کتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

نگاه سیاه وسفید به مهاجرت را کنار بگذاریم. مهاجرت جلای وطن نیست

اشاره :

مهاجرت پدیده‌ایی رو به افزایش نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان است. بدین شکل که درسالهای اخیر افراد بیشتری تصمیم می‌گیرند کشور خود را ترک کنند تا بتوانند در محیط دیگری شرایط زندگی خود را ارتقا داده و توانایی‌هایشان را بیشتر پرورش دهند. برخی معتقدند مهاجرت برای کشورها مضرات بسیاری به همراه دارد و برخی دیگر معتقدند مهاجرت لزوما پدیده‌ایی منفی نیست.دکتر امیر دبیری مهر فارغ التحصیل علوم سیاسی با گرایش  جامعه شناسی سیاسی در سال ۱۳۸۹ است . او غیر از سمتهای مختلف فرهنگی و رسانه ای در بیست سال گذشته بطور خاص هفت سال بعنوان دبیر شورای ایرانیان خارج از کشور صداو سیمادرباره مسائل مهاجرت و زندگی در خارج از کشور مطالعه و پژوهش کرده است . تاملات و نوشته های  او در ۱۰ سال اخیر دروب سایت اندیشکده  خردبازتاب می یابد . مجری  پروژه ملی ایرانیان خارج از کشور در دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی در گفتگو با موفقیت نکات جالب و مهمی را در باره مهاجرت با ما در میان گذاشت که مقداری متفاوت با ذهنیت های ما بود.

مهم ترین دلایل مهاجرت کدامند؟

موضوع مهاجرت بسیار مهم است و نباید سیاه و سفید به آن نگاه کرد. مهاجرت فی‌نفسه نه خوب است و نه بد. نه فرصت است نه تهدید. مهاجرت فقط مسئله ایران نیست که ما را درگیر کرده باشد، بلکه مسئله ای جهانی است. مهاجرت تنها مسئله کشورهای جهان سوم هم نیست و در تمام دنیا رخ می‌دهد. مهاجرت بسیار پیچیده و مسئله ای چند بعدی است که در کشور ما باوری کلیشه ای از آن شکل گرفته است.

مهم‌ترین دلیل مهاجرت در تمام دنیا “بهزیستی” است یعنی تلاش برای رسیدن به زندگی بهتر. اما زندگی بهتر مقیاس واحدی ندارد و تابعی است از سلایق، باورها و فرهنگ‌ها و دیدگاههای افراد مختلف. همه دنبال زندگی بهتر هستند و به همین دلیل برخی مهاجرت را برای بهتر زندگی کردن انتخاب می‌کنند. به یاد داشته باشید که مهاجرت همیشه به معنی رفتن از کشوری به کشور دیگر نیست، مهاجرت از شهری به شهر دیگر و محله ای به محله دیگر نیز نوعی مهاجرت در مقیاس کوچک تر است  . حتی امروز ما پدیده مهاجرت مجازی مواجه هستیم که با انقلاب ارتباطات رخ داده است . یعنی فردی از نظر فیزیکی مثلا در ترکیه است اما ارتباطات و علایق خود را با کشور المان تنظیم می کند .

از دیگر عوامل زمینه‌ساز انتخاب مهاجرت می‌توان “متغیرهای رانش”  را نام برد مانند مسایل اقتصادی، فرهنگی و گاه سیاسی.

به یاد داشته باشید که مهاجرت با پناهنده شدن متفاوت است، پناهندگی نوعی کوچ اجباری است و آن را با مهاجرت اشتباه نگیرید. معمولا دلایل سیاسی منجر به پناهندگی می‌شوند نه مهاجرت.

