تجربه رنج و دو چهره سیاست ورزی : نکته روان شناسی سیاسی
اینکه می گویند سیاست مداران باید
رنج کشیده باشند تا برای کاهش رنج مردم تلاش کنند سخن لزوما درستی نیست گاهی رنج و محرومیت و فقر و خشونت از انسانها هیولا می سازد. هیولاهای سیاسی چشم دیدن آزادی و رفاه و خوشبختی مردم را ندارد زیرا خودشان از این نعمات محروم بوده
و قدرت فرصتی است تا انتقام ناکامی های خود را از مردم بگیرند
گاهی هم رنج از آدم ها هم فرشته می سازد. آنانکه از رنج های زندگی خویش پلی می سازند برای پیاده سازی ارزشهای انسانی و کاستن از رنج های دیگران انسانهای اصیل هستند
سیاست مدار اصیل و پاک سیرتی که رنج فقر کشیده فقط به توسعه می اندیشدمانند ماهاتیر محمد و آنکه رنج زندان کشیده زندان را جمع می کند مانند ماندلا و آنکه رنج خشونت دیده منادی صلح می شود مانند گاندی اما سیاست مدار بد طینت زندانی کشیده زندانها را توسعه می دهد و با توسعه مخالف است مانند صدام و قذافی و استالین و…
بنابراین مهم این نیست که انسانی رنج دیده یا ندیده
مهم آن است که با رنج چگونه مواجه می شویم .
رنج را می پذیریم و راهی به رهایی می سازیم یا با انکار و اجتناب آنها تیغی برای دریدن دیگران می سازیم