوع و بی فایده و مضر ارزیابی کردهاند و نفعی را برای منافع ملی در مذاکره با امریکا متصور نیستند و واقعیات پیرامونی نیز همین را نشان میدهد.
http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/10/10/432789/Iran-p51-nuclear-talks