کتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

رسانه‌داری یا رسانه‌مداری

چند سالی است که سازمان‌ها و نهادهای عمومی و دولتی و خصوصی همگی به اهمیت و تأثیرگذاری رسانه‌ها در شکل‌دهی به افکار عمومی و در نهایت تصمیم‌گیری آن‌ها وقوف و اشراف پیدا کرده‌اند از این رو سعی می‌کنند برای بهینه‌سازی سود و منافع در بخش‌های اقتصادی و تحقق اهداف در بخش غیر اقتصادی از رسانه‌ها استفاده کرده یا دست کم تعاملی معقول با رسانه‌ها داشته باشند. البته در این میل و رغبت عمومی؛ سازمان‌ها و نهادهایی که از منابع و امکانات مالی برخوردارند امکان عملی کردن چنین خواسته‌ای را دارند و مابقی در حسرت دوری از رسانه‌ها می‌سوزند زیرا در همه جای جهان کار رسانه ای پرخرج و گران است. اما در میان نهادهایی که از امکانات مالی و اعتباری کار رسانه‌ای برخوردارند دو رویکرد وجود دارد.

دسته اول طرز فکری است که خواستار مالکیت رسانه است و در این پندار است که با منابع مالی می‌توان صاحب رسانه تأثیرگذار شد و سال‌ها تجربه و سرمایه انسانی در این حوزه را دور زد و در واقع ره صد ساله را در حوزه رسانه یک شبه طی کرد. ظهور قارچ گونه و یک شبه سایت‌های خبری گوناگون که هر کدام به یک حزب، نهاد، فرد، سیاست‌مدار، بانک و موسسه وصل هستند نتیجه چنین رویکردی است. این نگاه در این توهم است که با پول و امکانات می‌توان کار رسانه‌ای انجام داد و اصطلاحاً “چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد” این رویکرد را می‌توان “رسانه‌داری” نامید که تجربه نشان داده چندان موفق نبوده است زیرا هم نیازمند هزینه‌های زیاد است و هم از کمترین تأثیرگذاری برخوردار است.

رویکرد دوم بهره‌برداری از رسانه مبتنی‌بر “رسانه‌مداری” است. در این رویکرد با علم به این که کار رسانه‌ای کاری تخصصی و مبتنی بر تجربه و دانش و مهارت است سعی می‌شود بجای رسانه‌داری و مالکیت رسانه‌ها در انواع گوناگون از رسانه‌های تأثیرگذار و موجود به نحو احسن و اکمل استفاده شود. در مقام مقایسه این رویکرد در شهرنشینی نیز همانندی دارد و آن شهروندانی هستند که بجای تلاش و صرف هزینه زیاد برای تملک‌های متعدد از امکانات عمومی به نحو شایسته استفاده می‌کنند. در ایران رویکرد دوم یعنی رسانه‌مداری چندان مورد توجه نبوده و از آن غفلت شده است و دستگاه‌ها و نهادهای گوناگون همواره بجای تعامل سازنده و مستمر و متقابل با رسانه‌ها همواره خواهان اطاعت و تبعیت رسانه‌ها از خواسته‌ها و منویات خود هستند برای مثال رادیو و تلویزیون همواره مورد هجمه قابل توجهی از انتظارات و توقعات غیر قابل اجراست که برآورده کردن آنها حتی اگر موجه باشد عملاً غیرممکن است.

در سال‌های گذشته بسیاری از وزارتخانه‌ها و نهادها و مؤسسات دولتی و عمومی خواستار راه‌اندازی شبکه‌های اختصاصی خود در رادیو و تلویزیون بوده‌اند و تصور می‌کردند که با این اقدام یعنی رسانه‌داری در پیگیری اهداف خود موفق خواهند بود در حالی این یک ساده‌انگاری بیش نیست. حتی به یاد می‌آورم زمانی یکی از انجمن‌های تخصصی در حوزه دریا و دریانوردی نیز از رئیس سابق رادیو تلویزیون خواسته بود تلویزیون دریا و دریانوردی ایجاد کند که خوب بدیهی است این دست انتظارات مشابه قابل اجرا نمی‌باشد.

اما در مقابل رویکرد مذکور نهادها و دستگاه‌هایی که رویکرد رسانه‌مداری داشتند تجربه موفقی را سپری کرده‌اند که در این میان برای نمونه می‌توان از ناجا نام برد. ناجا با محوریت معاونت اجتماعی آن در چند سال اخیر با اتخاذ رویکرد رسانه‌مداری و تعامل و همکاری با رسانه‌ها بویژه رادیو و تلویزیون توانسته است هم بیشترین حضور مؤثر را در رسانه‌های عمومی داشته باشد و هم از قالب‌های متنوع و گوناگون رسانه‌ای بهره‌گیری کند و در نهایت از تأثیرگذاری قابل توجهی نیز بر افکار عمومی برخوردار باشد و به میزانی که از این حضور بهره‌برداری کرده است می‌توان گفت هزینه‌ی کمتری نیز متقبل شده است.

از این رو می‌توان از تجربه معاونت اجتماعی ناجا که عمدتاً مبتنی بر تولید محتوای امنیت‌ساز و انتظام‌بخش در قالب‌های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن و مقاله و گزارش مطبوعاتی است بعنوان الگویی موفق برای سایر نهادها نام برد که می‌تواند راه همکاری و همیاری با رسانه‌ها را با محوریت رویکرد رسانه‌مداری پیش روی دیگر نهادها و دستگاه‌ها قرار دهد. با اتحاذ این رویکرد رسانه‌ها نیز همه تجربه و دانش و مهارت خود را برای موفقیت نهادهای همکار به کار خواهند گرفت و سوء تفاهم‌ها کاهش خواهد یافت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =

دکمه بازگشت به بالا