  • مهاجرت بیشتر درچه سنینی صورت می‌گیرد؟

برای پاسخ به این سوال باید ابتدا بگویم که ما یک مهاجرت اجباری داریم و یک مهاجرت اختیاری. مهاجرت اجباری در دوران کودکی و تحت تصمیم و تاثیر خانواده‌ها رخ می‌دهد. یعنی چون خانواده تصمیم به مهاجرت می‌گیرند فرزندان آنها هم ناچار به مهاجرت هستند. مهاجرت اختیاری در مورد افرادی رخ می‌دهد که به سن قانونی رسیده‌اند و شرایط خود را می‌سنجند و تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند. در ایران مهاجرت بیشتر در فاصله سنی ۲۵ تا ۴۰ سال رخ می‌دهد. چون افراد در ۱۸ – ۱۹ سالگی بیشتر ذوق مهاجرت دارند نه انگیزه مهاجرت که از تصورات آنها برای ورود به دنیایی بهتر نشات گرفته است . اما انگیزه با عمل همراه است که فرد بعد از اتمام تحصیلاتش وقتی با نارسایی و شکست‌هایی مواجه می‌شود، امکان کسب و کار و زندگی بسامان را در کشور خودش به شکل مطلوب و متناسب با انتظارات خود نمی‌بیند، تصمیم می‌گیرد محیط زندگیش را تغییر بدهد تا بتواند موفق شود. مهاجرت در میان افراد تحصیلکرده بیشتر است و تا حدود ۴۰ سالگی ادامه دارد اما بعد از این سن فرد، در برابر شرایط موجود  تسلیم‌تر می‌شود و قدرت اینکه بتواند زندگی را از نو شروع کند در خودش کمتر می‌بیند.

  • چند درصد از رفاهی که مهاجران ادعا می‌کنند بعد از مهاجرت بدست آورده اند، واقعیت دارد؟

این هم قاعده‌ایی کلی ندارد. مهاجرت یک مسیر قطعی با نتایج مشخص و معین نیست که همه به نتایج یکسانی برسند. به عنوان مثال مهاجرت مثل استخر نیست که کسی داخل استخر پر آب بپرد، حتما خیس شود. بلکه به توانایی‌های فرد، انگیزه او، سلایقش و احساسات و عواطف او بستگی دارد. به همین دلیل بسیارند افرادی که مهاجرت کردند و خوشبخت‌تر شدند و توانستند توانایی‌ها و استعدادهای خود را بهتر و بیشتر بروز بدهند و نقطه مقابل آنها هستند افرادی که دچار سرخوردگی، ناکامی ‌و افسردگی شده اند. بسیارند افرادی که همه شرایط را داشته اند و مهاجرتی حساب شده داشته‌اند اما تنها به دلیل مسایل عاطفی نتوانسته‌اند آنجا بمانند چون نتوانستند از خانواده، کشور و خاطرات خود دور شوند اما برخی دیگر احساساتی نیستند یا می‌توانند احساسات خود را کنترل کنند و در آن کشور باقی بمانند و توان سازگاری بالایی با محیط جدید دارند. در واقع مجموعه ای از عوامل در کنار هم می‌توانند میزان رضایت یا نارضایتی فرد مهاجر را رقم بزنند.

  • مهاجرت معکوس چیست؟

مهاجرت معکوس در مورد افرادی است که به دلایل مختلف از اقدامی ‌که کرده‌اند رضایت ندارند و نمی‌توانند هدف خود را از مهاجرت تامین  کنند. فردی که مهاجرت می‌کند اهدافی دارد اما اگر بعد از مدتی حس کند رضایت مدنظرش را کسب نکرده است، به کشورخودش یا کشور مبدا بازمی‌گردد. این اصطلاح در ادبیات سیاسی بیشتر برای یهودیانی بکار می رود که بعد از مهاجرت از کشورهای مختلف به اسراییل مجددا به کشورهای اصلی خود باز گشتند و در واقع این یکی از بحرانهای جدی در رژیم اشغالگر قدس است .

  • مهاجرت برای کشور مبدا و مقصد چه تبعاتی دارد؟

لزوما مهاجرت این طور نیست که برای کشور مبدا واجد ضرر و برای کشور مقصد واجد منفعت باشد. مهاجرت می‌تواند یک بازی برد-برد باشد. برای مثال مهاجران چینی یا هندی و حتی لبنانی برای کشورشان فرصت‌های ملی هستند چون بسیاری از مردم این کشورها مهاجرت کرده اند اما ارتباط و پیوند مهاجرین آنها با کشور مبدا همچنان محفوظ است و منافع حاصل از مهاجرت به کشور و مردم خودشان بازمی‌گردد.برای مثال اغلب این مهاجران سرمایه های اقتصادی و علمی و فرهنگی بدست اورده را به سرزمین مادری منتقل می کنند البته برخی از کشورها هم این چنین نیستند.

