نقش رسانه ها در باز آرایی نظم نوین جهانی
هر نظمی در عالم واقع مسبوق به نظمی در عالم ذهن است و اذهان در گرو زبان اند و گزاره های زبانی در فضای گفتمانی معنا می بایند از این رو لازمه هر نظمی وجود گفتمانی مسلط است که بتواند عناصر سرگردان معنایی را جذب و در زنجیره هم ارزی خود جای دهد . نظم جهانی نیز از خواستار دگردیسی از وضعیت قدیم و کهنه به وضعیت جدید و نو می باشد گریزی چون تکیه نمودن به هژمونی گفتمانی ندارد. در واقع برقراری هر نظمی در نظام بین الملل نیازمند توجیه و پذیرش ذهنی و زبانی و گفتمانی است . هر عناصر صاحب قدرت برای اعمال موجه قدرت و هم عناصر قدر پذیر برای اطاعات از نظم جدید باید هژمونی گفتمانی را پذیرفته و کنش خود را در این فضا سامان و سازمان دهند. حال پرسش اصلی این است که کدام نهاد یا نهادها کارویژه تثبیت گفتمانی را در نظم جدید برعهده دارند. مهمترین نهادهای ذی مذخل عبارتند از متفکران و صاحب نظران اعم از مستقل و دانشگاهی و همچنین رسانه های متنوع و متکثر که بازنمایی گفتمانی نظم جدید برعهده انهاست هم در وجه اثباتی و هم در وجه سلبی .به عبارت دیگر حتی اگر مفصل بندی گفتمانی در نظم جدید بسیار هم مستحکم باشد ارایه این صورتبندی گفتمانی تابعی از عملکرد رسانه های موافق و مخالف است . رسانه های موافق نظم نوین جهانی را لازمه بهزیستی بشر باز می نمایند و مخالفانش را به انگ یاغی گری می پراکنند و مخالفانش نیز آن را بازآرایی نظم جهانی بر اساس منافع و منویات و تمایلات اقلیب صاحب زر و زور می دانند . و تماشاگر این جنگ رسانه ای مردمانی هستند که حقیقتا یا حقوقی باید در باره این نظم اعلام و اعمال نظر کنند . و نظم متصور بیش از هر چیز نیازمند این رای عمومی است رایی که دائما در انتخاب ها و تصمیم ها ی شهروندان برساخته می شود. بنابر این رسانه ها نه نقش ابتدای و بدوی بلکه نقش ثانوی اما تعیین کننده در رد یا پذیرش گفتمان ها دارند و در نهایت نظم نو جهانی در گرو عملکرد رسانه نگاران است .