  • کشورهای مبدا برای پیشگیری از بالا رفتن آمار مهاجرت به خصوص مهاجرت مغزهایشان چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟

مهم ترین استراتژی کشورهای مبدا برای اینکه بتوانند مهاجرت را برای خودشان به فرصت تبدیل کنند، این است که نگاه منفی را نسبت به مهاجرت تغییر بدهند. ما در ایران به مهاجرت نگاهی منفی داریم، وقتی کسی مهاجرت می‌کند حس می‌کنیم او برای همیشه رفته است. اما در دنیای امروز رفتن همیشگی معنی ندارد، او در هرجای دنیا می‌تواند برای ایران تولید منزلت کند و حتی به کشورش بازگردد. به همین دلیل به آن فرار مغزها می‌گوییم اما مهاجرت می‌تواند فرار مغزها نباشد گام دوم این است که ما برای مهاجرت استراتژی بازگشت و حفظ ارتباط با میهن را تعریف کنیم یعنی، کاری کنیم که فرد مهاجر مهاجرت را فقط یک فرصت برای موفقیت بیشتر تلقی کند. نه مهاجرت به معنای جلای وطن، مهاجرت در ایران به معنای جلای وطن تعریف شده است. ما باید کاری کنیم که پیوندهای مهاجرین ما یعنی بالغ بر ۵ میلیون نفرایرانی ، با کشور حفظ شود، انها از انجا که ایرانی هستند ارتباط خود را با وطن حفظ می کنند. اغلب مهاجران در دنیا بخشی از منابع مالی خود را به کشورشان برمی‌گردانند، مهاجرین ایرانی هم باید چنین امکانی را داشته باشند و این امکان برایشان فراهم شود.البته نباید به ایرانیان نگاه ابزاری از نوع مالی داشته باشیم  ما باید بستر را برای مهاجرین خود فراهم کنیم، مطمئن باشیم ایرانیان خارج از کشور آنقدر کشورشان را دوست دارند که سرمایه‌هایشان را بیاورند و داخل کشور آن را سرمایه گذاری کنند. مجددا تاکید می کنم منظورم از سرمایه فقط پول و سرمایه های مالی نیست بلکه انواع سرمایه ها اعم از فرهنگی و علمی و بین المللی و اجتماعی است .

  • آیا مهاجرت برای کشور مقصد می‌تواند تبعات منفی داشته باشد؟

کشورهای مقصد از سرمایه انسانی به عنوان بهترین فرصت برای پذیرش مهاجر استفاده می‌کنند در عین حال مشکلاتی هم دارند. یکی از این مشکلات بیگانگی‌های فرهنگی و ناهمجوشی مهاجرین با کشور مقصد و شکل‌گیری کلونی‌های مهاجران است مثلا در آلمان کلونی ترک‌ها، در سوئد کلونی ایرانی‌ها و کردها هستند. کلونی‌ها جامعه‌های کوچکی هستند که در دل جامعه ای بزرگتر شکل می‌گیرند. برخی از کشورها توانسته‌اند مدبرانه با این مسایل روبه رو شوند و برخی دیگر گرفتار مشکلاتی شده‌اند. مثلا ایالات متحده کشوری است که شاهد شکل‌گیری کلونی‌های بزرگی از اسپانیایی و افریقایی و حتی ایرانی تبارها هست. برخی از ملت‌ها مثل مردم ایران غالبا زودجوش هستند، سازگاری بالایی برای زندگی در کشور مقصد دارند اما برخی از کشورها این چنین نیستند و مشکلات مختلفی را برای کشور مقصد ایجاد می‌کنند. مسایلی مثل بیکاری و اقامت‌های غیرقانونی نیز می‌توانند مشکلاتی برای کشور مقصد ایجاد کنند.

  • مهاجران چقدر از فرهنگ کشور جدید تاثیر می‌گیرند؟

این بستگی به توانمندی‌های فرهنگی کشور مبدا و مقصد دارد . مثلا در مورد ایران: یک ایرانی هرچه با ذخایر فرهنگی کشور خودش بیشتر آشنا باشد، میزان تاثیرپذیری او از کشور مقصد کمتر می‌شود. مثلا ایرانی که با زبان و ادبیان فارسی در حد معمول آشنا باشد زندگی ۲۰ یا ۳۰ ساله در کشوری دیگر نمی‌تواند منجر به جدایی او از فرهنگ و زیان ادب فارسی شود. به همین دلیل اقشار نخبه ما که مهاجرت کردند، پیوند وسیع خود با زبان فارسی را هرگز از دست نداده‌اند حتی توانسته اند در آن کشورها مجلاتی چاپی یا الکترونیکی  به زبان فارسی منتشر کنند. اما کسانی که از فقر فرهنگی رنج می‌برند دچار وادادگی در برابر فرهنگ جدید می‌شوند، چون خودشان چیزی ندارند فکر می‌کنند فرهنگشان هم تهی است و به همین دلیل در لایه های سطحی فرهنگ کشور جدید هضم می‌شوند. گاهی اوقات سبک زندگی بر زندگی مهاجر تاثیر می‌گذارد. سبک زندگی یک مسئله انتخابی صرف نیست و در فرایندهایی خاص شکل می‌گیرد. اینکه کسی در فصل تابستان لباس نازک و روشن تر بپوشد می‌تواند به این دلیل باشد که هوا گرم شده و باید لباس مناسب این فصل را انتخاب کند. وقتی شما از محیطی به محیط دیگری مهاجرت می‌کنید به طور جبری سبک زندگیتان تغییر می‌کند. در مورد تغذیه نیز همین طور است، وقتی از ایران به اسکاتلند بروید سبک تغذیه شما هم متفاوت خواهد شد چون عرضه مواد غذایی در آن کشور متفاوت از ایران است اما این به آن معنا نیست که تغییر در سبک  زندگی به معنی قطع ارتباط با ریشه‌های فرهنگی باشد. انسان می‌تواند ریشه‌های فرهنگی خود را حفظ کند اما به اقتضای مهاجرت سبک زندگیش را تغییر دهد.

  • فرد مهاجر قبل از رفتن چگونه می‌تواند خود و ذهنش را آماده کند تا مهاجرت بهتری داشته باشد؟

مطالعه و مشورت ذهن فرد را آماده می‌کنند اما تا مهاجرت رخ ندهد نمی‌توان در مورد مهاجرت قضاوت کرد چون مهاجرت یک وضعیت عینی است. برای مثال تصور کنید فردی تا بحال به حرم امام رضا(ع ) یا عمره  نرفته باشد، شما هرچه برای او توضیح دهید حتی عکس و فیلم نشانش بدهید نمی‌توانید حس و حال آن مکان به او بدهید. بی‌دلیل نیست که می‌گویند ” شنیدن کی بود مانند دیدن”. ابعاد مثبت و منفی مهاجرت را می‌توان با مطالعه و مشورت و همفکری بیشتر دانست اما واقعیت را تا در آن مکان قرار نگیرید نمی‌توانید درک کنید.

  • آینده مهاجرت در کشورما به چه سمتی می‌رود؟

مهاجرت نه تنها در ایران بلکه در جهان رو به افزایش است. اقتضای زندگی امروزی و فرایند جهانی شدن روند مهاجرت را تقویت می‌کند. مرزها شیشه‌ای‌تر از گذشته شده اند. ارتباطات بسیار نزدیک تر و آسان‌تر شده اند. سطح توقعات انساها بسیار بالا رفته است و دیگر بومی و منطقه ای نیست بلکه جهانی است .قدرت انتخاب انسان‌ها روز به روز بیشتر می‌شود و قدرت تصمیم گیری آنها نیز بیشتر می‌شود. همین دلایل فرصت مهاجرت را برای همه مردم بیشتر می‌کند. در کشور ما نیز به همین صورت است اما نباید مهاجرت را تهدیدی برای کشور بدانیم، مهاجرت را نباید جلای وطن یا کوچ همیشگی از وطن ندانیم، باید مهاجرت را انتخاب فرصت‌های بهتر برای زندگی و کسب علم و بهره گیری از اوقات عمر بدانیم. البته این سخنان من به معنای دعوت به مهاجرت نیست بلکه توصیه به دگر اندیشی در خصوص مهاجرت با واقع بینی و هوشیاری است .

گفتگو از زهرا خراسانی منتشر شده در شماره ۳۰۶ مجله موفقیت  صفحه ۳۸

http://movafaghiat.ir/magazin-archive/3663/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-306-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-1394

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × یک =

دکمه بازگشت به بالا